خود یکی از مسائل پر ابهامی بود که به نظر رسید در مواجهه با واقعیت، قابلیت مطالعه جامعه شناختی دارد. خود سالم نتیجه زندگی در جامعه سالم و جامعه سالم نتیجه وجود خودهای سالم است. بررسی ها نشان داد انتظار دانشجویان از خود بیش از واقعیت است و دانشجویان در تقابل با واقعیت با خود خویش به گونه ای دیگر مواجه می شوند و این واقعیت های پیش روی جوانان نیازمند مطالعه است. از این رو، هدف این مطالعه، تفسیر تجربه جوانان از فاصله خود واقعی تا خود ایده آل پس از واقعیت تحصیل بود.با توجه به مزایای رویکرد کیفی، روش پدیدارشناسی برای این پژوهش انتخاب شد. مشارکت کنندگان با نمونه گیری هدفمند، مشخص شدند و مصاحبه نیم ساختار یافته انجام شد. پس از مصاحبه با 38 نفر، اشباع حاصل شد. یافته ها نشان داد ابتدا سه گانه خود واقعی غیرمادی، مادی و تعاملی و دوگانه خود ایده آل مادی و غیر مادی پیش از واقعیت تحصیل شناسایی شد. پس از تجربه واقعیت تحصیل درک افراد از شخصیت خود افزایش یافته و بیشتر با ضعف های ساختاری آشنا می شوند و درمی یابند خود ایشان به طور کامل در اختیار قدرت ایشان نیست. پس از تجربه واقعیت تحصیل، جوانان درک می کنند تحصیل برای ایشان امکان دست یابی جایگاه اقتصادی را فراهم نمی کند. خودایده آل جوان تحصیل کرده در ابتدا خودی است کارآمد اما خود واقعی او پس از اتمام تحصیل به طور معمول فاقد این ویژگی است. دلایل دور شدن خود واقعی از خود ایده آل پس از واقعیت تحصیل تفسیرشد. سنخ شناسی تجربه شرکت کنندگان نسبت به دورشدن خود نشان داد افراد دچار ناامیدی مقطعی و دائمی می شوند یا تلاش مضاعف می کنند. جامعه بدنبال ایجاد نگرش مثبت در خود افراد است، اما همیشه موفق نیست. پس از مواجه شدن با واقعیت تحصیل، شرکت کنندگان ساختار را قویتر از اختیار خود درک کردند. به خاطر وسعت دید و خودآگاهی که پیدا می کنند درمی یابند، تحصیل نمی تواند به بالابردن جایگاه اقتصادی ایشان کمک کند.