آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

در این مقاله نگرش قرآن به همگرایى و وحدت میان انسان ها و عوامل بر هم زننده آن مورد بررسى قرار گرفته است. از دیدگاه قرآن, انسان ها در آفرینش از یک گوهرند و وحدت دارند, یعنى همه از حضرت آدم به وجود آمدند, لیکن به سبب امتحان بشر و ظهور استعدادها و ظرفیت هاى او و نیز حسد و دنیاطلبى, فرقه گرایى, تفرقه افکنى هاى دشمنان و بدخواهان, القائات شیطانى, مسخره کردن متقابل افراد و گروه ها, دادن لقب هاى زشت به یکدیگر و سوء ظن به یکدیگر, این وحدت فرو پاشیده است. قرآن کریم براى تحقق دوباره امت واحد, این مولفه ها را پیشنهاد مى دهد: اخوت بین مسلمانان, مودت مسلمانان, الفت بین مسلمانان, رحمت مسلمانان در قبال همدیگر, رإفت بین مسلمانان, عفو, فضل, صفح, اصلاح, تعارف, احترام به سایر ادیان و پیامبران الهى و رد انحصارطلبى گروهى خاص در مورد خداوند.
مقدمه
آیا انسان ها ذاتا از یکدیگر بیگانه اند یا در ذات خود به همکارى و همگرایى تمایل دارند؟ در صورت همگرایى ذاتى انسان ها, چه عواملى باعث تفرقه و واگرایى و فروپاشى وحدت مى شود؟ به نظر مى رسد با توجه به آموزه هاى اسلامى, دلایل فراوانى مبنى بر وجود زمینه ها و عناصر همگرایى, وفاق, اتحاد و تعاون و در یک کلام امت واحده در انسان ها وجود دارد که در این مقاله به مطالعه و بررسى این موضوع مى پردازیم.
منظور از ((وحدت انسان ها)), توحید اعتقادى و دینى و کنار گذاشتن اختلافات فکرى و اعتقادى و سلیقه اى میان آنها نیست, بلکه مراد این است که با حفظ این اختلافات, نسبت به هم همدلى پیدا کنند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعایت کنند. همچنین منظور از ((وحدت امت اسلامى)), وحدت مواضع اعتقادى و فقهى و عدم بیان آنها نیست, بلکه مقصود این است که نخست فرقه هاى اسلامى به طور صحیح یکدیگر را بشناسند, از مواضع فکرى و اعتقادى هم کاملا مطلع شوند و براى حفظ و گسترش کیان اسلام از نزاعى که قرآن کریم آن را نهى کرده ((لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم))(2) بپرهیزند و براى دفاع از ساحت قران و اصول ثابت و مشترک اسلامى, ید واحده باشند.
از دیدگاه قرآن کریم, انسان ها وحدت در خلقت دارند, چون خداوند آنها را از ((نفس واحده)) آفریده است. ((نفس)) به معناى عین است و نفس هر شى یعنى عین آن شى, و نفس انسان آن چیزى است که قوام انسان به آن است و انسان به واسطه آن, انسان است و آن مجموع روح و جسم انسان در این دنیا و روح به تنهایى در برزخ است. (3)
در آیات ذیل بر مفهوم نفس واحده تإکید شده است:
].1[ یا إیها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نسإ;(4) اى مردم, از پروردگارتان پروا کنید, همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکند.
علامه طباطبایى و فخر رازى معتقدند مراد از ((نفس واحده)) در آیه شریفه حضرت آدم(ع) و مراد از ((زوجها)) همسرش حواست که این دو والدین انسان ها هستند و خلقت حوا نیز از آدم(ع) است; بنابراین خلقت همه انسان ها به حضرت آدم منتهى شده و وحدت در خلقت دارند.(5)
محمد رشید رضا نیز با تإکید بر این که همه انسان ها از نفس واحده خلق شده اند و وحدت در خلقت دارند, مى گوید: در این که آن ((نفس واحده)) کیست, اقوال مختلفى است لکن منافاتى ندارد که مراد حضرت آدم(ع) باشد.(6)
فخر رازى در تفسیر آیه فوق مى گوید: این امر که همه انسان ها از ((نفس واحده)) خلق شده اند مى طلبد که نوعى انس و اتحاد بین انسان ها برقرار باشد تا موجب زیادتر شدن محبت و ترک تفاخر و تکبر بریکدیگر شود.(7)
].2[ و هو الذى انشإکم من نفس واحده فمستقر و مستودع قد فصلنا الآیات لقوم یفقهون;(8) و اوست که شما را از تن یگانه اى پدید آورد و آن گاه[ شما را] قرارگاه و ودیعت گاهى است. به راستى که آیات[ خود] را براى قومى که در مى یابند به روشنى بیان کرده ایم.
علامه طباطبایى(9) و فخر رازى(10) و محمدرشید رضا(11) درباره این آیه مى گویند: مراد از ((إنشإکم)) در آیه شریفه, ((خلقکم)) است و به این معناست که ذریه انسان با همه فزونى و گستردگى اش به حضرت آدم(ع) منتهى مى شود و بعضى از این ذریه, خلق شده و در زمین مستقرند و برخى نیز هنوز به دنیا نیامده اند و در صلب ها و رحم ها هستند و در آینده متولد خواهند شد.(12)
همان طور که بیان شد, طبق مفاهیم قرآن, همه انسان ها از ((نفس واحده)) یعنى حضرت آدم خلق شده اند. از دیدگاه قرآن, این وحدت بشر در آفرینش, باید به وحدت در امت بینجامد; انسان ها فطرتا با هم دوستى و الفت دارند و امتى واحد, متحد و همبسته را تشکیل مى دهند.
قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانى براى تحقق حکومت جهانى واحد مى داند. براى تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخر الزمان نوید داده است که وى این امت جهانى را بنیان مى نهد.(13)

