وضعیت علم سیاست در ایران (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
آیا مى توان وضعیت علم سیاست را در ایران بحرانى نامید؟
دکتر هادیان: بله. علم سیاست در ایران دچار بحران است و دلیلش این است که اولا; علم سیاست و مطالعه سیاست از هم متمایز نشده است. بحثهاى معرفت شناسانه اى در ارتباط با امکان و مطلوبیت علم شدن سیاست وجود دارد; اما این بحثها در ایران صورت نگرفته است. به عبارتى, یک دیالوگ زنده اى در این ارتباط برقرار نبوده و طبیعتا کسانى که در جاهاى متفاوت درس خوانده اند, آنچه را خوانده اند به همراه خودشان آورده اند و اسم آن را علوم سیاسى گذاشته اند و بعضیها هم سیاست نام نهاده اند. آنان تمایزى بین مطالعه سیاست و علم سیاست قائل نشده اند; به خاطر اینکه پیشینه بحثهاى معرفت شناسى را نداشته اند و طبیعتا فقط به خاطر اینکه در جاى خاصى درس خوانده اند, همان را آورده اند و عینا اینجا وارد کرده اند.
همینکه در دانشگاه خود ما, حقوق و علوم سیاسى در کنار هم قرار دارند, نشان مى دهد که از لحاظ معرفت شناسى این دو مجزا نشده اند; در حالى که علوم سیاسى, به رفتار سیاسى در عالم خارج برمى گردد و حقوق, یک جنس و سنخ دیگرى از علم است. شاید معقولانه تر بود که علوم سیاسى در دانشکده علوم اجتماعى و یا اقتصاد گنجانده مى شد تا در دانشکده حقوق, که معرفتى از جنس دیگر است و دانش بیرونى نیست. حقوق, بیشتر به منطق, فقه و ریاضیات نزدیک است تا به علوم سیاسى.
پس مشکل اول, این است که ما هدف مشخصى در ارتباط با علوم سیاسى و یا مطالعه سیاسى در ایران نداشته ایم و نمى دانیم این رشته چرا تإسیس شده و قرار است چه کارى انجام دهد. چه انگیزه و هدفى از اینها داریم؟ چه نیازى را قرار است از ما بر طرف کند؟ صرفا چون در دانشگاههاى غربى, دانشکده علوم سیاسى یا مطالعه سیاسى داشته اند, ما هم آن را در اینجا تإسیس کرده ایم بدون اینکه هدفى داشته باشیم و یا اینکه اهداف را طورى تبیین کرده باشیم که به قول شما, ایرانى شده باشد و در صدد برطرف کردن نیازهاى جامعه ما باشد. دومین نشانه بحران, این است که ما در ارتباطهایى که با یکدیگر داریم و یا دیالوگ هایى که برقرار مى کنیم, یک زبان پذیرفته شده اى را دنبال نمى کنیم. از آنجا که در جهانهاى متفاوتى درس خوانده ایم, هر کدام مىآییم و این مفاهیم را ـ که خصوصا در رشته هاى علوم طبیعى هم شاید خیلى دقیق نباشد, البته خیلى خیلى دقیقتر از رشته هاى علوم انسانى است ـ که در علوم انسانى دقیقا تعریف نشده, هر کدام, با آن پارادایم خاص خودمان و با آن چارچوبى که در آنجا درس خوانده ایم, در تحقیقات و آموزش خودمان عینا به کار برده و توجه چندانى نداریم که در یک پارادایم دیگر و یا چارچوب دیگر, معناى متفاوتى دارد. لذا مى بینیم که این کار موجب شده که ما دیالوگى با هم نداشته باشیم; بلکه هر کس حرف خودش را مى زند. بسیارى از اوقات, در جلسه گروه علوم سیاسى که مى نشینم, مى بینم که همه مى گوییم دولت, توسعه, فرهنگ; اما هر کدام, یک معناى خاصى را از اینها در ذهن داریم و با همدیگر ارتباط برقرار نمى کنیم, هر کس حرف خودش را مى زند, با آن برداشت خاص خودش. یکى در فرانسه درس خوانده, یکى در انگلستان, یکى در امریکا, یکى در قم و یکى در تهران و هر کدام با پیشینه خاص خودش مىآید اینجا و مى بیند که هیچ کدام با هم دیالوگى نمى کنند; بلکه فقط هر کس حرف خودش را مى زند.
