در دوران مدرنیسم و پسامدرنیسم معاصر، ادبیات داستانی کلاسیک نمی تواند به شکل پیشین خود، بدون دگرگونی در درون مایه و ساختار بر جای ماند؛ از این رو، از اواخر دهه هفتاد قرن بیستم، داستان نویسی در غرب دچار تحوّلاتی در روش کاربرد مؤلّفه های داستانی و حجم داستان ها شد. انبوهی کارها، شتاب زدگی و تنگنای زمان، شماری از داستان نویسان معاصر را به سوی کمینه نویسی و حتی نگارش داستان های سی ثانیه ای ره نمود. این گروه از نویسندگان با درک ضرورت های زمان از حجم داستان ها کاستند و به سوی سادگی بیان و کاربرد کمتر پیچیدگی ها و آرایه های داستانی گرایش یافتند. این سبک داستان نویسی که به دنبال ساده ترین حالت در نوشتن بود، «مینی مالیسم» نام گرفت. از میان نویسندگان آمریکایی، «ارنست همینگوی» نخستین نویسنده ای شناخته می شود که با موضوع جنگ، مینی مال نوشته است. در ایران هم، چندی است نویسندگان، داستان های مینی مال با موضوع جنگ تحمیلی نوشته اند. در این پژوهش، ضمن بیان مؤلّفه های داستان های مینی مالیستی، به بررسی و تحلیل این مؤلّفه ها در داستان مینی مال برگزیده ارنست همینگوی، «پیرمرد بر سر پل» و واکاوی تطبیقی دو نمونه مینی مال ادبیات دفاع مقدّس پرداخته شده است. در بررسی این آثار به این نتیجه می توان دست یافت که «پیرمرد بر سر پل» ارنست همینگوی، مدل و نمونه کاملی از داستان های مینی مالیستی است که بسیاری از مؤلّفه های آن را داراست؛ در حالی که در مینی مال های منتخب ادبیات دفاع مقدّس، گاهی به سبب تکرار مضامین، احساسی بودن، شعارزدگی و در بعضی موارد ضعف ساختاری، به اصول و مؤلّفه های اساسی این ژانر ادبی کمتر توجه شده است.