مهیار علوی مقدم

مهیار علوی مقدم

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۸۴ مورد.
۲۱.

واکاوی نگاشت مرکزی استعاره های مفهومی و طرح واره های تصویری واژه های «آب» و «آتش» در ضرب المثل های برآمده از ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ضرب المثل نگاشت مرکزی استعاره مفهومی طرح واره آب آتش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۵ تعداد دانلود : ۳۳۶
زبان شناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، برخلاف نگرش بلاغت سنتی که برای استعاره معنایی صرفاً بلاغی و زیباشناختی قائل بودند و آن را پدیده ای صرفاً زبانی می دانستند، استعاره را دارای ماهیتی ادراکی و مفهومی می دانند. این نگاه به استعاره در چارچوب معناشناسی شناختی جای می گیرد که در آن، معنا برپایه ساخت های مفهومی قرار دارد و همانند حوزه های شناختی دیگر، مقولاتی ذهنی را باز می نمایاند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی، به واکاوی استعاره های مفهومی و طرح واره های تصویری در ضرب المثل ها می پردازد. عشق، زندگی، علم، ناتوانی، خواری، دنیا و فروتنی ازجمله نگاشت های مفاهیم مثبت و منفی در استعاره های مفهومی در ضرب المثل های برآمده از متون ادبی است. در این میان، «آب» و «آتش» از واژه هایی هستند که در ضرب المثل های فارسی و دیوان شاعران و نثر نویسندگان پیشین و معاصر، برای نمایاندن ساحت های مادی و معنوی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش، حاکی است که نگاشت اصلی در مفهوم استعاری ضرب المثل های متکی بر واژه «آتش»، ویرانگری است که با بسامد 42 بار تکرار شده است. نگاشت اصلی در استعاره مفهومی ضرب المثل های متکی بر واژه «آب» به صورت طرح واره فضایی (جابه جایی) است که با بسامد 18 بار تکرار شده است. این امر، نشان دهنده نگاشت مرکزی واژه «آب» و چرخش و عدم ثبات آن است. به طورکلی، شاعران و نویسندگان، با وام گیری این نگاشت ها، مضامینی خلق کرده اند که همواره شنونده را مشتاق نگاه می دارد و در ترویج ضرب المثل ها نقش داشته اند.
۲۲.

بررسی سبک شناسی لایه ای اشعار علوی پس از انقلاب اسلامی

کلید واژه ها: شعرآیینی سبک شناسی لایه ای شعرعلوی انقلاب اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۷۵
شعر علوی یکی از شاخه های شعر آیینی است که به توصیف شخصیت و فضایل حضرت علی7 و اظهار ارادت شاعران نسبت به ایشان می پردازد و به لحاظ الگوسازی از یک انسان کامل اهمیت زیادی دارد. بررسی لایه های سبکی این گونه شعر ما را به درک و تفسیری بهتر از آن می رساند. کاربرد واژگان دینی و تازه، عینی بودن واژگان، ساخت ساده جملات در اغلب موارد از ویژگی های برجسته زبانی این اشعار است. آهنگ و تناسب موسیقیایی واژه ها و نشان دار بودن آن ها و هم چنین ساختار تعابیر و پویا بودن از دیگر ویژگی های این نوع شعر به شمار می آید. بنابراین برای تبیین گستره سبک، مشخصه های زبانی همراه با ویژگی های بلاغی و قلمرو اندیشه های شاعران به طور موازی در خدمت اهداف کلی شعر بررسی می گردد. این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی لایه های سبکی اشعار علوی بعد از انقلاب اسلامی را بررسی می نماید و تکامل اشعار را در چهار لایه آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش این اشعار در حوزه واژگان و تصاویر دارای برجستگی است.
۲۳.

واکاوی اسطوره شناختیِ زمان درشیوه روایتگری میرچا الیاده (مطالعه موردی: داستان دوازده هزار رأس گاو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان روایت اسطوره ای میرچا الیاده روایتگری اضطراب تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۲۱۲
   میرچا الیاده، اسطوره شناس و دین پژوه رومانیایی معاصر، در کشور خود به عنوان یک داستان نویس برجسته شناخته می شود؛ بیان مباحثی توسط او چون گذار از زمان خطی تاریخی به زمانِ قدسی و ورود به لحظه ازلی و نوزایی، بخش هایی ناشناخته از اساطیر کهن را برای بشر امروزی قابل درک کرد. وی نگارش و خوانش داستان را راهی برای گذر از زمانِ پراضطراب خطی تاریخی و ورود به زمانِ بی اضطراب و آرام قدسی می داند. بررسیِ یکی از آثار داستانی خود الیاده، دوازده هزار رأس گاو فرصتی است برای دست یافتن به یک شیوه روایتگری ویژه و تحلیل زمان در آن از دیدگاه پژوهش های اسطوره شناختی. در این شیوه روایتگری، داستان با یک زمانِ دَوَرانی در بخش هایی که اضطراب قهرمان به بالاترین حد می رسد به یاریِ گونه ای گذشته نگری، او را وارد زمان قدسی می کند. داستان در فضای پر اضطرابِ جنگ و بمباران بخارست رخ می دهد و نویسنده از خلال روایت این داستان می کوشد زمانِ اضطراب زای تاریخ را به بازی بگیرد و با تاریخ ستیزی در بستر درکی اساطیری از زمان، یأس را در میانه روایتی ویژه، به امید تبدیل کند.
۲۴.