به نظر من ما دچار یک نوع ((بحران مفاهیم)) هستیم و این وضعیت بایستى یک مقدار سر و سامان بیشترى به خود بگیرد. البته در غرب هم چنین بحرانى وجود دارد و علوم اجتماعى آنها هم چنین بحرانى دارد. یعنى وقتى از یک پارادایم به یک پارادایم دیگر وارد مى شوند, مفاهیم متفاوت مى شود; ولى حداقل در یک پارادایم خاص مى فهمند که چه مى گویند. به همدیگر نزدیکتر بوده و کمتر دچار بحرانند; اما ما در اینجا به مراتب بیشتر دچار بحرانیم. پس غیر از مسإله هدف,(ب) یا زبان ارتباط ما خیلى ابهام آلود و ابهام زا بوده است و این به وضعیت بحرانى علوم سیاست در ایران, بیشتر دامن زده است.
اگر ما به سوى علم شدن سیاست پیش برویم ـ البته چنین توصیه اى نمى کنم; چون انتقادهاى نظرى بسیار زیادى به آن دارم; ولى در شرایط کنونى جامعه ایرانى, آن را مفید مى دانم ـ یک زبان تخصصى خاص در یک پارادایم خاص به وجود مىآید و این طور نیست که هر کسى هر اظهار نظرى را بکند. الان هر کسى, هر وزیرى, هر وکیلى, هر سیاستمدارى تصور مى کند که چون ده سال, پانزده سال, بیست سال, در عالم سیاست بوده, پس علوم سیاسى را مى داند; در صورتى که علوم سیاسى با سیاست, دو امر کاملا مجزاست, اگر چه مرتبط هستند. بنابر این, این هم عامل دیگرى بوده که به بحران مذکور کمک کرده و آن را افزایش داده است; هم در عرصه هدف, هم در عرصه زبان و هم در عرصه دخالت دیگران و جا نیفتادن و حد و مرز علوم سیاسى را مشخص نکردن و آن را داراى یک زبان تخصصى نکردن, تا هر کسى نتواند در آن دخالت کند. مثلا اینکه مى بینید که خیلى ها به خودشان حق نمى دهند که در برق یا در شیمى دخالت کنند, به خاطر این است که این مسائل تخصصى است و یک زبان کاملا تخصصى دارد; اما در علوم سیاسى این طورى نیست. آن زبان تخصصى هنوز اینجا رایج نشده است که هر کسى خود را ذى صلاح نداند که در عرصه سیاست دخالت کند. این گونه اظهار نظرهاى غیر کارشناسانه هم, باعث شده که به وضعیت بحرانى در علوم سیاست دامن زده شود.
از نظر شما علم سیاست ایرانى چه ویژگى هایى دارد و تا چه اندازه دستیابى به آن ممکن است؟
دکتر هادیان: باید بحث شود که منظور از علم سیاست ایرانى چیست. اگر منظور در عرصه اهداف است که اهدافى را بگذاریم و معرفت را طورى سازمان دهیم که معطوف به برآورده کردن نیازهاى جامعه ایران باشد, این خیلى خوب است. همچنان که مثلا در آمریکا, معطوف به بر آورده کردن نیازهاى جامعه آمریکاست و یا معطوف به بر آورده کردن نیاز معرفت شناسانه علمى خاص است که در آنجا وجود دارد. ما هم باید در اینجا همین کار را بکنیم; یعنى باید اینجا طورى باشد که بر آورده کننده نیازهاى خاص در عرصه معرفت باشد و یا عمدتا معطوف به حل مسإله خودمان باشد. اگر این منظور است, هیچ ایرادى ندارد و ما باید این کار را انجام دهیم. گاهى منظور این است که علم سیاست یا مقدمه اى بر علم سیاست در ایران تدوین کنیم که معطوف به سیاست در ایران باشد نه در ارتباط با علم سیاست. مثلا در اینجا کتابى بنویسیم با عنوان ((دولت در ایران)) که مشخص شود دولتهاى ایرانى چگونه اند و یا اینکه در ارتباط با فرایند تحول و کارکردهاى دولت, ارتباط آن با مجلس و یا قوه قضاییه, بحث و بررسى شود. اگر این منظور باشد, این هم اتفاقا جایش خالى است و یک کار منظم و مدون و جامعى را ما در این زمینه ندیده ایم و طبیعتا امکان پذیراست و جایى هم که باید این کار را انجام دهند, عمدتا خود دانشگاهها هستند که البته با کمک موسسات دیگر, خصوصا از لحاظهاى حمایت مالى و نیروى انسانى مى تواند کمک کند که این نیاز را از این لحاظ بر آورده کند.
