مقالات
حوزه های تخصصی:
اهمیت امام خمینی(ره) و سنت آگوستین در حوزه تمدن اسلام و غرب، به دلیل آن است که افکار و آثار هر دو منشأ تحولات عمیقی بوده است؛ از این رو مقایسه اندیشه های سیاسی این دو شخصیت اهمیت زیادی دارد. این مقایسه براساس سه محورِ «ماهیتِ سیاست»، «ارتباط دین و سیاست» و «وظیفه شهروندان»، با توجه به تأثیرپذیری محورهای مذکور از نگرش دینی آن دو شخصیت، صورت گرفته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نگرش دینی امام خمینی و آگوستین و تأثیر آن بر اندیشه های این دو شخصیت است. بر اساس این، پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی با ماهیّت کیفی و رویکرد مقایسه ای است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه کتابخانه ای انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهند گرچه دغدغه اصلی امام خمینی و آگوستین توجه به دین و برکشیدن آن بر فراز سیاست یا دینی کردن سیاست و درنهایت هدایت انسان به سوی حقیقت آسمانی و وحی و دستیابی او به رستگاری اخروی بوده است، نگرش و برداشت متفاوت آن دو متفکر از دین، باعث ایجاد تفاوت در باورهای سیاسی آنها شده است. آگوستین به جدایی بین امر سیاسی و امر دینی قائل است و سیاست را شرّ ضروری می داند که نتیجه آن، سلطه انسان بر انسان است؛ در حالی که امام خمینی معتقد است بین سیاست و دین پیوندی ناگسستنی وجود دارد و سیاست را تا حد قدسی ارتقا می دهد که وظیفه مهم هدایت انسان ها به سوی کمال را به عهده دارد.
رابطه معنویت و الاهیات از دیدگاه مک گراث و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنویت یکی از نیازهای اساسی انسان است. یکی از مفاهیم بحث شده درباره ارتباط با معنویت، مفهوم الاهیات است. منظور از الاهیات، تبیین نظام مند از خداوند و روابط خدا با جهان و همان نظام اعتقادی است. مک گراث یکی از متألهانی است که در حوزه مسیحیت به رابطه معنویت و الاهیات پرداخته است. در حوزه اسلام نیز شهید مطهری به رابطه معنویت با اعتقادات پرداخته است. هدف این مقاله، بررسی دیدگاه این دو متفکر درباره رابطه معنویت و الاهیات با رویکرد مقایسه ای و به روش توصیفی تحلیلی براساس آثار آنهاست. از دیدگاه دو متفکر، معنویتْ عنصری مهم در دین است. هر دو بر معنویت دینی و مبتنی بر اعتقادات دینی تأکید می کنند و معتقدند معنویت باید خدامحور و مبتنی بر متن مقدس باشد. هر دو بر جامعیت معنویت تصریح دارند و به پیوند عمیق معنویت و اعتقادات و پایه و اساس بودن اعتقادات برای معنویت معتقدند. وجد شباهت ها نشان دهنده اهمیت نیاز معنوی انسان، ضرورت معنویت دینی و توجه به مبانی الاهیاتی معنویت است. با اینکه مک گراث تأکید می کند اعتقادات باید متقن باشد، برخی از اعتقادات مسیحی اینگونه نیستند. همچنین وحیانی بودن متن قرآن اثبات شدنی است؛ اما درباره کتاب مقدس چنین مطلبی صادق نیست. تفاوت ها ناشی از تفاوت جهان بینی و سنت دینی آنهاست.
بررسی یکسان پنداری «شعیب» در قرآن و «اشعیاء» در کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جیمز بلمی ازجمله مستشرقانی است که گمان می کند اشتباهاتی در متن قرآن وجود دارد. او به دلیل پیدانکردن داستان «شعیب» در کتاب مقدس و واژه «شعیب» در زبان های عبری، آرامی و کتیبه های عرب باستان، معتقد است واژه «شعیب» در قرآن، صحیح ثبت نشده و اصل آن «شعیا» یعنی صورتِ عربی کلمه «اشعیاء» است و داستان «شعیب» در قرآن بازگویی از پیش گویی «اشعیاء» درباره عرب است و اصحاب ایکه، بازرگانان ددان در زمان اشعیاء نبی بوده اند. اهمیت بررسی ادعاهای او آن است که کمترین نتایج حاصل از آنها، تأکید بر اخذ قرآن از کتاب مقدس، تشکیک در واقع نمایی و صحت داستان های تاریخی و خدشه در اعتقاد به تحریف نشدن قرآن است. نقد ادعاهای تفسیری او، در نتایج پیش گفته تردید وارد می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند نام «شعیب» در اصل عربی است و نام هایی از ریشه «شعب» از زمان قبل اسلام در زبان عربی وجود داشته اند. دلایلی نظیر تکرار نزول داستان شعیب در طول دوران نزول تدریجی، تداول قرائت، حفظ و آموزش قرآن، شیوه کتابت قرآن با حضور شاهدان و املاءکنندگان و ... استنساخ اشتباه این واژه را ناممکن می کند. همچنین، اقتباس «داستان شعیب» از «پیش گویی اشعیاء درباره اعراب»، با توجه به تفاوت های بنیادین در غرض، موضوع و جزئیات این دو داستان، پذیرفتنی نیست. همچنین توجیه لازم برای تطابق ددان با ایکه وجود ندارد. نتیجه مهم دیگر آنکه تغییر واژه «شعیب» به «اشعیاء» با معیارهای اصلاح متن بلمی مانند بهبود معنای متن و سازگاری با سبک قرآن مطابق نیست.