تحلیل بوم فمینیستی مویه های زنانه در شاهنامه (مطالعه موردی: تهمینه، فریگیس و کتایون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیست بوم بوم فمینیسم مویه شاهنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۰۵
بحران های زیست محیطی دوران معاصر، بشر را به جست وجوی راه حل های بنیادین برای گذار از این بحران ها و پیامدهای آن واداشته است. بوم فمینیسم به عنوان روی کردی برآمده از فمینیسم با اندیشه های زیست بوم گرایانه، سعی در تغییر اندیشه هایی دارد که صرفاً در پی مدیریت پی آمدهای بحران محیط زیست است. بوم فمینیست ها اندیشه های توسعه طلبانه بی حد و حصر مردان را از دلایل اصلی تخریب محیط زیست می دانند و در پیِ آن هستند که جای گاه زنان را در جامعه با مردان برابر سازند و مردان را از اندیشه های سلطه جویانه برحذر دارند. روابط زنان با طبیعت، ارتباط بین سلطه بر زن و طبیعت و نقش زنان در حل مشکلات اکولوژیکی، مبانی اساسی بوم فمینیسم هستند. شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی، تأثیراتی بسزا در اندیشه و فرهنگ ایرانیان داشته است و بررسی آن با تکیه بر اندیشه های بوم فمینستی می تواند راه بر باشد. در این مقاله، با تکیه بر منابع کتاب خانه ای و روش تحلیلی توصیفی، به بررسی بوم فمینیستی سوگواری ها و مویه های زنان (تهمینه، فریگیس و کتایون) در شاهنامه پرداخته ایم. حاصل این پژوهش آن است که این سو گواری ها در قریب به اتفاق موارد راه کاری است زنانه، برای ایستادن در برابر توسعه طلبی مردان؛ توسعه طلبی هایی که با جنگ و تخریب محیط زیست پیوندی تنگاتنگ دارد و از این نظر با گمانه های بوم فمینیست ها هم خوان و هم سو است.
۲۵.

نسخه شناختِ محامد حیدریّه برمبنای نقد متن شناختی با رویکرد درون متنی و برون متنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصحیح انتقادی شناخت نامه تحلیلی محامد حیدریّه نسخه خطی نقد متن شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۴۷۲
هدف: پژوهش حاضر بر آن است تا با نقد اثری کمتر شناخته شده به نام محامد حیدریه بر مبنای رویکرد نقد متنی و روش تحلیل کیفی، الگوی شناخت نامه تحلیلیِ اثر را ترسیم نماید. مطابق این الگو، متن مورد بحث از حیث شناسنامه متن شناختی، نقد منابع، روش تصحیح مرتبط با هویت نسخه شناختی، تحلیل محتوا و از حیث سبک زبانی- ادبی نثر مؤلف در سطوح سه گانه واژگانی، نحوی و بلاغی بررسی شده است. روش شناسی: در این مقاله برای تهیه شناخت نامه تحلیلی محامد حیدریه با رویکرد نقد متنیِ مبتنی بر شناخت اثر در دو سطح «درون متن» و «برون متن»، از روش تحلیل لایه ای متن استفاده شده است. یافته ها: نظریه پردازان علوم زبان شناسی، امروزه دیگر زبان را توده ای از آواها و نشانه های بی نظم نمی دانند؛ بلکه به زعم ایشان، زبان شبکه ای نظام مند از سطوح به هم وابسته ای است که برونداد هر سطح زبانی، دروندادی برای سطح دیگر است. از دریچه این نوع نگاه، در عملیات تصحیح، وجود نقشه سبکی از یک متن، ذوق و اجتهاد مصحح را جایگزین استدلال های سبکی برای برتری واریانت نزدیک به سبک «نسخه مادر» می کند و به نقد متنی، چهارچوب نظری می بخشد. نتیجه گیری: محامد حیدریه اثر ارزشمندی به نثر است که توسط محمدصادق خان اختر با قلمی فاخر و پندآموز تألیف شده و به پادشاه شهر اَوَده یعنی غازی الدین حیدر تقدیم می گردد و در جایگاه یک متن ادبی- تاریخی با رویک ردی تعلیمی از یک شاعر شیعی و یکی از آثار برج ای مانده از روزگارِ اقتدار زبان فارسی در هند، دارای اهمیت فراوان و ارزش زبانی- سبکی بسیاری است.
۲۶.

