مرگ پدیده ای اجتماعی است که دانشمندان علوم اجتماعی ابعاد متفاوتی از آن را مطالعه و بررسی کرده اند. در این میان، مرگ های غیرمنتظره که به واسطه تصادف، غرق شدگی، آتش سوزی و... رخ می دهند، علاوه بر پیامدهای جمعیتی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز دارند که کمتر بررسی شده اند. هرروزه تعداد زیادی از شهروندان با مرگ های ناگهانی مواجه می شوند که اثرهای روانی اجتماعی خاصی را برای داغدیدگان در پی دارد. هدف پژوهش پیش رو کشف فرایند چگونگی واسازی داغدیدگان بعد از مرگ عزیزان بود. برای فهم این فرایند، با استفاده از رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری، سعی شد چگونگی واسازی افراد داغدیده کشف و برساخت شود. داده های موردنیاز با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبه های عمیق جمع آوری شد. نمونه های پژوهش نیز شامل داغدیدگانی می شدند که تجربه مرگ های ناگهانی عزیزان خود را در بستر سنتی مذهبی شهر یزد داشتند. داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی به دقت تحلیل شد. سپس جدول مفاهیم و مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان دهنده این واقعیت است که افراد در مواجهه با فقدان به لحاظ روانی و اجتماعی آن را برساخت می کنند؛ اما در گذر زمان، با مداخله برخی شرایط حاکم بر پژوهش، به ویژه همدردی و حمایت های دریافتی یا محرومیت از آن در فضای روابط درون فردی و میان فردی مستقر در آن، با راهبرد های متفاوتی همانند تنظیم عواطف، سرزنش متقابل و انتظارات حمایتی سعی می کنند در ماتم نشانی خود بازاندیشی کنند و به آهستگی فرایند واسازی خود را تکمیل کنند.