آیات ((امت واحده))
در قرآن ((امت)) به چند معنا آمده است:(14)
1. ملتى که دینى واحد دارند: ((ان هذه إمتکم إمه واحده)).(15)
2. امت به معناى جماعت: ((و ممن خلقنا إمه یهدون بالحق و به یعدلون)).(16)
3. امت به معناى چند سال: ((و لئن إخرنا عنهم العذاب الى إمه معدوده)). (17)
4. امامى که پیشوا و مقتداى سایرین است: ((ان ابراهیم کان امه قانتا لله)). (18)
((امت واحده)) در نه آیه قرآن آمده است که این آیات را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: آیاتى که خطاب به پیامبران بوده و فرمان الهى را براى تشکیل امت واحد به آنان یادآور مى شود و بیان مى کند که مردم به طور فطرى و غریزى امت یگانه اى هستند و سرشت آنها اقتضا مى کند که در این جهت حرکت کنند, اما اختلافاتى که پیش مىآید آنان را به تفرقه مى کشاند. تإکید بر وحدت فطرى امت ها در این آیات به این معناست که پیامبران باید موانع این وحدت را بردارند. این دسته آیات هشدار مى دهد که تنها خدا شایسته سرورى است و باید فقط او را عبادت کرد که این خود مى تواند موضع وحدت امت نیز باشد; سپس بیان مى کند که امت هاى پیامبران در طور تاریخ عصیان کرده و به تفرقه کشیده شده اند; این آیات عبارتنداز:
].1[ ان هذه إمتکم إمه واحده و إنا ربکم فاعبدون و تقطعوا إمرهم بینهم کل الینا راجعون;(19) این امت شماست که امتى یگانه است و من پروردگار شما هستم, پس مرا بپرستید, ولى آنان در کار خود اختلاف پیدا کردند و همگى شان به سوى ما باز مى گردند.
].2[ ان هذه إمتکم إمه واحده و إناربکم فاتقون فتقطعوا إمرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون;(20) و همانا این امت شماست, امتى یگانه و من پروردگار شما هستم, از من پروا کنید, ولى آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه یافتند, هر گروهى به آنچه در دست دارد شادمان است.
فخر رازى مى گوید: مراد از وحدت امت, وحدت در دین است و مراد از دین, اصولى است که مورد قبول همه شرایع است, مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراین مختلف بودن شریعت هاى پیامبران, خللى به وحدت امت وارد نمى کند, چون به هرحال پیروان همه شرایع به اصول واحدى ملتزم هستند.(21)
دسته دوم: آیاتى که هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند براى رسیدن به امت واحد را نفى مى کند و نشان مى دهد اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان با انتخاب و اختیار خود به امت واحد برسد. دسته دوم چهار آیه را شامل مى شود که دو آیه از آن ویژه امت هاى پیشین بوده و یک آیه شامل امت اسلام و امت هاى پیشین است. این سه آیه ناظر به امت واحد بشرى است, اما آیه چهارم ناظر به وحدت امت اسلام است.
این آیات عبارتنداز:
].1[ ولوشإ ربک لجعل الناس إمه واحده و لایزالون مختلفین الا من رحم ربک;(22) و اگر پروردگارت مى خواست, مردم را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى همچنان اختلاف مى ورزند مگر کسانى که خداوند[ بر آنان] رحمت آورد.
این آیه ناظر به امت واحد بشرى است. علامه طباطبایى در این باره مى گوید: مراد از وحدت و اختلاف در این آیه, وحدت و اختلاف در دین است.(23) فخر رازى نیز معتقد است این آیه ناظر به امت واحد بشرى است.(24) رشید رضا هم معتقد است این آیه ناظر بر امت واحد بشرى است و علت عدم اتحاد, امتحان انسان است.(25)
].2[ و لوشإ الله لجعلهم إمه واحده و لکن یدخل من یشإ فى رحمته و الظالمون مالهم من ولى و لانصیر;(26) و اگر خداوند مى خواست آنان را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى هر کس را که بخواهد در جوار رحمتش در مىآورد و ستمکاران[ مشرک] یار و یاورى ندارند.
این آیه نیز ناظر به امت واحد بشرى است.
علامه طباطبایى و فخر رازى معتقدند در این آیه خداوند به پیامبر مى فرماید که اگر خدا مى خواست همه مردم را یک امت قرار مى داد با صفاتى یکسان به نحوى که یا همه مومن باشند و وارد بهشت شوند و یا همه کافر باشند و وارد جهنم شوند, ولى سنت الهى این گونه است که انسان ها را آزاد بگذارد تا خود راهشان را برگزینند و آن گاه صالحان را از فاسقان جدا ساخته, صالحان را به بهشت و فاسقان را به جهنم وارد سازد.(27)
].3[ ولوشإ الله جعلکم إمه واحده ولکن لیبلوکم فیما آتاکم فاستبقوا الخیرات. ..;(28) و اگر خداوند مى خواست شما را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى[ چنین کرد] تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید.
خطاب آیه شامل هم امت هاى پیشین و هم امت اسلام بوده و ناظر به امت واحد بشرى است.