براى توضیح بیشتر, مثلا در امریکا یا انگلیس درسى دارند به نام (ج) یا(د) که مى پردازد به اینکه دولت آمریکا چیست و مجلس چیست, افکار عموى چیست, احزاب چیست و به طور کلى سیاست را در جامعه امریکا بررسى مى کند. یک چنین چیزى را الان ما متإسفانه نداریم; یعنى تدوین نشده است. چنین کارى باید انجام شود و جاى آن هم واقعا دانشگاههاست.
چه راههایى را به منظور ارتقا و پیشرفت علم سیاست در ایران پیشنهاد مى کنید؟
دکتر هادیان: خوب این یک موضوع خیلى مفصلى است که چندین عرصه دارد. یک بخشى از آن بر مى گردد به جامعه و دولت که وظیفه آن, حمایت واقعى است و خیلى سریع از آن مى گذرم که خوب حمایت کردن مى تواند جنبه هاى گسترده اى داشته باشد. از تإمین شغلى گرفته تا فضاى باز سیاسى و یا مالى.
یک بخش از آن هم بر مى گردد به خود دانشکده ها که چگونه افرادى را استخدام کنند, با چگونه معرفتى کلنجار بروند و چگونه دانشى را مبادله کنند, روى چه چیزهایى سرمایه گذارى کنند. مثلا روى صرف خود دانش یا روى افزایش توانایى تحلیلى و نقادى. روى این چیزها باید سرمایه گذارى و کارکرد. اگر ما روى این چیزهاى مشخص مثلا مباحث متدولوژیک کار کردیم; یعنى دوره هایى را دایر کردیم که مثلا در دوره تحصیلات تکمیلى (فوق لیسانس و دکترا) در چه زمینه اى باید کار کنیم; روى مبادله اطلاعات, مبادله دانش و یا مثلا افزایش توانایى نقادى دانشجویان. اگر اینها مشخص شد و اساتید آن پیدا شدند و یا اساتید موجود, این کار را کردند و کلاسها بر این مبنا سازمان یافتند, مى توانیم امیدوار باشیم که در دراز مدت علم سیاست رونق خواهد داشت و پیشرفت خواهد کرد و نیازهاى جامعه را مرتفع خواهد کرد.
یک مسإله دیگرى که وجود دارد, وجود معرفتهاى رقیب براى علم سیاست است که در راه رشد آن, مشکلاتى را ایجاد کرده است.
دکتر هادیان: مثلا؟
پدیده سیاست را تنها از بعد علمى نمى توان نگریست; بلکه نگرشهاى فلسفى, کلامى و حقوقى نیز داریم.
دکتر هادیان: خوب همه آنها مى توانند وجود داشته باشند; یعنى هیچ ایرادى ندارد که اینها همه در جاى خود طرح شوند. در این صورت, اینها رقیب نیستند و همه قابل جمع اند. من گفتم که آن دیدگاه مسلط یا (هـ), دیدگاهى باشد که به سمت علم کردن آن برود. اگر چه من خودم شاید در کلاسهاى دکترا, طى سى جلسه این دیدگاه را نقد کنم; اما به هر صورت آن را مفید و داراى مزیت عملى مى دانم; اما ما احتیاج نداریم که آن را منحصر در این بکنیم. این مى شود دیدگاه مسلط. بله از زاویه غیر علمى ـ نه در معناى مذموم آن ـ مى توانیم نسبت به این ایدئولوژى دیدگاهى داشته باشیم که به انسانى شدن (و) قضیه بیشتر بپردازیم. هرمنوتیک, دیدگاه پست مدرنها, دیدگاههاى مکتب انتقادى (ز) اینها همه, دیدگاههاى رقیب است که مى تواند وجود داشته باشد و همه هم با دیدگاه علمى قابل جمع است و مى توانند همزمان پیشنهاد بشوند; اما آن دیدگاه باید مسلط شود; چون در عمل خیلى کار برد دارد.
درباره محتواى کنونى آموزشى و علمى علوم سیاسى چه نظرى دارید؟
دکتر هادیان: محتواى آموزشى باز متإسفانه خیلى تابع این است که فرد کجا درس خوانده است; چون ما تولیداتى نداریم. بسیارى از متون موجود, عمدتا مطالبى است که از غرب آمده و اینجا مبادله مى شود; آن هم به صورتى نپخته و هضم نشده و طبیعتا اگر حداقل متون موجود, خوب درک شود و ما هم تولیدى از خودمان داشته باشیم که در کلاسها آموزش داده شود,این به مراتب بهتر است.ولى من مى خواهم بگویم که این تا یک مرحله است. در مرحله بعد باید روى افزایش توانایى نقادى و تحلیلى کار شود که آنجا دیگر دانش و اطلاعات و محتواى آموزشى نقش محورى را ندارد و تنها زمینه کار خواهد بود.
