آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

فدراسیون روسیه با فروپاشی اتحاد شوروی شکل گرفت، اما دولتی قدیمی محسوب می شود که برخلاف تغییر مکرر نامش، از دیدگاه هویتی توانسته است در سه دوره اصلی تاریخ، تزارها، شوروی و پساشوری (روسیه مدرن) ویژگی های اصلی هویتی خود را حفظ کند. به بیانی، ورود روسیه از دوره ای به دوره دیگر که نخست با انقلاب 1917 و سپس با فروپاشی همراه بود، سبب شد در ساختار و فرهنگ سیاسی دولت تغییر ایجاد شود، اما شاخص های اصلی هویت روسی دچار تغییر نشده است؛ زیرا تعریف هویت روسی بر اساس شاخص ملی (اقتدارطلبی) و بین المللی (قدرت بزرگ) از عصر تزارها تا استالین و پوتین در عصر مدرن تداوم دارد. نمادهای عینی این شاخص ها در دوره پساشوروی آشکار است که از نظر بیشتر نویسندگان، روسیه در اوج سرگشتگی هویتی و در تلاش برای یافتن هویتی مستقل به سر می برد. با توجه به آنچه گفتیم، این پرسش مطرح می شود که چگونه فروپاشی اتحاد شوروی بر ادراک رهبران و مردم روسیه در مورد هویت ملی اثر گذاشت؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که فروپاشی اتحاد شوروی مرزها و وابستگی های شوروی را دچار تغییر و فروپاشی کرد، اما ادراک مردم و رهبران از مفهوم هویت ملی بر اساس اقتدارطلبی و قدرت بزرگ از دوره های پیشین تداوم یافته و دچار تغییر نشده است. در این نوشتار تبیین و تحلیل موضوع را با استفاده از رویکرد تفسیری روش تاریخی - تطبیقی و آزمون فرضیه را در چارچوب نظریه سازه انگاری با تأکید بر مؤلفه هویت انجام می دهیم.

تبلیغات