علامه طباطبایى و فخررازى و رشید رضا در تفسیر آیه مى گویند: این آیه, ناظر به امت واحد بشرى است, اما خداوند براى امتحان افراد بشر و تفکیک نیکان و بدان از یکدیگر, وحدت را در میان آنان ایجاد نکرد.(29)
].4[ ولوشإ الله لجعلکم إمه واحده ولکن یضل من یشإ ویهدى من یشإ و لتسئلن عما کنتم تعلمون;(30) و اگر خداوند مى خواست شما را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى هر که را بخواهد بیراه مى گذارد و هر که را بخواهد به راه مىآورد و از چون و چند آنچه کردید از شما خواهند پرسید.
این آیه ناظر به امت واحد اسلامى است.
علامه طباطبایى و فخر رازى در تفسیر این آیه بر این باورند که خداوند پس از این که در آیات قبلى به اختلافات میان مردم اشاره کرده, در این آیه مى فرماید که این اختلافات غرض الهى در امر خلقت را نقض نمى کند, اگر خداوند بخواهد اینان را امت واحد قرار مى دهد ولکن این گونه نخواسته است تا هر کسى با اراده و خواست خود به سوى هدایت یا گمراهى برود و خداوند جزاى عمل هر دو گروه را داده و آنان را در قبال اعمالشان باز خواست مى کند.(31)
دسته سوم: آیاتى که دلالت مى کند انسان ها در ابتدا امت واحدى بودند, سپس بین آنان اختلافاتى به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد. این آیات عبارتنداز:
].1[ کان الناس إمه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و إنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جإ تهم البینات بغیا بینهم;([ (32در آغاز] مردم امت یگانه اى بودند آن گاه خداوند پیامبران مژدهآور و هشدار دهنده بر انگیخت و بر آنان, به حق, کتاب آسمانى نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در میان آنان داورى کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگرىها نصیبشان شد از رشک و رقابتى که با هم داشتند[ به اختلاف دامن مى زدند].
علامه طباطبایى و رشید رضا در تفسیر این آیه مى گویند: بر اساس این آیه, مردم در آغاز در امور دنیوى و مادیات, امت واحدى بودند, یعنى همگى به نحو یکسان از مادیات بهره مند بودند تا این که با افزایش جمعیت بشر و گسترش نیازهاى آنان, انسان ها براى رفع نیازهاى خود به همکارى متقابل پرداختند و این امر موجب اختلاف بین آنان شده است.
براى رفع این اختلافات خداوند پیامبران و قوانینى را در قالب شریعت براى مردم فرستاد, لکن عده اى از اهل کتاب با آگاهى و از سر ظلم در شریعت الهى نیز ایجاد اختلاف کردند و موجب تفرقه مردم شدند; بنابراین از دیدگاه علامه طباطبایى و رشید رضا, امت واحدى که قرآن حکایت مى کند در امور دنیوى و مادیات واحد بوده اند.(33)
فخر رازى نیز در تفسیر آیه مى گوید: بر اساس این آیه مردم در ابتدا امت واحدى بودند, لکن در زمان هاى بعدى اختلاف پیدا کردند که این اختلاف به سبب حسد و نزاع عده اى در مادیات ایجاد شده است. وى در این که وحدت این امت در چه بوده است, اقوالى را ذکر مى کند و معتقد است قول مشهور این است که در اعتقاد به حق و تبعیت از آن وحدت داشته اند.(34)
].2[ ماکان الناس الا إمه واحده فاختلفوا و لولا کلمه سبقت من ربک لقضى بینهم فیما فیه یختلفون;(35) و مرم جز امت واحدى نبودند که سپس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده خداوند از پیش مقرر نگشته بود[ به تإخیر حکم و عذاب] بین آنان در آنچه اختلاف کردند داورى مى شد.
علامه طباطبایى و فخر رازى گفته اند: با توجه به این آیه, مردم درگذشته امت واحد بوده و دین واحد یعنى دین توحیدى داشته اند, سپس در آن اختلاف کرده برخى موحد و برخى مشرک شدند.(36)
محمدرشید رضا این آیه را به نحوى تفسیر مى کند که آیه قبلى را تفسیر کرد.(37)
].3[ و لولا إن یکون الناس إمه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضه و معارج علیهما یظهرون ...;(38) و اگر نبود که[ نمى خواستیم], مردم امت یگانه اى[ در کفر] مى شدند براى خانه هاى کسانى که بر خداوند رحمان کفر مى ورزیدند سقف هایى سیمین پدید مىآوردیم و نیز نردبان هایى که از آن بالا روند.
علامه طباطبایى مى گوید این امت واحد, در برخوردارى از اسباب و عوامل زندگى واحد بودند و خداوند براى بقاى این وحدت, به کفار برترى این چنینى نداده است. (39)
بر اساس این سه دسته آیات انسان ها در ابتدا امت واحد بودند, اما بعد اختلافاتى بین آنان ایجاد شد, خداوند پیامبرانى را براى رفع این اختلافات فرستاد و پس از پیامبر خاتم, ائمه(علیهم السلام) را مإمور به این امر کرد. هر چند در این خصوص تاکنون نتیجه مطلوب به دست نیامده است, لیکن امید مى رود در حکومت حضرت مهدى(ع) امت واحدى پدیدار گردد.

