بازاندیشی در ضرورت «تفکّر انتقادی» و کارکردهای آن در تذکره نویسی و تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
تاریخ ادبیات، تبارنامه فرهنگ و اندیشه است و تذکره های ادبی نسل نخستین تاریخ ادبیات فارسی اند و بازتابنده قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّت پذیری و سنّت گذاری و آینه جریان شناسی ادبی اند که فرایند تحول و انحطاط - تقلید را در ادبیات نشان می دهند و به بسط و گسترش پژوهش های ادبی، شناساندنِ سنّت های ادبی، زبان و ادبیات بومی و هویّت ملّی، آشناکردن خواننده امروز با بافت موقعیتی آفرینشِ تذکره یاری می رسانند؛ اما در کنار تمام مزیّت تذکره ها، گاه آفت هایی مانند سطحی نگری، نافرهیختگی، سجع پردازی ، موجزنویسی، وحبّ و بغض به شماری از تذکره ها راه یافته است. تاریخ ادبیات نگاری برای دست یافتن به رشد و بالندگی، به ناچار باید به خود نگاهی آسیب شناختی داشته باشد. آسیب شناسی فرایندی هوشمند است؛ بدین معنا که چگونه این تذکره ها به این آفت ها دچار شده اند و چگونه می توان این تذکره ها را از آنها پیراست. آسیب شناسی تذکره ها، مستلزم بهره گیری از «تفکّر انتقادی» است تا بتوان از سنّت های ناروا و کژمدارانه ادبی دوری گزید، خواننده امروز را با بافت موقعیتی آفرینش متنِ تذکره ها آشنا کرد، دانش های نظریه پردازی ادبی، طبقه بندی و رده بندی تاریخ ادبیات را ارتقا بخشید و ادبیات را از تعصّبات قومی، ایدئولوژیک و سیاسی دور کرد. تفکّر انتقادی ابزار ارزیابی هدفمند، دقیق و علمی تذکره ها را به دست می دهد و با نگاهی انتقادی و ژرف کاوانه، زمینه تفکّر تحلیلی و ارائه نظریه های علمی را فراهم می آورد. این مقاله به روش گردآوری اطلاعات و به صورت روش کتابخانه ای انجام شد و هدف آن، طرح و بازشناسی آسیب شناسی تذکره های ادبی از رهگذر تفکّر انتقادی و ضرورت های آن است.