نقدی بر دینی سازی قانون جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشده متون دینی معرفی کرده اند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانسته اند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواسته ها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است. در این نوشتار بیان می شود تسلط نداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است. رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواسته ها می دانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و اراده خدا در هر دو عالم حکم فرما بوده است و آن مقدار از خواسته انسان که به آن می رسد نیز به اراده خدا و به واسطه تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش. در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده می داند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
تحلیل تطبیقی عناصر هنری داستان طوفان نوح(ع) در سوره هود و سِفر پیدایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیواترین ابزار بیان و انتقال مفاهیم و انگاره های مدنظر، روایت و به تصویر کشیدن وقایع در قالب «قصه» است که اهداف متعددی را با خود به همراه دارد. داستان طوفان نوح(ع) یکی از داستان های مشترک در میان دو کتاب مقدس تورات و قرآن است. این پژوهش در راستای تحلیل عناصر داستان طوفان نوح(ع)، با روش تحلیل تطبیقی خرد، سامان یافته و با استفاده از روش های جزئی دانش نشانه شناختی، واکاوی شده است. تاکنون پژوهش مشابهی صورت نگرفته است. نتیجه به دست آمده نشان می دهد هرچند اشتراک هایی بین دو روایت در عناصری همچون بیان نزول عذاب به سبب نافرمانی، تبیین شخصیت نقش اصلی داستان، کوهستانی بودن مکان داستان، محوریت زمانی خطی و منسجم وجود دارد، درباره پیرنگ داستان، زاویه دید، شخصیت ها، کشمکش، گفت و گو و صحنه پردازی تفاوت های چشمگیری به چشم می خورد. نکته مهم دیگر اینکه روایت تورات از طوفان نوح(ع) با پرداختن بیش از حد به جزئیات زمانی و مکانی، بیشتر شبیه روایتی تاریخی است؛ اما روایت قرآن از ماجرای طوفان در ورای بیان داستان، بیشتر اهداف هدایتی و انذاری و عبرت انگیز را دنبال می کند که این موضوع سبب جذابیت و اثرگذاری بیشتر روایت قرآنی شده است
آشنایی زدایی مفهوم هویت در مثنوی بر مبنای تأویل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مطالب عمیق و درخور بحث و تحقیق در بسیاری از علوم انسانی، موضوع هویت است. مفهوم هویت هرچند جدید و نوظهور است، ریشه های آن به قرون گذشته و حتی زمان پیش از اسلام بر می گردد. مولانا شاعر معناگرای بزرگ قرن هفتم، برمبنای اثرپذیری تأویلی از قرآن، تعبیر و تفسیر دیگری از مفهوم وطن و هویت دارد. هویت در قرآن بیشتر بر مبنای خودشناسی و بازگشت به فطرت الهی انسان است و همچنین به مقام والای انسان در پهنه هستی توجه می شود. نگاه قرآن به هویت جمعی، بیشتر به صورت «امت واحده» و اتحاد بین امت ها است. قرآن دلیل برتری انسان ها و امت ها را تفاوت های ظاهری بیان نمی کند؛ بلکه در برتری تقوا، کسب دانش و جهاد فی سبیل الله معرفی می کند. در اندیشه مولانا عشق به ذات احدیت و انسانیت مبتنی بر نظریه جهان وطنی موج می زند؛ بنابراین نباید انتظار داشت او با تأکید بر ملی گرایی، آدمیان را به زندگی مادی و سرزمین مادری محدود کند. در نظر او، پس از ارج نهادن به هویت الهی، ذاتی و فردی، فراملی گرایی یا هویت جمعی اهمیت خاصی پیدا می کند. مولانا در مثنوی از مفهوم وطن به نوعی آشنایی زداییِ معنایی کرده است؛ از این رو آشنایی زدایی در حوزه معنا و تأویل های جدید از واژه ها و مفاهیم نیز نمود دارد. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای سروده های مولانا در مثنوی، جنبه های متفاوت هویت بررسی شده اند.