فلسفه امت واحده
بى تردید از مهم ترین مسائل امروز جهان اسلام, وحدت است, که به دلایل زیر ضرورى مى نماید:
1. وحدت اسلامى فراهم کننده قدرتى حقیقى است که مى تواند تکیه گاه استوارى براى مسلمانان در رویارویى هاى فرهنگى بین تمدن ها باشد, زیرا گرچه مسلمانان از نیروى عظیم انسانى, امکانات مادى فراوان, موقعیت هاى استراتژیک, روحیه معنوى بالا, فرهنگ و دیدگاه اعتقادى و فکرى مترقى برخوردارند, اما چنانچه میان این اجزا و عناصر پراکنده اتحادى ایجاد نشود ـ همان طور که در حال حاضر چنین است ـ این مجموعه عظیم کارآیى نخواهد داشت.(40)
2. وحدت اسلامى مى تواند زمینه گسترده اى براى پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامى فراهم آورد و بدین وسیله در رویارویى هاى فکرى, فرهنگى و حل مشکلات انسانى یارى رساند.
3. وحدت اسلامى موجب الگو شدن دیدگاه هاى اسلامى است.(41)
4. وحدت اسلامى بر توانایى و مقاومت جامعه در مواجهه با دشوارىها و بحران ها و برخورد با دشمنان خارجى مى افزاید. قرآن کریم بر این نکته تإکید دارد که وحدت مایه استوارى و نیرومندى است و اختلاف موجب شکست و سستى است:
و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین;(42) و اختلاف کلمه نداشته باشید که بددل خواهید شد و شإن و شوکتتان بر باد مى رود و شکیبایى کنید که خداوند با شکیبایان است.
5. وحدت اسلامى دستاورد طبیعى تکامل انسان و گویاى پیشرفت و رشد فکرى جامعه دینى است.(43)
6. وحدت عامل اساسى در پیروزى پیامبر اسلام و نیز پیروزى انقلاب اسلامى ایران بود; وحدت همیشه عامل پیروزى بوده و خواهد بود.(44)

