آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پارادایمی، جهت گیری هستی شناختی پژوهش های جامعه شناسان ایرانی را براساس فرایند منطقی تولید علم در علم اثباتی و علم تفسیری و علم انتقادی از هم متمایز و براساس آن، دستگاه مفهومی جامعه شناسان منتخب را توصیف کرده است. یافته های پژوهش، متکی بر مبانی منطقی تحقیقات کیفی و براساس رویکرد تفسیری و استراتژی استفهامی و با روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار از طریق نمونه گیری هدفمند چندگانه، با خوانش رتوریک متن مصاحبه های انجام شده و نیز 55 اثر علمی شش نفر از مشارکت کنندگان تحقیق، به دست آمده است. بر این اساس، در هستی شناسی پژوهش های فیاض و محدثی و قانعی راد، ادبیات پارادایمی علم تفسیری غالب و در هستی شناسی پژوهش های آزادارمکی و رفیع پور و چلبی، ادبیات پارادایمی علم اثباتی حاکم است. به رغم این نمی توان رتوریک گفتمانی واحدی را در همه پژوهش های اندیشمندان موردنظر تصدیق کرد، بلکه می توان در مواردی ترکیبی از رویکردهای پارادایمی را در فعالیت های علمی آن ها معرفی کرد.

تبلیغات