روش شناسی «کلام فلسفی» در اندیشه ابن میثم بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم کلام از آغاز پیدایش، به لحاظ روش شناختی، مراحل و اطوار مختلفی را پشت سر گذاشته است؛ رویکرد نقلی و اخبارگرایی، روش جدلی، عقلی، تأویل گروی و رویکرد کلام فلسفی از مهم ترین رویکردها در سیر تطور کلام شیعی به شمار می آیند. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی اجمالی جریان کلام فلسفی و مؤلفه های آن، روش کلامی ابن میثم بحرانی، بیان و با ارائه شواهد متعددی از آثار و آرای او ثابت شده روش کلامی او عقلی - فلسفی است. او به سبک و سیاق مرسوم آثار فلسفی به امور عامه و طبیعیات را در اثر کلامی خود قواعدالمرام فی علم الکلام، طرح و همان شیوه حکما را در نگارش علم کلام در پیش گرفته است. بازکاوی و بیان شاخصه های کلام فلسفی در اندیشه ابن میثم، از این نظر نیز بااهمیت است که با تأکید بر عقلانیت، استدلال گروی، آزاداندیشی و تفکر انتقادی می تواند یک الگوی روش شناختی در حوزه کلام امامیه را پیش روی پژوهشگران و دین پژوهان قرار دهد.
نقد و بررسی آرای کلامی جَهْمِیّان در کشف الاسرار و عُدَّه الابرار ابوالفضل رشیدالدّین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد آرای کلامی فِرَق اسلامی، یکی از مباحث مهم در برخی از تفاسیر قرآن است. بررسی این نقدها باعث روشن شدن هرچه بیشتر عقاید مفسّر می شود. یکی از تفاسیر بررسی شده درباره آرای کلامی خوارج، مرجیان، معتزله و ... تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عُدَّه الابرار اثر ابوالفضل رشیدالدّین میبدی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته و به علّت توجّه ویژه میبدی به جَهْمِیّان، آرای کلامی این فرقه، نقد و بررسی و دیدگاه میبدی در هر یک از موضوعات نقدشده او، در این تفسیر ذکر شده است. یکی از مهم ترین بدعت های جَهْمِیّان، انکار صفات خدا و تأویل آنها است. آنها صفات خدا را برای جلوگیری از تشبیه او به مخلوقات و پاسبانی از تجرید او تأویل می کنند. به نظر میبدی، خدا دارای صفات است (نفی تعطیل)؛ ولی بنابر قاعده «هم نامی اقتضای هم سانی نکند»، نباید همان معنای انسانی در آنها را بر خدا حمل کرد (نفی تشبیه). همچنین، آنها را نباید تأویل و معنای مَجازی کرد. به عقیده میبدی، ظاهر آنها را باید به سَمْع قبول کرد و باطن (حقیقت معنای) آنها را باید به تسلیم به حق سپرد.
دین در هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک و اندیشه های دینی رابطه تاریخی طولانی دارند. در نوشتار حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان داده شد چگونه فهم دینی در نزد بانیان هرمنوتیک فلسفی به الگویی برای فهم هرمنوتیکی و فهم هرمنوتیکی به الگویی برای فهم دینی تبدیل می شود؛ همچنین چگونه از فرایند فهم در سنت های دینی به ویژه عنصر کاربست و عنصر درک اراده الهی به منزله الگویی برای تبیین بهتر فهم هرمنوتیکی، استفاده و از عقاید دینی نظیر تجسید، تثلیث، تصاویر دینی و نمایش های آیینی برای تبیین آموزه های هرمنوتیکی مدد گرفته می شود. این مقاله نشان می دهد چگونه گادامر درک دینداران از مناسک دینی را شاهدی برای تبیین سیالیّت حقیقت و ماهیت هرمنوتیکال فهم می داند و از نبود تقابل میان دین و اسطوره در دوره باستان و رابطه هرمنوتیکی دین و هنر سخن می گوید. گادامر کتاب مقدس را متن کلاسیک نمی داند و معتقد است فهم آموزه های دینی با توجه به منشأ، اسلوب، اهداف و ویژگی های متفاوت شان به رویکردهای تفسیری خاصی نیازمندند. او با تأکید بر تفکیک مرز هرمنوتیک عام و هرمنوتیک خاصِ فهم متون مقدس، توصیه می کند کتاب مقدس را ابلاغ الهی رستگاری بدانیم؛ بنابراین، فهم آن صرفاً پژوهش علمی یا عالمانه در زمینه معنای متن آن نخواهد بود.
