آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

در این مقاله کوشش می شود در مورد توافق موقت ایران با کشورهای 1+5 به دو سوال اساسی پاسخ بگوید: اول اینکه آیا این توافق یک تغییر سیاستی در روند توسعه فناوری هسته ای محسوب شود و در صورت مثبت بودن، سوال دوم این است که این تغییر حاصل یک نوع فرآیند یادگیری بوده است یا حاصل یک نوع انطباق سیاستی دربرابر فشار محیط خارجی. مقاله با استفاده از مفهوم لایه های سیاستی پیتر هال و ظرفیت های مدیریتی، تحلیلی و تاملی سوزانا بوراس، به ارائه یک مدل نظری (مدل سیاست گذاری در محیط بین الملل) می پردازد و سسپس با بازخوانی داده های روندتاریخی مذاکرات که در چارچوب نظریه "روایت گرایی تصمیم گیری منطقی" مرتب شده اند، به تحلیل میزان هماهنگی دو تصمیم اساسی در دو نقطه عطف تاریخ 1383 و 1390 پرداخته است و در پایان نتیجه می گیرد که توافق موقت ایران به واقع، حاصل فرآیند یادگیری توامان سیاستی – دیپلماتیک ناشی از تعامل بین ظرفیت های تحلیلی و تاملی است که به صورت برآیند دیالکتیکی سیاست سازی های دو مرحله قبل و هم افزایی بین فرایند توسعه فناوری و یادگیری سیاستی بوجود آمده است. مقاله در پایان نتیجه می گیرد که این توافق در ماهیت، آغاز راه یک نوع تصحیح مسیر سیاست گذاری در بازگشت به ارزش ها و اصول سیاستی محسوب می گردند که تحت عنوان رهنمون های پارادایمی سلبی - ایجابی سیاست گذاری در حوزه فناوری هسته ای از قبل اعلام شده اند.

The Role of the Analytical and Reflective Capacity in the Twin Processes of Technology Policy and Diplomacy: A Review of the Recent Development in the Process of Policy Making of Uranium Enrichment Technology in Iran

This paper aims to answer two basic questions pertaining to the interim accord between Iran and 5 + 1 countries First, can this accord be considered as a policy change in terms of Iranian nuclear technology policy?  .Second, if the policy has changed ,is the  change caused by a policy oriented learning or by an adjustment in response to  the environmental pressure? Relaying on the conceptualization of policy learning tripartite layers and analytical and reflective capacity of Susana Borras, the paper presents a theoretical model for policy making at the international level. Then, based on the methodology of data collection and sorting  “rational choice narrativism”, it analyses two different historical points of 2003 and 2010 in the negotiation process of Iran with the 5+1 powers. It maintains that interim accord is the result of a twin policy and diplomacy oriented learning backed by the technological, analytical and reflective capacity building. Finally, the paper addresses the first question and concludes that the accord is a realignment of the Iranian nuclear strategy with the positive and negative heuristics of nuclear policy paradigm.

تبلیغات