علل فروپاشى امت واحده
برخى از عواملى که موجب فروپاشى امت واحده (وحتى وحدت) مى شود از این قرار است:
1. ظلم, حسد و نزاع در طلب دنیا: عده اى براى کسب مادیات, از روى علم و آگاهى در کتاب خداوند اختلاف ایجاد کرده و موجب تفرقه و فروپاشى امت واحد شدند:
کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و إنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جإ تهم البینات بغیا بینهم;([ (45در آغاز] مردم امت یگانه اى بودند و آن گاه خداوند پیامبران مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت و برآنان به حق کتاب هاى آسمانى نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در میان مردم داورى کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگرىها نصیبشان شد از رشک و رقابتى که با هم داشتند[ به اختلاف دامن زدند].
2. عدم موفقیت در ابتلا و آزمایش الهى: خداوند به رغم این که مى توانست مردم را قهرا به اتحادى که مطلوب اوست وادارد, لکن به آنان اختیار داد که خود این راه را برگزینند تا بیازماید که چه کسانى نعمت هاى خدا را در راهى که مطلوب خداست در راستاى ایجاد وحدت به کار مى برند و چه کسانى تخلف کرده و به اختلاف و تفرقه چنگ مى زنند:
و لوشإ الله لجعلکم إمه واحده ولکن لیبلوکم فیما آتاکم;(46) و اگر خداوند مى خواست شما را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى[ چنین نکرد] تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید.
3. فرقه گرایى ها و تفرقه طلبى هاى مردم:
و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا(47); و از مشرکان مباشید, از همان کسانى که دینشان را پاره و پراکنده کردند و فرقه فرقه شدند.
4. تفرقه افکنى هاى دشمنان: دشمنان اسلام از آغاز ظهور اسلام تاکنون همواره براى تفرقه اندازى و فروپاشى وحدت اسلامى تلاش کرده و مى کنند:
یا إیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونکم لا یإلونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضإ من إفواههم و ما تخفى صدورهم إکبر;(48) اى مومنان, از غیر خودتان کسانى را به همدلى نگیرید که از هیچ نابکارى در حق شما فروگذار نکنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنى از لحن و سخنشان آشکار شده است و آنچه دل هایشان پنهان مى دارد بدتر است.
5. وسوسه ها و القائات شیطانى:
ان الشیطان ینزغ بینهم ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا;(49) همانا شیطان میان آنها را به هم مى زند, بى گمان شیطان دشمن آشکار انسان است.
عوامل دیگرى نیز هست که گاه موجب بروز اختلاف بین مردم یک منطقه یا یک شهر مى شود از آن جمله است:
1. مسخره کردن گروهى, گروه دیگرى را:
یا إیها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم;(50) اى مومنان, نباید که قومى قوم دیگر را به ریشخند بگیرند.
2. بد گمانى به یکدیگر:
یا إیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم;(51) اى مومنان, از بسیارى از گمان ها بپرهیزید, چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
3. اتصاف یکدیگر به لقب هاى زشت: ((ولاتنابزوا بالإلقاب;(52) و یکدیگر را به لقب هاى بد مخوانید)).
4. غیبت کردن:
و لا یغتب بعضکم بعضا إیحب إحدکم إن یاکل لحم إخیه میتا فکرهتموه;(53) و بعضى از شما از بعضى دیگر غیبت نکند; آیا هیچ کدام از شما خوش دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد, که از آن تنفر دارید.