تحلیل کارکرد نمادین غار در کیش میترائیسم بر بنیاد دیدگاههای میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میترائیسم، یکی از کهن ترین کیش های ایرانی، در راه هدایت پیروان خود، از نمادهایی اسطوره ای بهره می برد که تحلیل آنها رهبرنده مخاطب به درکی صحیح از جنبه های مختلف کارکرد این نمادها در این آیین است. مهرابه ها، نیایشگاههای پیروان این آیین، ساختاری نمادین دارند؛ این نیایشگاهها یا در غارهای طبیعی ساخته یا به شکل غار طراحی شده اند. در این پژوهش تلاش شده است کارکرد نماد غار بر بنیاد دیدگاه الیاده و کارکرد این نماد در کیش میترائیسم بررسی شوند. در این پژوهش با تکیه بر دیدگاههای اسطوره شناختی و دین پژوهانه میرچا الیاده، نماد غار و کارکردهای ذکرشده آن در متون مختلف بررسی شده اند و با بهره گیری از تحلیل های الیاده در آثار مختلفش، نگارندگان کوشیده اند کارکرد نمادین غار را در آیین میترائیسم بررسی کنند. بر پایه طبقه بندی نوین ارائه شده در این پژوهش و برایند واکاوی آثار الیاده، باید کارکرد نمادین غار در آیین میترائیسم را در زیرمجموعه «جایگاه نمادین آیین تشرف» دسته بندی کرد که در پیوند با «زهدان زمین مادر» و «دنیای درون و ناخودآگاه» است.
بررسی وحدت شخصیه وجود از نگاه محقق دوانی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه دوانی، با تکیه بر قواعدی همچون وحدت وجود، انتساب ماهیت به وجود، اصل تشأن و عدم التباس موجودات به مبدأ اشتقاق، وحدت شخصیه را تبیین می کند. از دیدگاه او، حقیقت وجود در ذات الهی منحصر است و ماسوی منتسب به وجودند، نه آنکه سایر موجودات، امور موهوم و خیالی تلقی شوند؛ با این حال، اعتقاد به وحدت شخصی با مبانی دوانی در تضاد است. با توجه به آثار و پیامدهای آن، انسان به نتیجه روشن، مطلوب و معقول نمی رسد. سرانجام، تبیین نهایی این مطلب در حکمت متعالیه به اوج خود رسیده است. در آنجا، وجود دارای هویت عینی است که واجد مراتب متعدد است. تمام این مراتب، محل سریان و ظهور و بروز وجود است. ملاصدرا درنهایت به این نتیجه می رسد که به سبب شدت فعلیت مبدأ وجود، جایی برای بروز چیزی دیگر باقی نمی ماند. مبدأ از فرط فعلیت، بر تمامی فعلیات و تحصلات محیط است؛ درنتیجه، او هر موجود را شأنی از شؤون آن وجود تام می داند و معتقد است آنچه کثرات است، چیزی نیست جز تجلی صفات او در مجالی و ظهور اسماء در مظاهر. در این نوشتار، مسئله وحدت شخصی وجود با تکیه بر مبانی این دو فیلسوف بررسی و ارزیابی شده اند.
تحلیل تطبیقی مفهوم «خوب» در آرای ملاهادی سبزواری و آر. اِم. هر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاج ملاهادی سبزواری و آر. اِم. هِر، دو فیلسوف، هر کدام بر مبنای چارچوب اندیشه ورزی خود نظرات درخوری در باب مفهوم «خوب» مطرح کرده اند. هر دو اندیشمند، به برهان مندی و منطقی بودن قیاس های مربوط به مفهوم اخلاقی خوب» قائل اند. از دیدگاه سبزواری، قضایای مربوط به مفهوم خوب، بدیهی و یقینی اند؛ بنابراین دیدگاه او در این باب، شناخت گرایانه است؛ اما توصیه گرایی هِر، ذیل ناشناخت گرایی اخلاقی طبقه بندی می شود. همچنین حاج ملاهادی در دو قرائت مختلف از مفهوم خوب، هم یک ناواقع گرا و هم یک واقع گرای اخلاقی محسوب می شود؛ اما هِر صرفاً ناواقع گرای اخلاقی است. نیز، هر دو اندیشمند، به تأویل مفهوم «خوب» به امری تحسین برانگیز قائل اند و مابقیِ معانی را در قلمرو معنای ارزشی و اخلاقی آن، یعنی بُعد ستایش و تحسین معنا می کنند. با این وصف،حاجی سبزواری معانی دیگر مفهوم «خوب» را در صورت اختیاری بودن به معنای متعلق مدح و ستایش بودن بر می گرداند. هِر نیز معنای مفهوم خوبی را به معنای ارزشی آن یعنی تحسین برانگیز بودن تأویل می کند. در این نوشتار، آرای این دو فیلسوف، در باب مفهوم «خوب»، از ساحت معرفت شناسی و معناشناسی و وجودشناسی، تبیین و تحلیل تطبیقی شده است.