تحلیلِ الگوی گفتمانیِ عناصرزبان شناختی و فرایندهای گفتمانِ رمانِ «چراغ ها را من خاموش می کنم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعات مطالعات میان رشته ای الگوی گفتمانی تحلیل گفتمان انتقادی زویا پیرزاد نورمن فرکلاف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۲ تعداد دانلود : ۴۶۹
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میان رشته ای در حوزه های زبان شناسی، نقدادبی و جامعه شناسی است که بر کارکرد اجتماعی زبان در جامعه و سیاست و نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی تاکید می کند. بر اساسِ نظریه نورمن فرکلاف ، برای کشف لایه های زیرین و تحلیل الگوی گفتمانی، باید سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و«تبیین» را بررسی کرد. برای دست یافتن به الگوی گفتمانی درسطح «تبیین» که سطح اصلی و بنیادین در بررسی جامعه شناسی زبان است، باید سطح «توصیف» (شاخص های زبان شناختی، عناصر صوری زبان و دستور زبان متن) و سطح «تفسیر» (فرایندهای گفتمان، بافت موقعیتی متن و عوامل بینامتنی) مورد توجّه قرار گیرد. در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی به گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلال استقرایی(ازجز به کل) انجام شده می کوشیم برپایه نظریه گفتمانی نورمن فرکلاف، به بررسی رابطه دیالکتیک زبان و قدرت و زبان و گفتمان در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم صرفاً در دو سطح توصیف وتفسیر بپردازیم. دستاورد تحلیل گفتمانی این رمان این است که زویا پیرزاد با تسلط بر گونه های آوایی، واژگانی، ساختارجمله و انواع آن و شخصیت پردازی متن در این اثر، زیر ساختی مناسب برای ورود به سطوح دیگر تحلیل گفتمان انتقادی ایجادکرده است. کاربرد الگوی گفتمانی رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، ازنظرفرکلاف، درسطح توصیف، یعنی توصیف عناصر زبان شناختی و ساخت های زبانی و در سطح تفسیر، یعنی تفسیر فرایند های گفتمان، گامی است در شناختِ لایه های زیرین این رمان و شناختِ ساختارها و کنش اجتماعی و جهان نگری انتقادی و جامعه شناختی.
۲۷.

بازاندیشی در ضرورت «تفکّر انتقادی» و کارکردهای آن در تذکره نویسی و تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفکر انتقادی تذکره نویسی آسیب شناسی نقد ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۳۲۰
تاریخ ادبیات، تبارنامه فرهنگ و اندیشه است و تذکره های ادبی نسل نخستین تاریخ ادبیات فارسی اند و بازتابنده قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّت پذیری و سنّت گذاری و آینه جریان شناسی ادبی اند که فرایند تحول و انحطاط - تقلید را در ادبیات نشان می دهند و به بسط و گسترش پژوهش های ادبی، شناساندنِ سنّت های ادبی، زبان و ادبیات بومی و هویّت ملّی، آشناکردن خواننده امروز با بافت موقعیتی آفرینشِ تذکره یاری می رسانند؛ اما در کنار تمام مزیّت تذکره ها، گاه آفت هایی مانند سطحی نگری، نافرهیختگی، سجع پردازی ، موجزنویسی، وحبّ و بغض به شماری از تذکره ها راه یافته است. تاریخ ادبیات نگاری برای دست یافتن به رشد و بالندگی، به ناچار باید به خود نگاهی آسیب شناختی داشته باشد. آسیب شناسی فرایندی هوشمند است؛ بدین معنا که چگونه این تذکره ها به این آفت ها دچار شده اند و چگونه می توان این تذکره ها را از آنها پیراست. آسیب شناسی تذکره ها، مستلزم بهره گیری از «تفکّر انتقادی» است تا بتوان از سنّت های ناروا و کژمدارانه ادبی دوری گزید، خواننده امروز را با بافت موقعیتی آفرینش متنِ تذکره ها آشنا کرد، دانش های نظریه پردازی ادبی، طبقه بندی و رده بندی تاریخ ادبیات را ارتقا بخشید و ادبیات را از تعصّبات قومی، ایدئولوژیک و سیاسی دور کرد. تفکّر انتقادی ابزار ارزیابی هدفمند، دقیق و علمی تذکره ها را به دست می دهد و با نگاهی انتقادی و ژرف کاوانه، زمینه تفکّر تحلیلی و ارائه نظریه های علمی را فراهم می آورد. این مقاله به روش گردآوری اطلاعات و به صورت روش کتابخانه ای انجام شد و هدف آن، طرح و بازشناسی آسیب شناسی تذکره های ادبی از رهگذر تفکّر انتقادی و ضرورت های آن است.
۲۸.

تحلیلِ نگاشت مفهومیِ «بهار» و خوشه های استعاری آن در غزلیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره ی مفهومی خرده استعاره و کلان استعاره غزلیات مولانا معناشناسی شناختی نگاشت مفهومی بهار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۵۴۶
«استعاره ی مفهومی» در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. فصول سال، یکی از تجربی ترین حوزه ها، برای تبیین جهان بینی عرفانی هستند. در این میان، توجّه مولانا بیش از همه ی فصل ها، به «بهار» است. پژوهش نشان می دهد، «بهار» در غزلیّات مولانا، به عنوان یک نگاشت مفهومی کلان، با همه ی نمودهای دیدنی، شنیدنی، بوییدنی، چشیدنی و بسودنی خود، در خدمت تبیین جهان بینی ای شهودی و تبیین مفاهیمی چون «حق»، «غیب»، «عشق»، «عاشق»، «روح»، «تجلّی» و «وصال» است. این نگاشت مرکزی توانسته است، با بهره گیری از جنبه های استعاره ساز بهار و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ و نیز قدرت تناظرپذیری استعاره ها، شبکه ای از استعاره ها را گرد خود بیافریند؛ استعاره هایی که به دلیلِ وابستگی با نگاشت مرکزی، در اصالت هنری سبک مولانا و انسجام درون متنی غزل ها نقش بسزایی دارند. همچنین کاربرد این نگاشت مفهومی در بافت غزل مولانا، از نظر فکری، مولانا را عارفی اهل بسط معرفّی می کند و نشان می دهد همه ی استعاره های مربوط به «بهار» خرده استعاره هایی هستند که در حمایت از کلان استعاره ی «معرفت تجربه ای خوشایند و انبساط انگیز است» به وجودآمده اند؛ ازاین رو انبساط روحی مولانا در غزلیّات، پابه پای خوشه های استعاری پیش می رود و اصالتِ بینش را با اصالتِ سبک درمی آمیزد. واژه های کلیدی:
۲۹.