استراتژىهاى قرآنى در تحقق امت واحد
قرآن کریم براى تحقق امت واحد عوامل زیر را ذکر کرده است:

1. اخوت بین مسلمانان
از دیدگاه قرآن کریم, همه مومنان با هم برادرند, بنابراین باید با هم متحد باشند و اگر در موردى بین دو مومن اختلاف یا نزاعى پیش آمد سایر مومنان باید بین آن دو صلح و دوستى برقرار کنند:
انما المومنون اخوه فإصلحوا بین إخویکم;(54) همانا مومنان[ مسلمانان] برادرند, پس بین برادرانتان آشتى برقرار سازید.
و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعدإ فإلف بین قلوبکم فإصبحتم بنعمته اخوانا;(55) و نعمت خداوند را بر خود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شدید.
از دیدگاه علامه طباطبایى, اخوت میان مومنان, اخوت تشریعى است و حقوقى را در بر دارد.(56)

2. مودت بین مسلمانان
مودت یعنى دوست داشتن چیزى و نیز به معناى آرزو کردن وجود وحصول آنچه محبوب است به کار مى رود.(57)
از دیدگاه قرآن کریم مومنان باید با یکدیگر مودت و محبت داشته باشند که این خود, وحدت و همدلى را به دنبال دارد:
و جعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون;(58) و در میان شما دوستى و مهربانى افکند و در این امر براى اندیشه وران مایه هاى عبرت است.
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا;(59) کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند, زودا که خداوند رحمان در حق آنان مهربانى کند.

3. الفت میان مسلمانان
الفت یعنى ضمیمه کردن چیزى به چیز دیگر یا ضمیمه کردن چند چیز با هم(60). قرآن کریم مومنان را به الفت با یکدیگر ترغیب کرده و مى فرماید:
واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم إعدإ فإلف بین قلوبکم(61); و نعمت خداوند را برخود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد.

4. رحمت مسلمانان بریکدیگر
رحمت به معناى رقت, عطوفت و رإفت است.(62) علامه طباطبایى مى گوید:
رحمت اثرى نفسانى است که با مشاهده محرومیت و حاجت شخص محروم, در قلب انسان ایجاد مى شود و مشاهده کننده را به کمک به محروم فرا مى خواند.(63)
قرآن در این باره مى فرماید: ((وجعل بینکم موده و رحمه;(64) و در میان شما دوستى و مهربانى افکند)). در جاى دیگر مى فرماید:
محمدرسول الله و الذین معه إشدإ على الکفار رحمإ بینهم;(65) محمد پیامبر الهى است و کسانى که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودشان مهربان هستند.

5. رإفت مسلمانان
رإفت به معناى رحمت و برتر و شدیدتر از رحمت است, چرا که رحمت ممکن است از روى کراهت باشد, ولى رإفت چنین نیست, بلکه با رضایت قلبى است(66). بدون شک رإفت مسلمانان به یکدیگر در اتحاد و همدلى آنان نقش به سزایى دارد. قرآن کریم درباره اصحاب حضرت عیسى مى فرماید: ((وجعلنا فى قلوب الذین اتبعوه رإفه و رحمه;(67) و در دل کسانى که از او پیروى کردند رإفت و رحمت قرار دادیم)). علامه طباطبایى(68) در این باره مى نویسد: در مورد اصحاب پیامبر نیز قضیه چنین است, چون خداوند درباره شان مى فرماید: ((رحمإ بینه(69)م)).

6. عفو
عفو به معناى ((ترک چیزى))(70) یا ((صرف نظر کردن از چیزى که اقتضاى نظر و توجه دارد))(71) آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به عفو فرا خوانده, مى فرماید: ((فمن عفا و اصلح فإجره على الله;(72) پس هر که عفو و نیکوکارى پیشه کند پاداش او بر خداوند است)).