طبیعتا آنجا دیگر از هر دانشى مى توان استفاده کرد; چرا که افزایش توانایى تحلیلى و نقادى دانشجواست که مورد نظراست. وقتى این توانایى پیدا شد, مى توانیم هر دانشى را از هر جایى بیاوریم و آن را نقاد و ارزیابى کنیم. به طور کلى باید برخورد بسیار سازنده اى با اطلاعاتى که به دستمان مى رسد, داشته باشیم.
تحولى را که بعد از انقلاب فرهنگى در محتواى آموزشى رشته علوم سیاسى رخ داد, چگونه ارزیابى مى کنید؟
دکتر هادیان: در جریان انقلاب فرهنگى ما ابتدا رفتیم سراغ این مسإله که مى خواهیم دانش خودى داشته و گفتیم باید علم غربى و دانش خودى تلفیق شود و بعضى علما و دانشمندان نشستند و کتابى را تدوین کردند; مثلا مبانى جامعه شناسى اسلامى و یا در آمدى بر جامعه شناسى اسلامى. شما وقتى نگاه مى کنید; مى بینید که در این کتابها عمدتا نظریات بسیار قدیمى غربیها آمده است, آن هم همراه با برداشتهاى خیلى قدیمى از آن نظریه ها و دیدگاهها. در چند صفحه هم نظریات خودمان که عمدتا نقد و حاشیه اى بر آنهاست, ذکر شده است. الان هم اگر بخواهیم این کار را بکنیم, شاید به همانجا ختم شود. این, به خاطر آن است که ما روى آن زمینه ها که خدمتتان گفتم, کار نکردیم; یعنى اگر ما توانایى آن را داشته باشیم که حداقل مطالب قوىاى را که در غرب یا در چین و یا در هند هست, خوب درک کنیم, خوب نقد کنیم, خوب تجزیه و تحلیل بکنیم و اینجا بیاوریم, در این صورت است که مى توانیم دانشى تولید کنیم که بر آن دانش, اضافه باشد و بر آن بیفزایم. طبیعتا این دانش در بسیارى از عرصه ها وحشى است و مرز و اقلیم نمى شناسد و براى جاى خاص نیست. وقتى تولید شد, در اختیار همه قرار مى گیرد و متعلق به جامعه بشرى است. نمى شود گفت این چیزهایى که تولید شده مثلا فقط مال غرب است. درست است که خاستگاهش غرب بوده است; ولى خیلى از دانشمندان جهان در تولید آن نقش داشته اند. بنابراین, مى توانیم آنها را جهانى برداشت کنیم و به ایران بیاوریم و ببینیم که کدام یک از آنها با مبانى فکرى ما سازگار است. که مى پذیریم و آنهایى هم که نیست طبیعتا نقد مى کنیم. اما در حال حاضر من بعید مى دانم که بتوانیم کارى قوى در این زمینه انجام دهیم; چرا که حداقل دانشگاهها افرادى که آنقدر توانایى علمى و نقادى شان بالا باشد که بتوانند دانشى که در جهان تولید مى شود, درک و نقد کنند, به ندرت یافته ام.
لطفا نظرتان را درباره وضعیت کنونى پایان نامه هاى علوم سیاسى بیان بفرمایید؟
دکتر هادیان: در مورد پایان نامه ها, ما دنبال آن هستیم که نشریه اى در دانشکده حقوق راه بیندازیم که اولا, یک خلاصه یک صفحه و نیمى از تمامى پایان نامه ها را داشته باشم; ثانیا, از بهترین پایان نامه ها در عرصه علوم سیاسى یک مقاله فشرده حدود بیست صفحه اى را مى گیریم; یعنى از این به بعد, تمام دانشجویانى که بخواهند فارغ التحصیل شوند, ملزم خواهند بود یک مقاله به ما بدهند بهترین مقاله ها در نشریه مىآید و از این طریق, به دیگران هم منتقل مى شود.
از این که در این گفت وگو شرکت نموده اید بى نهایت سپاسگزاریم.
الف - این گفت و گو در دانشکده حقوق و علوم سیاسى (تهران) به کوشش محمد باوى انجام پذیرفته است.
بComunication ..
جAmerican government ..