تحلیل نشانه – معناشناسیِ «زاویه دید» در منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه عیّوقی براساس الگوی ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه - معناشناسی ژاک فونتنی زاویه دید ورقه و گلشاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۵۲۳
ژاک فونتنی، نشانه – معناشناس مشهور فرانسوی در کتاب نشانه- معناشناسی و ادبیّات ،تعریف جدیدی از مفهوم زاویه دید ارائه می دهد. وی مدل خود را که بر مبنای انتخاب دو کنش گر اساسی در زاویه دید، یعنی کنش گرهای موقعیّت گرا که تعیین کننده منبع و مقصد زاویه دید هستند، طراحی کرده است. دراین پژوهش با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و براساس تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلالی استقرایی، مدل فونتتی باهدف مشخص شدن نقش و اهمیّت زاویه دید وکارکردهای آن و پاسخ به این سوال که آیا گزینش زاویه دیدهای متفاوت در منظومه ورقه و گلشاه از سوی گوینده، بر القای معانی متفاوت به مخاطب و نیز برجسته کردن ابعاد مختلف روایت، کارآمد است؟ بررسی می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد دراین منظومه، شاعر، به منظور القای معانی مختلف به مخاطب، به صورت ترکیبی در بخش های مختلف گفتمان اززاویه دیدهای جهان شمول 8 بار، تسلسلی36 بار، گزینشی۴ بار ، جزءنگر 13 بار، موازی ۴۰ بار و رقابتی ۳ بار با جنبه های زیبایی شناختی متفاوتی از نشانه ها بهره گرفته است. از آن روی که ورقه و گلشاه منظومه ای حماسی است کاربرد زاویه دید موازی در آن بیشتر است، زیرا در این منظومه ها، مهم ترین عامل حرکت ساز داستان گفت و گوی شخصیّت هاست.
۳۰.

بلاغت کاربردی نشانه ها در فرایند زیبایی شناختی رمان کولی کنار آتش با رویکرد نشانه – معنا شناسی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلاغت گفتمان نشانه - معناشناسی کولی کنار آتش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۱۸۸
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری می دانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزه مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شده سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت های بلاغی را می توان به عنوان تعریف یک عمل نشانه شناختی که راهی است به سوی فرایندهای زیبایی شناختی در نظر گرفت که قادرند فراتر از شناخت استعاره ها و نمادها استنتاج های معناداری را به مدد نشانه ها در ذهن مخاطبان و ناظران تولید کنند. در نشانه – معنا شناسی معناهای از پیش تعیین شده بر اساس روابط دال و مدلول، جای خود را به معناهایی که تابع کشمکش و تنش بین سطوح زبانی است می دهند و از قالب نشانه های معمول و قراردادی با کارکردی رایج و متداول خارج شده و به نشانه های غیر معمول، متحوّل و ناپایدار تبدیل می شوند. رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، حاوی مجموعه ای از نشانه هایی است که در شکل گفتمان روایی، قصد القای معناهایی دارد که نتیجه شناخت ارتباط همین نشانه هاست. این پژوهش برپایه روش تحلیلی- توصیفی، روش تحلیل داده ها به صورت کیفی وروش استدلال استقرایی، به بررسی نظام های معنایی گفتمان ، زیبایی شناختی و عناصر مؤثّردر ارتباط بین نظام نشانه ای و نظام معنایی که متأثر از بلاغت نشانه هاست دراین رمان خواهد پرداخت.
۳۱.