7. فضل
فضل در لغت به معناى زیاده و نیز به معناى خیر مىآید و افضال یعنى احسان و نیکى کردن(73). قرآن کریم در تشویق مسلمانان به فضل و نیکى کردن به یکدیگر مى فرماید: ((و لا تنسو الفضل بینکم; و بزرگوارى را در بین خودتان فراموش نک(74)نید)).

8. صفح
صفح به معناى ((کنار و جانب چیزى))(75) یا ((عدول از چیزى به طرف یا جانب دیگرى))(76) و ((گذشت کردن و عفو))(77) آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به صفح, گذشت و عفو یکدیگر ترغیب کرده است:
و لیعفوا و لیصفحوا إلا تحبون إن یغفر الله لکم;(78) و باید عفو کنند و درگذرند آیا دوست ندارید که خداوند از شما درگذرد.

9. صلح دادن
صلح به معناى مصالحه کردن, صلح کردن, اصلاح کردن و آشتى دادن آمده است.(79) قرآن از مسلمانان مى خواهد که در صورت نزاع بین عده اى از مسلمانان, میان آنان صلح و آشتى برقرار کنند:
و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فإصلحوا بینهما(80); و اگر دو طایفه از مومنان با هم درافتند میان آنان را سازش دهید.
در آیه دیگر آمده است: ((فاتقوا الله و إصلحوا ذات بینکم;(81) پس از خداوند پروا کنید و بین خودتان آشتى کنید)).

10. تعارف
عرف در لغت به معناى ((اطلاع بر چیزى))(82) و نیز ((شناختن یکدیگر(83))) است.
قرآن کریم ضمن توجه دادن مومنان به این که همه از مرد و زنى زاده شده اند و مثل هم هستند, به آنان هشدار مى دهد که اگر قبیله قبیله اند به این علت است که همدیگر را بشناسند و الا این امر مایه برترى گروهى بر گروه دیگر نیست:
یا إیها الناس انا خلقناکم من ذکر و إنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان إکرمکم عندالله إتقکم;(84) هان اى مردم, همانا ما شما را از یک مرد و یک زن آفریده ایم و شما را به هیإت اقوام و قبایل در آورده ایم تا با یکدیگر انس و آشنایى یابید, بى گمان گرامى ترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.

11. احترام به ادیان دیگر و سایر پیامبران الهى
قرآن مى فرماید:
قالوا آمنا بالله و ما إنزل الینا و ما إنزل الى ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عیسى و ما اوتى النبیون من ربهم;(85) بگو به خداوند و به آنچه بر ما و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عیسى و آنچه به پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده ایم.

12. رد داعیه اختصاص خداوند به اهل کتاب یا مسلمانان
لیس بإما نیکم و لا إمانى إهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به;([ (86وعده الهى] بر وفق آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست, هر کس مرتکب ناشایستى شود جزاى آن را مى یابد و براى خود در برابر خداوند یار و یاور نمى یابد.
عمل به آموزه هاى قرآنى در تحقق امت واحده, ضمن این که تحقق بخش وحدت در میان مسلمان هاست, زمینه ساز همگرایى و وحدت در میان تمامى انسان ها نیز خواهد بود. ظهور موعود حضرت بقیه الله(عج) از حلقه هاى نهایى در تشکیل امت واحده اسلامى و پایان دوره واگرایى است.