دBritish government .
هorientaiton .
وHumanism .
زCritical School.
دکتر هادیان: بله. علم سیاست در ایران دچار بحران است و دلیلش این است که اولا; علم سیاست و مطالعه سیاست از هم متمایز نشده است. بحثهاى معرفت شناسانه اى در ارتباط با امکان و مطلوبیت علم شدن سیاست وجود دارد; اما این بحثها در ایران صورت نگرفته است. به عبارتى, یک دیالوگ زنده اى در این ارتباط برقرار نبوده و طبیعتا کسانى که در جاهاى متفاوت درس خوانده اند, آنچه را خوانده اند به همراه خودشان آورده اند و اسم آن را علوم سیاسى گذاشته اند و بعضیها هم سیاست نام نهاده اند. آنان تمایزى بین مطالعه سیاست و علم سیاست قائل نشده اند; به خاطر اینکه پیشینه بحثهاى معرفت شناسى را نداشته اند و طبیعتا فقط به خاطر اینکه در جاى خاصى درس خوانده اند, همان را آورده اند و عینا اینجا وارد کرده اند.
همینکه در دانشگاه خود ما, حقوق و علوم سیاسى در کنار هم قرار دارند, نشان مى دهد که از لحاظ معرفت شناسى این دو مجزا نشده اند; در حالى که علوم سیاسى, به رفتار سیاسى در عالم خارج برمى گردد و حقوق, یک جنس و سنخ دیگرى از علم است. شاید معقولانه تر بود که علوم سیاسى در دانشکده علوم اجتماعى و یا اقتصاد گنجانده مى شد تا در دانشکده حقوق, که معرفتى از جنس دیگر است و دانش بیرونى نیست. حقوق, بیشتر به منطق, فقه و ریاضیات نزدیک است تا به علوم سیاسى.
پس مشکل اول, این است که ما هدف مشخصى در ارتباط با علوم سیاسى و یا مطالعه سیاسى در ایران نداشته ایم و نمى دانیم این رشته چرا تإسیس شده و قرار است چه کارى انجام دهد. چه انگیزه و هدفى از اینها داریم؟ چه نیازى را قرار است از ما بر طرف کند؟ صرفا چون در دانشگاههاى غربى, دانشکده علوم سیاسى یا مطالعه سیاسى داشته اند, ما هم آن را در اینجا تإسیس کرده ایم بدون اینکه هدفى داشته باشیم و یا اینکه اهداف را طورى تبیین کرده باشیم که به قول شما, ایرانى شده باشد و در صدد برطرف کردن نیازهاى جامعه ما باشد. دومین نشانه بحران, این است که ما در ارتباطهایى که با یکدیگر داریم و یا دیالوگ هایى که برقرار مى کنیم, یک زبان پذیرفته شده اى را دنبال نمى کنیم. از آنجا که در جهانهاى متفاوتى درس خوانده ایم, هر کدام مىآییم و این مفاهیم را ـ که خصوصا در رشته هاى علوم طبیعى هم شاید خیلى دقیق نباشد, البته خیلى خیلى دقیقتر از رشته هاى علوم انسانى است ـ که در علوم انسانى دقیقا تعریف نشده, هر کدام, با آن پارادایم خاص خودمان و با آن چارچوبى که در آنجا درس خوانده ایم, در تحقیقات و آموزش خودمان عینا به کار برده و توجه چندانى نداریم که در یک پارادایم دیگر و یا چارچوب دیگر, معناى متفاوتى دارد. لذا مى بینیم که این کار موجب شده که ما دیالوگى با هم نداشته باشیم; بلکه هر کس حرف خودش را مى زند. بسیارى از اوقات, در جلسه گروه علوم سیاسى که مى نشینم, مى بینم که همه مى گوییم دولت, توسعه, فرهنگ; اما هر کدام, یک معناى خاصى را از اینها در ذهن داریم و با همدیگر ارتباط برقرار نمى کنیم, هر کس حرف خودش را مى زند, با آن برداشت خاص خودش. یکى در فرانسه درس خوانده, یکى در انگلستان, یکى در امریکا, یکى در قم و یکى در تهران و هر کدام با پیشینه خاص خودش مىآید اینجا و مى بیند که هیچ کدام با هم دیالوگى نمى کنند; بلکه فقط هر کس حرف خودش را مى زند.