تحلیل اسطوره شناختی تطبیقی نماد غار و بررسی نمودهای آن در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر دیدگاه های میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غار نماد اسطوره میرچا الیاده منوچهر آتشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۴۶۱
بررسی اسطوره شناختی تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی می تواند جنبه هایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیق تر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم می کند. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی در بررسی اسطوره شناختی نمود های غار و کارکرد های آن در متون مختلف، کوشیده اند به یک دسته بندی جامع و مانع از نمود های غار دست یابند. همچنین بر پایه این دسته بندی چهار کارکرد برای این نماد تعریف و تبیین کرده اند که عبارتند از: 1. زهدان زمین مادر؛ 2. دنیای درون و ناخودآگاه؛ 3. جایگاهِ نمادین آیین تشرف؛ 4. دنیا. بر پایه این دسته بندی جدید، امکان بررسی نمودهای اسطوره ای نماد غار در شعر منوچهر آتشی، با تکیه بر تمایزها و تعاریف هر کارکرد، فراهم گردید؛ بررسی این نماد در شعر نو پارسی از جمله این شاعر نوپرداز، از سویی نشان دهنده میزان نفوذ شیوه تفکر اسطوره ای در ذهن بشر مدرن است و از دیگرسو می تواند پربسامدترین کارکردهای بازمانده از این نماد در شعر این شاعر نو سرای فارسی را آشکار سازد. بررسی ِ شعر منوچهر آتشی نشان از آن دارد که کارکردهای نمادین غار که در پیوند با «دنیای درون و ناخودآگاه» و نیز «نوزایی و تجدد» هستند، در سروده های وی با بسامد افزون تری قابل مشاهده هستند.
۳۲.

تحلیل ساختاری دو حکایت از عجایبنامه همدانی بر اساس الگوی روایی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی تودوروف حکایت پی رفت عجایب نامه همدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۴۲۷
حکایت پردازی یکی از روش های بسیار مهم در بین صوفیان بوده است. افزون بر صوفیان، نویسندگان کهن نیز همواره از حکایت برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کردند. محمد بن محمود همدانی یکی از نویسندگان قرن ششم هجری، مؤلف کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجایب نامه ، برای بیان مقاصد خود از حکایت پردازی بهره گرفته است. در این مقاله، برای دریافت شیوه نویسندگی همدانی در عجایب نامه و تحلیل دو حکایت از حکایات این اثر، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده می شود. یکی از عمده ترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف پی رفت های آن و یکی از کارکردی ترین عوامل مؤثّرْ انسجام نظام مندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پی رفت در ساختار دو حکایت نامبرده است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پی رفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر مؤثّر در طرح دو حکایت از عجایب نامه همدانی بدنه اصلی مقاله را تشکیل می دهد. روش کار در این پژوهش خوانش دو حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی به دست آمده نشان می دهند بر مبنای کنش ها، گزاره ها و خطّ سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پی رفت ها در هر دو حکایتِ منظور به طور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است. در روایتِ هر دو حکایت، ساختار منسجمی وجود دارد که با وضعیت متعادل و پایدار شروع می شود؛ در میانه این تعادل با کنش شخصیت ها برهم می خورد و در ادامه، حکایت به اوج خود می رسد. در پایان نیز پس از پشت سر گذاشتن حوادث، وضعیت پایدار تازه ای شکل می گیرد و سرنوشت شخصیت های حکایات مشخص می شود.
۳۳.

بازشناخت تطبیقی پدیدارشناسی دینی و هرمنوتیک میرچا الیاده در عرفانیّات تمهیدات عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۶۱۱
میرچا الیاده، در جایگاه پدیدارشناس و اسطوره پژوه دینی، با تأکید بر تأویل دینی - تاریخی، هرمنوتیک را بهترین شیوه برای کشف معانی و تأویل پیام های پنهان اساطیر، نمادها و آیین ها می داند. یکی از وجوه بررسی شده او در پیوند با آیین شمن ها، جنبه عرفانی آن است. در این پژوهش تلاش شده است باتوجّه به دیدگاههای تکثّرگرایانه میرچا الیاده در اسطوره شناسی، پدیدارشناسی دینی، مطالعه دینی مبتنی بر هرمنوتیک، باور به دین به مثابه تجربه امر قدسی، زمان و مکان قدسی واسطوره به منزله روایت کننده تاریخ قدسی، با نگاهی تطبیقی، به بررسی عرفانیّات تمهیداتعین القضات همدانی بپردازد و ازاین رو، نگرش های الیاده، صرفاً به مثابه رهیافتی در تحلیل نگره های عرفانی عین القضات استفاده می شود. تمهیداتعین القضات همدانی ازجمله متون ارزشمند عرفانی است که در آن، هدف غایی، رسیدن به مرتبه انسان مذهبی/ کامل و دست یافتن به زمان و امر قدسی است که در قالب کرامت رخ می نماید. درحقیقت انسان در ازل صاحب زمان قدسی بوده است؛ امّا در فرایند دنیوی، این مفهوم را از دست داده و به انسان تاریخی تبدیل شده است. نگارندگان با کاربرد چارچوب فکری الیاده در شواهد مستخرج از کتاب تمهیدات، بر این باورند که ﺑﺴیﺎری از اﻧﺪیﺸﻪ ﻫﺎی اﺳﻄﻮره ای، ریﺸﻪ در اﻋﺼﺎری ﺑﺴیﺎر دور و ﻋﺎداﺗی ﺑﺲ کﻬﻦ دارﻧﺪ کﻪ در ﮔﺬر ﻫﺰاره ﻫﺎ ﺗﻐییﺮ ﺷکﻞ داده و کﺎرکﺮدی دگرﮔﻮنه یﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ؛ اﻣّﺎ ﻫﻨﻮز ﻣﻮﺟﻮدیّﺖ ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ کﺮده اند و ﺑﺎ ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﺗﻘﺪّس و ﺿﺮورت ﺷﺎن، ﺗکﺮار می شوند. در این اثر، علاوه بر شرح چگونگی آفرینش جهان هستی و انسان و نیز چرایی آفرینش و اهداف آن، روایت های ناب و تجربه های عرفانی فراوانی آمده است. دراین مقاله کوشیده می شود به تحلیل تمهیدات عین القضات همدانی از دریچه پدیدارشناسی دینی و هرمنوتیک و با نگاهی تطبیقی در حوزه های عرفان، فلسفه و دین پژوهی پرداخته شود.
۳۴.