پى نوشت ها
1.دانشآموخته حوزه علمیه قم و پژوهشگر علوم قرآنى.
2. انفال (8) آیه 46.
3. سیدمحمدحسین طباطبایى, المیزان (قم: موسسه مطبوعاتى اسماعیلیان, 1394ق) ج 8, ص ;135 فخرالدین محمد رازى, تفسیر کبیر (بیروت: دارالمعرفه, 1414ق) ج 8, ص 64.
4. نسإ (4) آیه 1.
5. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 4, ص ;135 فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 5, ص 167.
6. محمدرشید رضا, المنار (بیروت: دارالمعرفه, 1414ق) ج 4, ص 223ـ326.
7. فخرالدین محمدرازى, پیشین, ص 167.
8. انعام (6) آیه 98.
9. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 7, ص 228.
10. فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 7, ص 107.
11. محمد رشید رضا, پیشین, ج 7, ص 638.
12. آیات دیگرى نیز در این باره وجود دارد از جمله: اعراف (7) آیه 189 و زمر (39) آیه 6.
13. عبدالله حامد, اختلاف در امت واحد (تهران: انتشارات قلم) ص 24.
14. محمدرشید رضا, پیشین, ج 2, ص 267.
15. انبیإ (21) آیه 92.
16. اعراف (7) آیه 181.
17. هود (11) آیه 8.
18. نحل (16) آیه 120
19. انبیا (21) آیه 92ـ93.
20. مومنون (23) آیه 52ـ53.
21. فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 12, جزء 23, ص 105.
22. هود (11) آیه 118.
23. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 11, ص 65.
24. فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 9, جزء 18, ص 78.
25. محمدرشیدرضا, پیشین, ج 12, ص 193.
26. شورى (42) آیه 8.
27. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 18, ص ;17 فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج14, جزء 27, ص149.
28. مائده (5) آیه 48.
29. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 5, ص ;382 فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 6, جزء 12, ص;14 محمدرشید رضا, پیشین, ج 6, ص 418.
30. نحل (16) آیه 93.
31. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 12, ص ;359 فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 10, جزء 20, ص 112.
32. بقره (2) آیه 213.
33. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 2, ص ;111 محمدرشید رضا, پیشین, ج 2, ص 276.
34. فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 3, جزء 6, ص 12.
35. یونس (10) آیه 19.
36. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 10, ص ;28فخرالدین محمد رازى, پیشین, ج 9, جزء 17, ص64.
37. محمدرشید رضا, پیشین, ج 11, ص 328.
38. زخرف (43) آیه 33.
39. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 18, ص 105.
40. سیدمحمدباقر حکیم, وحدت اسلامى (از دیدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده (تهران: تبیان, 1377) ص 31.
41. همان.
42. انفال (8) آیه 46.
43. سیدمحمدباقر حکیم, پیشین, ص 117.
44. صلاح الدین حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمین (دفتر کنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات), ص513.
45. بقره (2) آیه 213.
46. مائده (5) آیه 48.
47. روم (30) آیه 32.
48. آل عمران (3) آیه 118.
49. اسرإ (17) آیه 53.
50. حجرات (49) آیه 11.
51. همان, آیه 12.
52. همان, آیه 11
53. همان, آیه 12.
54. همان, آیه 10.
55. آل عمران (3) آیه 103.
56. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 3, ص 371.
57. راغب اصفهانى, المفردات فى غریب القرآن (بیروت: دارالمعرفه, 1418ق) ص 532.
58. روم (30) آیه 21.
59. مریم (19) آیه 96.
60. احمدبن فارس, معجم مقاییس اللغه (قم: مکتب الاعلام الاسلامى, 1404ق) ج 1, ص 131.
61. آل عمران (3) آیه 103.
62. احمد بن فارس, پیشین, ج 2, ص 498.
63. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 14, ص 113.
64. روم(30) آیه 21.
65. فتح (48) آیه 29.
66. ابن منظور, لسان العرب (بیروت: داراحیإ التراث العربى, 1416ق) ج 5, ص 82.
67. حدید (57) آیه 27.
68. سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 19, ص 173.
69. فتح (48) آیه 29.
70. احمدبن فارس, پیشین, ج 4, ص 56.
71. حسین مصطفوى, التحقیق فى کلمات القران الکریم (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, 1368) ج 8, ص181.
72. شورى (42) آیه 40.
73. احمدبن فارس, پیشین, ج 4, ص 508.
74. بقره (2) آیه 237.
75. احمدبن فارس, پیشین, ج 3, ص 293.
76. حسین مصطفوى, پیشین, ج 6, ص 286.
77. خلیل بن احمد فراهیدى, ترتیب کتاب العین, ج 2, ص 343.
78. نور (24) آیه 22.
79. ابن منظور, پیشین, ج7, ص 384.
80. حجرات (49) آیه 9.
81. انفال (8) آیه 1.
82. حسن مصطفوى, پیشین, ج 8, ص 96.
83. راغب اصفهانى, پیشین, ص 334.
84. حجرات (49) آیه 13.
85. بقره (2) آیه 136.
86. نسإ (4) آیه 123
 

تبلیغات