به نظر من ما دچار یک نوع ((بحران مفاهیم)) هستیم و این وضعیت بایستى یک مقدار سر و سامان بیشترى به خود بگیرد. البته در غرب هم چنین بحرانى وجود دارد و علوم اجتماعى آنها هم چنین بحرانى دارد. یعنى وقتى از یک پارادایم به یک پارادایم دیگر وارد مى شوند, مفاهیم متفاوت مى شود; ولى حداقل در یک پارادایم خاص مى فهمند که چه مى گویند. به همدیگر نزدیکتر بوده و کمتر دچار بحرانند; اما ما در اینجا به مراتب بیشتر دچار بحرانیم. پس غیر از مسإله هدف,(ب) یا زبان ارتباط ما خیلى ابهام آلود و ابهام زا بوده است و این به وضعیت بحرانى علوم سیاست در ایران, بیشتر دامن زده است.
اگر ما به سوى علم شدن سیاست پیش برویم ـ البته چنین توصیه اى نمى کنم; چون انتقادهاى نظرى بسیار زیادى به آن دارم; ولى در شرایط کنونى جامعه ایرانى, آن را مفید مى دانم ـ یک زبان تخصصى خاص در یک پارادایم خاص به وجود مىآید و این طور نیست که هر کسى هر اظهار نظرى را بکند. الان هر کسى, هر وزیرى, هر وکیلى, هر سیاستمدارى تصور مى کند که چون ده سال, پانزده سال, بیست سال, در عالم سیاست بوده, پس علوم سیاسى را مى داند; در صورتى که علوم سیاسى با سیاست, دو امر کاملا مجزاست, اگر چه مرتبط هستند. بنابر این, این هم عامل دیگرى بوده که به بحران مذکور کمک کرده و آن را افزایش داده است; هم در عرصه هدف, هم در عرصه زبان و هم در عرصه دخالت دیگران و جا نیفتادن و حد و مرز علوم سیاسى را مشخص نکردن و آن را داراى یک زبان تخصصى نکردن, تا هر کسى نتواند در آن دخالت کند. مثلا اینکه مى بینید که خیلى ها به خودشان حق نمى دهند که در برق یا در شیمى دخالت کنند, به خاطر این است که این مسائل تخصصى است و یک زبان کاملا تخصصى دارد; اما در علوم سیاسى این طورى نیست. آن زبان تخصصى هنوز اینجا رایج نشده است که هر کسى خود را ذى صلاح نداند که در عرصه سیاست دخالت کند. این گونه اظهار نظرهاى غیر کارشناسانه هم, باعث شده که به وضعیت بحرانى در علوم سیاست دامن زده شود.
از نظر شما علم سیاست ایرانى چه ویژگى هایى دارد و تا چه اندازه دستیابى به آن ممکن است؟
دکتر هادیان: باید بحث شود که منظور از علم سیاست ایرانى چیست. اگر منظور در عرصه اهداف است که اهدافى را بگذاریم و معرفت را طورى سازمان دهیم که معطوف به برآورده کردن نیازهاى جامعه ایران باشد, این خیلى خوب است. همچنان که مثلا در آمریکا, معطوف به بر آورده کردن نیازهاى جامعه آمریکاست و یا معطوف به بر آورده کردن نیاز معرفت شناسانه علمى خاص است که در آنجا وجود دارد. ما هم باید در اینجا همین کار را بکنیم; یعنى باید اینجا طورى باشد که بر آورده کننده نیازهاى خاص در عرصه معرفت باشد و یا عمدتا معطوف به حل مسإله خودمان باشد. اگر این منظور است, هیچ ایرادى ندارد و ما باید این کار را انجام دهیم. گاهى منظور این است که علم سیاست یا مقدمه اى بر علم سیاست در ایران تدوین کنیم که معطوف به سیاست در ایران باشد نه در ارتباط با علم سیاست. مثلا در اینجا کتابى بنویسیم با عنوان ((دولت در ایران)) که مشخص شود دولتهاى ایرانى چگونه اند و یا اینکه در ارتباط با فرایند تحول و کارکردهاى دولت, ارتباط آن با مجلس و یا قوه قضاییه, بحث و بررسى شود. اگر این منظور باشد, این هم اتفاقا جایش خالى است و یک کار منظم و مدون و جامعى را ما در این زمینه ندیده ایم و طبیعتا امکان پذیراست و جایى هم که باید این کار را انجام دهند, عمدتا خود دانشگاهها هستند که البته با کمک موسسات دیگر, خصوصا از لحاظهاى حمایت مالى و نیروى انسانى مى تواند کمک کند که این نیاز را از این لحاظ بر آورده کند.