کاربرد الگوی کنشگر گِرِماس درتحلیل روایت شناسیِ جایِ خالیِ سُلوچ (مطالعه موردی: «مِرگان در جُست و جوی سُلوچ»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی جای خالی سلوچ الگوی کنشگر گرماس تحلیل ساختار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۳۸۱
گِرِماس یکی از نظریه پردازان نشانه- معناشناسی روایی است که الگویی جامع و جهان شمول برای تجزیه و تحلیل متون روایی به دست می دهد و با هدفِ دست یافتن به ژرف ساخت روایت و مطالعه ساختاری متون روایی، به تحلیل سیرِ منطقی حوادث و معانیِ درونیِ متن و درکِ پیرنگِ روایت می پردازد. در تحلیل متن های روایی، الگوی کنشگر گِرِماس، نسبت به دیگر الگو های روایی، قابلیّت انطباق بهتری برای تحلیل روایی گری متن های روایی دارد و در پی دست یافتن به کنش گفتمان است. این مقاله، با کاربرد الگوی کنشگر گِرِماس، به تحلیلِ ساختاری حکایتِ«مِرگان در جُست و جوی سُلوچ» دررمان جای خالیِ سُلوچ می پردازد و عناصری را که در شکل گیری رخدادها و آن چه هسته و پیرنگ این داستان را در گستره روایت شناسی تشکیل می دهد بررسی می کند.در این مقاله، با روشی تحلیلی- توصیفی و روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات، این پرسش اساسی مطرح است که رمان جای خالیِ سُلوچ ، تا چه میزان با نظریه نشانه- معناشناسی رواییِ گِرِماس قابل تحلیل است و براساس الگوی کنشگر گِرِماس، عوامل گفتمان درتولید معنا در آن کدامند؟ ازنتایج این پژوهش این است که راویِ داستانِ «مِرگان در جُست و جوی سُلوچ»، با ساختاری روایی و شخصیّت محور، صحنه ها و رخدادهای آن را با پویایی تمام  بازنمایی و به نمایش گذاشته تا عواطف و احساسات خواننده را برانگیزد و موجب پویایی شخصیّت ها و عناصر درون متنی آن می شود. دراین داستان، لحنِ گفت و گو میان عناصر داستانی دارای اوج و فرود است و جنجال و کشمکش بر سراسر رخدادها سایه می افکند و تمام شخصیّت های داستان را در مقابل یکدیگر به کنش وا می دارد.
۳۵.

بررسی مؤلّفه های مینی مال جنگ در «پیرمرد بر سر پل» ارنست همینگوی و واکاوی تطبیقی آن درادبیات مینی مال «دفاع مقدّس»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مینی مالیسم ارنست همینگوی ادبیات جنگ دفاع مقدس بررسی تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۹ تعداد دانلود : ۳۷۱
در دوران مدرنیسم و پسامدرنیسم معاصر، ادبیات داستانی کلاسیک نمی تواند به شکل پیشین خود، بدون دگرگونی در درون مایه و ساختار بر جای ماند؛ از این رو، از اواخر دهه هفتاد قرن بیستم، داستان نویسی در غرب دچار تحوّلاتی در روش کاربرد مؤلّفه های داستانی و حجم داستان ها شد. انبوهی کارها، شتاب زدگی و تنگنای زمان، شماری از داستان نویسان معاصر را به سوی کمینه نویسی و حتی نگارش داستان های سی ثانیه ای ره نمود. این گروه از نویسندگان با درک ضرورت های زمان از حجم داستان ها کاستند و به سوی سادگی بیان و کاربرد کمتر پیچیدگی ها و آرایه های داستانی گرایش یافتند. این سبک داستان نویسی که به دنبال ساده ترین حالت در نوشتن بود، «مینی مالیسم» نام گرفت. از میان نویسندگان آمریکایی، «ارنست همینگوی» نخستین نویسنده ای شناخته می شود که با موضوع جنگ، مینی مال نوشته است. در ایران هم، چندی است نویسندگان، داستان های مینی مال با موضوع جنگ تحمیلی نوشته اند. در این پژوهش، ضمن بیان مؤلّفه های داستان های مینی مالیستی، به بررسی و تحلیل این مؤلّفه ها در داستان مینی مال برگزیده ارنست همینگوی، «پیرمرد بر سر پل» و واکاوی تطبیقی دو نمونه مینی مال ادبیات دفاع مقدّس پرداخته شده است. در بررسی این آثار به این نتیجه می توان دست یافت که «پیرمرد بر سر پل» ارنست همینگوی، مدل و نمونه کاملی از داستان های مینی مالیستی است که بسیاری از مؤلّفه های آن را داراست؛ در حالی که در مینی مال های منتخب ادبیات دفاع مقدّس، گاهی به سبب تکرار مضامین، احساسی بودن، شعارزدگی و در بعضی موارد ضعف ساختاری، به اصول و مؤلّفه های اساسی این ژانر ادبی کمتر توجه شده است.
۳۶.