براى توضیح بیشتر, مثلا در امریکا یا انگلیس درسى دارند به نام (ج) یا(د) که مى پردازد به اینکه دولت آمریکا چیست و مجلس چیست, افکار عموى چیست, احزاب چیست و به طور کلى سیاست را در جامعه امریکا بررسى مى کند. یک چنین چیزى را الان ما متإسفانه نداریم; یعنى تدوین نشده است. چنین کارى باید انجام شود و جاى آن هم واقعا دانشگاههاست.
چه راههایى را به منظور ارتقا و پیشرفت علم سیاست در ایران پیشنهاد مى کنید؟
دکتر هادیان: خوب این یک موضوع خیلى مفصلى است که چندین عرصه دارد. یک بخشى از آن بر مى گردد به جامعه و دولت که وظیفه آن, حمایت واقعى است و خیلى سریع از آن مى گذرم که خوب حمایت کردن مى تواند جنبه هاى گسترده اى داشته باشد. از تإمین شغلى گرفته تا فضاى باز سیاسى و یا مالى.
یک بخش از آن هم بر مى گردد به خود دانشکده ها که چگونه افرادى را استخدام کنند, با چگونه معرفتى کلنجار بروند و چگونه دانشى را مبادله کنند, روى چه چیزهایى سرمایه گذارى کنند. مثلا روى صرف خود دانش یا روى افزایش توانایى تحلیلى و نقادى. روى این چیزها باید سرمایه گذارى و کارکرد. اگر ما روى این چیزهاى مشخص مثلا مباحث متدولوژیک کار کردیم; یعنى دوره هایى را دایر کردیم که مثلا در دوره تحصیلات تکمیلى (فوق لیسانس و دکترا) در چه زمینه اى باید کار کنیم; روى مبادله اطلاعات, مبادله دانش و یا مثلا افزایش توانایى نقادى دانشجویان. اگر اینها مشخص شد و اساتید آن پیدا شدند و یا اساتید موجود, این کار را کردند و کلاسها بر این مبنا سازمان یافتند, مى توانیم امیدوار باشیم که در دراز مدت علم سیاست رونق خواهد داشت و پیشرفت خواهد کرد و نیازهاى جامعه را مرتفع خواهد کرد.
یک مسإله دیگرى که وجود دارد, وجود معرفتهاى رقیب براى علم سیاست است که در راه رشد آن, مشکلاتى را ایجاد کرده است.
دکتر هادیان: مثلا؟
پدیده سیاست را تنها از بعد علمى نمى توان نگریست; بلکه نگرشهاى فلسفى, کلامى و حقوقى نیز داریم.
دکتر هادیان: خوب همه آنها مى توانند وجود داشته باشند; یعنى هیچ ایرادى ندارد که اینها همه در جاى خود طرح شوند. در این صورت, اینها رقیب نیستند و همه قابل جمع اند. من گفتم که آن دیدگاه مسلط یا (هـ), دیدگاهى باشد که به سمت علم کردن آن برود. اگر چه من خودم شاید در کلاسهاى دکترا, طى سى جلسه این دیدگاه را نقد کنم; اما به هر صورت آن را مفید و داراى مزیت عملى مى دانم; اما ما احتیاج نداریم که آن را منحصر در این بکنیم. این مى شود دیدگاه مسلط. بله از زاویه غیر علمى ـ نه در معناى مذموم آن ـ مى توانیم نسبت به این ایدئولوژى دیدگاهى داشته باشیم که به انسانى شدن (و) قضیه بیشتر بپردازیم. هرمنوتیک, دیدگاه پست مدرنها, دیدگاههاى مکتب انتقادى (ز) اینها همه, دیدگاههاى رقیب است که مى تواند وجود داشته باشد و همه هم با دیدگاه علمى قابل جمع است و مى توانند همزمان پیشنهاد بشوند; اما آن دیدگاه باید مسلط شود; چون در عمل خیلى کار برد دارد.
درباره محتواى کنونى آموزشى و علمى علوم سیاسى چه نظرى دارید؟
دکتر هادیان: محتواى آموزشى باز متإسفانه خیلى تابع این است که فرد کجا درس خوانده است; چون ما تولیداتى نداریم. بسیارى از متون موجود, عمدتا مطالبى است که از غرب آمده و اینجا مبادله مى شود; آن هم به صورتى نپخته و هضم نشده و طبیعتا اگر حداقل متون موجود, خوب درک شود و ما هم تولیدى از خودمان داشته باشیم که در کلاسها آموزش داده شود,این به مراتب بهتر است.ولى من مى خواهم بگویم که این تا یک مرحله است. در مرحله بعد باید روى افزایش توانایى نقادى و تحلیلى کار شود که آنجا دیگر دانش و اطلاعات و محتواى آموزشى نقش محورى را ندارد و تنها زمینه کار خواهد بود.
طبیعتا آنجا دیگر از هر دانشى مى توان استفاده کرد; چرا که افزایش توانایى تحلیلى و نقادى دانشجواست که مورد نظراست. وقتى این توانایى پیدا شد, مى توانیم هر دانشى را از هر جایى بیاوریم و آن را نقاد و ارزیابى کنیم. به طور کلى باید برخورد بسیار سازنده اى با اطلاعاتى که به دستمان مى رسد, داشته باشیم.
تحولى را که بعد از انقلاب فرهنگى در محتواى آموزشى رشته علوم سیاسى رخ داد, چگونه ارزیابى مى کنید؟
دکتر هادیان: در جریان انقلاب فرهنگى ما ابتدا رفتیم سراغ این مسإله که مى خواهیم دانش خودى داشته و گفتیم باید علم غربى و دانش خودى تلفیق شود و بعضى علما و دانشمندان نشستند و کتابى را تدوین کردند; مثلا مبانى جامعه شناسى اسلامى و یا در آمدى بر جامعه شناسى اسلامى. شما وقتى نگاه مى کنید; مى بینید که در این کتابها عمدتا نظریات بسیار قدیمى غربیها آمده است, آن هم همراه با برداشتهاى خیلى قدیمى از آن نظریه ها و دیدگاهها. در چند صفحه هم نظریات خودمان که عمدتا نقد و حاشیه اى بر آنهاست, ذکر شده است. الان هم اگر بخواهیم این کار را بکنیم, شاید به همانجا ختم شود. این, به خاطر آن است که ما روى آن زمینه ها که خدمتتان گفتم, کار نکردیم; یعنى اگر ما توانایى آن را داشته باشیم که حداقل مطالب قوىاى را که در غرب یا در چین و یا در هند هست, خوب درک کنیم, خوب نقد کنیم, خوب تجزیه و تحلیل بکنیم و اینجا بیاوریم, در این صورت است که مى توانیم دانشى تولید کنیم که بر آن دانش, اضافه باشد و بر آن بیفزایم. طبیعتا این دانش در بسیارى از عرصه ها وحشى است و مرز و اقلیم نمى شناسد و براى جاى خاص نیست. وقتى تولید شد, در اختیار همه قرار مى گیرد و متعلق به جامعه بشرى است. نمى شود گفت این چیزهایى که تولید شده مثلا فقط مال غرب است. درست است که خاستگاهش غرب بوده است; ولى خیلى از دانشمندان جهان در تولید آن نقش داشته اند. بنابراین, مى توانیم آنها را جهانى برداشت کنیم و به ایران بیاوریم و ببینیم که کدام یک از آنها با مبانى فکرى ما سازگار است. که مى پذیریم و آنهایى هم که نیست طبیعتا نقد مى کنیم. اما در حال حاضر من بعید مى دانم که بتوانیم کارى قوى در این زمینه انجام دهیم; چرا که حداقل دانشگاهها افرادى که آنقدر توانایى علمى و نقادى شان بالا باشد که بتوانند دانشى که در جهان تولید مى شود, درک و نقد کنند, به ندرت یافته ام.
لطفا نظرتان را درباره وضعیت کنونى پایان نامه هاى علوم سیاسى بیان بفرمایید؟
دکتر هادیان: در مورد پایان نامه ها, ما دنبال آن هستیم که نشریه اى در دانشکده حقوق راه بیندازیم که اولا, یک خلاصه یک صفحه و نیمى از تمامى پایان نامه ها را داشته باشم; ثانیا, از بهترین پایان نامه ها در عرصه علوم سیاسى یک مقاله فشرده حدود بیست صفحه اى را مى گیریم; یعنى از این به بعد, تمام دانشجویانى که بخواهند فارغ التحصیل شوند, ملزم خواهند بود یک مقاله به ما بدهند بهترین مقاله ها در نشریه مىآید و از این طریق, به دیگران هم منتقل مى شود.
از این که در این گفت وگو شرکت نموده اید بى نهایت سپاسگزاریم.
الف - این گفت و گو در دانشکده حقوق و علوم سیاسى (تهران) به کوشش محمد باوى انجام پذیرفته است.
بComunication ..
جAmerican government ..
دBritish government .
هorientaiton .
وHumanism .
زCritical School.