تحلیل طرحواره های قدرتی در غزلیّات شمس و پیوندآن باالگوی جهان بینی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی طرحواره تصویری طرحواره قدرتی غزل مولانا جهان بینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۷ تعداد دانلود : ۴۶۶
«طرحواره های تصویری» که در حوزه زبان شناسی شناختی، بر نقش تجربه در شناخت تأکید می ورزند، طرح هایی از تجربه های جسمانی هستند که در ذهن شکل می گیرند و انسان را قادر می سازند مفاهیم پیچیده و انتزاعی را درک کند، درباره آن ها بیندیشد و استدلال کند. پژوهش حاضر با بررسی طرحواره-های قدرتیِ «اجبار»، «مانع»، «نیروی متقابل»، «انحراف از جهت»، «رفعِ مانع»، «توانایی» و «جذب» در غزلیّات مولانا بر اساس نظر جانسون، در پی اثبات این فرضیّه است که طرحواره های قدرتی چگونه با الگوهای جهان بینی مولانا پیوند خورده اند. پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از طرحواره های قدرتی در عرفان برای تبیین مفاهیم عرفانی اجتناب ناپذیر است و تفهیم عرفان در قالب نوعی حرکت با موانع خاص که کشش های متضادّی آدمی را به سوی خود می کشند، تنها در قالب طرحواره ها امکان پذیر است. همچنین طرحواره ها می توانند بر جنبه هایی از جهان بینی تأکید کنند، برای تبیین آن ها از طرح های جدیدی بهره گیرند و تفسیری از جهان بینی شاعر و جنبه های پراهمّیّت آن به دست دهند؛ جهان بینی عرفانی به همان میزان که برای تبیین خود به طرحواره ها نیازمند است، هدایت طرحواره ها را نیز در دست می گیرد و برای تبیین الگوهای خود دست به گزینش نوع خاصّی از آن ها می زند. در جهان بینی زمین گریز و آسمان گرای مولانا، وجود طرحواره هایِ «عمودی»، «کشش دو سویه»، «مانعِ محاصره کننده»، «مانعِ گذرگاهِ باریک» و «مانعِ دید»، در کنارِ طرحواره های مورد نظر جانسون، همه موارد بالا را تأیید می کند.
۳۷.

تحلیل گفتمان انتقادی مفهوم «قدرت» در دفتر اوّل رمان روزگار سپری شده مردم سالخورده (اقلیم باد) براساس الگوی گفتمانی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دولت آبادی قدرت تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۵۲۲
شمار بسیاری از رمان های فارسی معاصر، با مفاهیم اجتماعی و سیاسی جامعه پیوند یافته و دغدغه های مردمی و خویشکاری ادبی خالقان اثر را در سطوح روساخت و ژرف ساخت بازنمایی کرده اند. محمود دولت آبادی در دفتر اوّل رمان روزگار سپری شده مردم سالخورده ( اقلیم باد ) از ابزارهای ادبی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و سیاسی استفاده کرده و گفتمان «قدرت» را به چالش کشیده است. خوانش اقلیم باد بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، نشان می دهد که نظام ارتباطی شخصیت ها بر اساس سلسله مراتب قدرت در نهاد خانواده و جامعه شکل گرفته است و شکاف طبقاتی میان دو سویه قدرت (کنش گر، ستم پذیر) وجود دارد. باورهای فمینیستی، مبانی رئالیسم انتقادی- اجتماعی و ناتورالیسم بر گفتمان قدرت در لایه های جنسیتی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر است و نظام گفتمان غالبِ ارباب- رعیتی، فرهنگ مردسالار، فقر و بدبختی که زاییده هژمونی قدرت هستند، در این رمان وجود دارد. پرسش اساسی این تحقیق که اطلاعات آن به روش کتابخانه ای گردآوری و تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شده، این است که درخوانش دفتر اقلیم باد از رمان روزگار سپری شده مردم سالخورده ، بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، چه تحلیل و دریافتی می توان از مناسبات قدرت در لایه های زیرین به دست داد و در این رمان، سلسله مراتب قدرت در نهاد خانواده و جامعه چگونه شکل گرفته است وبرگفتمان رایج سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چه تأثیراتی دارد؟
۳۸.

بلاغت زیباشناسی و معناگریزیِ «هیچانه ها» در ادبیات عامیانه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات کودک عامیانه هیچانه بلاغت زیباشناختی معناگریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۴۷۰
هیچانه ها، اشعاری هستند که به سببِ گریز از اصول و قواعد ادبیات نوشتاری رسمی، از ادبیات شفاهی و عامیانه سرچشمه می گیرند و آمیزه ای از بازی های کلامی و مو سیقایی به شمار می روند که به ظاهر، حاوی پیامی نیستند. هیچانه ها با اینکه بی معنا به نظر می رسند؛ اما سرشار از حرکت و رویدادند. مفاهیمِ به هم پیوسته هیچانه ها و خیال انگیزی بسیارشان، دنیایی پر از هیجان را برای کودک به تصویر می کشد؛ دنیایی که قاعده و قانونی ندارد و مانند تخیل کودکان به هر جا که دلش بخواهد سر می زند و از هر چیزی که بخواهد قصه ای می سازد. این پژوهش به یاری گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و بر پایه تحلیل داده ها، عمدتاً به صورت کیفی و روش استدلالی استقرایی، با بررسی «بلاغت زیباشناسی»، از جمله هنجارگریزی زبانی و نحوی، مشارکت حسی، آهنگین بودن، خیال پردازی های نامتعارف، وارونگی تصویر، تصویرسازی های فرا واقعیتی، پویا سازی و جان بخشی به اشیا، بی زمانی و بی مکانی و نیز «بلاغت معناگریزی»، از جمله معنا ستیزی، حتی بی معنایی، فقر اندیشه و تکرار محتوا به تحلیل هیچانه ها می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد، هیچانه ها اشعاری پویا و زنده در عرصه ادبیات عامیانه هستند که متناسب با شرایط زمانی و مکانی، تغییر و تحول می یابند و ویژگی های بلاغی زیباشناسی و معنایی آن ها، بیشتر در ساختارهای زبانی و فرم نمود پیدا می کند و هنجارشکنی در حوزه هم نشینی و جانشینی از مهم ترین ویژگی آن هاست. معناگریزی نیز از ویژگی های جدایی ناپذیر هیچانه ها به شمار می رود.
۳۹.

بازشناخت انتقادی تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی برونو بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه پریان اسطوره برونو بتلهایم نقد روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۳ تعداد دانلود : ۶۲۹
برونو بتلهایم، روان شناسی پسافرویدی است که سهم بسزایی در نقد ادبی-روان شناختی دارد وهمواره مورد توجه ناقدان ادبی و روان کاوانِ کودک بوده است.کارکردهایی که وی برای قصه های پریان برمی شمرد، زمینه تحقیقاتی گسترده ای در نقد ادبی گشوده است. در این پژوهش، نگارندگان، با مطالعه آثار بتلهایم، تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی وی را با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار داده و در نهایت به دو دسته کلی از دیدگاه های وی دست یافته ا ند که در یک دسته، اندیشه های وی شامل شباهت ها و تمایزهای کارکردیِ بین قصه پریان و اسطوره جای دارد؛ از جمله مظهر انباشت تجربه جامعه بودنِ قصه پریان و داستانِ اسطوره ای، امید به پایان خوشایند، قطبی بودن شخصیت ها و اصل لذت در برابر اصل واقعیت در قصه پریان. در دسته دیگر، بتلهایم در تبیین ِ تمایزهای کارکردی میانِ قصه پریان و داستان اسطوره ای، دچارِ تناقض هایی ویژه شده است؛ مانند معنای زندگی و کارکرد ویژه قصه پریان در معنابخشی به زندگی، تأکید بر کارکرد درمانیِ قصه های پریان در دوران کهن و میان هندوها، تبیین کارکردِ قصه های پریان بر اساس الگوی سطوح شخصیت فروید و جایگاه قهرمان در قصه پریان و اسطوره. بازشناخت انتقادی این تمایزهای کارکردیِ گاه متناقض، موجب ارتقای دقت ناقدان ادبی پیرو وی در بهره گیری از اندیشه هایش می شود و نیز می تواند روان کاوان پسافرویدی پیرو رویکرد بتلهایم را از خطاهای احتمالی باز دارد.
۴۰.

تحلیل کارکرد نمادین غار در کیش میترائیسم بر بنیاد دیدگاههای میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیش میترائیسم غار نماد اسطوره میرچا الیاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۴۲۹
میترائیسم، یکی از کهن ترین کیش های ایرانی، در راه هدایت پیروان خود، از نمادهایی اسطوره ای بهره می برد که تحلیل آنها رهبرنده مخاطب به درکی صحیح از جنبه های مختلف کارکرد این نمادها در این آیین است. مهرابه ها، نیایشگاههای پیروان این آیین، ساختاری نمادین دارند؛ این نیایشگاهها یا در غارهای طبیعی ساخته یا به شکل غار طراحی شده اند. در این پژوهش تلاش شده است کارکرد نماد غار بر بنیاد دیدگاه الیاده و کارکرد این نماد در کیش میترائیسم بررسی شوند. در این پژوهش با تکیه بر دیدگاههای اسطوره شناختی و دین پژوهانه میرچا الیاده، نماد غار و کارکردهای ذکرشده آن در متون مختلف بررسی شده اند و با بهره گیری از تحلیل های الیاده در آثار مختلفش، نگارندگان کوشیده اند کارکرد نمادین غار را در آیین میترائیسم بررسی کنند. بر پایه طبقه بندی نوین ارائه شده در این پژوهش و برایند واکاوی آثار الیاده، باید کارکرد نمادین غار در آیین میترائیسم را در زیرمجموعه «جایگاه نمادین آیین تشرف» دسته بندی کرد که در پیوند با «زهدان زمین مادر» و «دنیای درون و ناخودآگاه» است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان