هنگامههاى دعا و درمان
آرشیو
چکیده
دعا در سراسر تمدن انسان و در تمام فرهنگها و ادیان وسیلهاى براى رهایى از گرفتارىها، درماندگىها، تحقق آرزوها و درمان آسیبهاى بدنى و روانى بوده است. در قرآن کریم موارد فراوانى از توسل پیامبران و مردمان به دعا آمده است. در این گزارش با پژوهش در هنگامههاى دعا در قرآن کریم و توجه به آنچه در هنگامههاى رواندرمانى مىگذرد به پرسشهایى چند پاسخ مىدهیم: 1. آیا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقایسهشدنى است؟ چگونه؟ 2. آیا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن کریم با آنچه در رواندرمانى به کار مىرود همسانى دارد؟ 3. آیا شرایط پذیرش دعا در قرآن کریم، پیامهایى براى افزایش تأثیرپذیرى رواندرمانى دارد؟ براى پاسخ به این پرسشها، نخست باید دیدگاه خود را در رواندرمانى روشن کنیم و سپس آن را با آنچه که در قرآن کریم درباره دعا آمده است مقایسه و آن گاه نتیجهگیرى کنیم.متن
مقدمه
این گزارش مىکوشد تا به سه پرسش زیر پاسخ مناسب دهد.
1. آیا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقایسهشدنى است؟ چگونه؟
2. آیا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن کریم با آنچه در رواندرمانى به کار مىرود همسانى دارد؟
3. آیا شرایط پذیرش دعا در قرآن کریم، پیامهایى براى افزایش تأثیرپذیرى رواندرمانى دارد؟
پرسش اوّل
ـ آیا مراسم دعا با مراحل رواندرمانى مقایسهشدنى است؟ چگونه؟
براى ارائه پاسخ مناسب به این پرسش ابتدا از خود مىپرسیم: آیا دعا کردن همان نشانههایى را دارد که در رواندرمانى شناسایى شده است؟
در پاسخ به این سؤال باید نخست رواندرمانى و دعا کردن را نشانهیابى کنیم.
دانش رواندرمانى: رواندرمانى دانشى بالینى است. دانشهاى بالینى در فضاهاى بالینى پیدا مىشوند، سپس گستردگى و ژرفا مىیابند.
فضاى بالینى: هر فضاى بالینى از رویارویى یک انسان با انسان دیگر و یا یک انسان با یک چیز پیدا مىشود. بزرگترین واحد فضاى بالینى را مجتمع بالینى و کوچکترین را هنگامه بالینى مىنامیم.
برخى از ویژگىهاى فضاهاى بالینى عبارت است از:
ـ هر هنگامه دربردارنده نشانههاى تمام مجتمع است.
ـ در مجتمعها و هنگامهها، حالتها، رفتارها و تلاشهاى انسان در داد و ستدى پویاست.
این رفتارها و حالتها داراى چهار وضعیت است:
1. حالتها و رفتارهایى که به دیگران و چیزها نسبت مىدهند (برونفکنى).
2. حالتها و رفتارهایى که به دیگران و چیزها نشان مىدهند (بروننمایى).
3. حالتها و رفتارهایى که به خود نسبت مىدهند (درونفکنى).
4. حالتها و رفتارهایى که در خود نشان مىدهند (دروننمایى).
تلاشها: واژهها، سخنها، حرکتها، حرفها، نگاهها، سرودها، آواها، نشستنها، برخاستنها، سکوتها، اشکها، لبخندها، فریادها، زمزمهها، آهها، شتابها، کندىها، تندىها، نوشتنها، خواندنها، زانوزدنها، خموراست شدنها، قربانىکردنها،... هر یک تلاشى است و هر تلاش هنگامهاى و نمودى از پویایى روان است.
روان: پیدایى روان در حالتها و رفتارهایى است که با آزادى، آگاهى و خواست باشد: در باهمى، یکسانى و همزمانى این سه است که روان، پویا و آفریننده مىشود.
روان سالم: روان سالم در فردى است که آزادانه، آگاهانه و با خواست خود مىتواند در موقعیتهاى مختلف ابتکار عمل نشان دهد، بنبستهایى را که دارد بگشاید و با فرانگرى به تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهت بخشد.
روان ناسالم: روان ناسالم نمىتواند با آزادى، آگاهى و خودخواست رفتار کند. در کاربرد هر یک از این توانایىها در موقعیتهاى مختلف ضعف نشان مىدهد و از خلاقیت باز مىماند.
درمان: توانمندسازى آزادى، آگاهى و خواست، در درمانجوست تا به یارى آنها بتواند، در بنبستها، تعارضها،... ابتکار عمل نشان دهد، آفریننده شود، راهنما، مشاور و مشکلگشاى خود باشد.
درمانگاه: جایگاهى است که مىتوان آگاهانه، آزادانه، محرمانه و با خواست خود به آن مراجعه کرد: در آن پناهگاه امن، بدون دخالت و واسطه دیگرى، با درمانگر رابطه برقرار کرد و درمان خواست.
فرانگرى: نابترین نشانه روان سالم، توانایى او در فرانگرى است. روان سالم، از درون و برون، به مشاهده تلاشهاى خود در جهان مىپردازد: از یک سو خود را در آنچه کرده، مىکند و خواهد کرد و از سویى خود را در جهان و در درگیرىهایش به پرسش مىگذارد و مىکوشد تا براى تلاشهاى خود، گستردگى، ژرفا، معنى و جهتى جاویدان بیابد. روان در آگاهى به خود فرانگر است: کاهش توان فرانگرى، کاهش آگاهى به خود و کاهش سلامت است. رواندرمانى با افزایش آگاهى به خود، و توانمندسازى فرانگرى در درمانجو سلامت او را باز مىگرداند.
رواندرمانى: دانشى بالینى و هر دانش بالینى مجتمع روان ـ فضاى پویایى است از تلاشهایى که با پشتوانههاى خاص بروز مىکند، با نظریههاى معین فرانگرى مىشود و با راهکارهاى مشخص، گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسیت پیدا مىکند؛ دادههاى آن در چند وضعیت بستهبندى و برداشت مىشود.
ویژگىهاى رواندرمانى و دعا
دیدگاهها: درمان با دیدگاه خاص درمانگر مانند روانکاوى، انسانگرایى، رفتارگرایى، پدیدهگرایى،...) ممکن است انجام گیرد و دعا نیز ممکن است با دیدگاه دینىِ اسلام، مسیحیت، یهود، زرتشتى،... برگزار شود.
خاستگاهها: خاستگاه و پشتوانه تمام احکام دین از جمله، نماز و دعا در آن است که فرد، عاقل، بالغ و مختار باشد و خدا را محرم اسرار خود و حاضر بداند و این همان است که در درمان از درمانجو انتظار داریم که آزادانه، آگاهانه، خودخواست و محرمانه به درمانگر مراجعه کند.
گستردگى و ژرفا: درمان با فراوانى پرسشها گستردگى پیدا مىکند و با ازدیاد پاسخها ژرفا مىیابد. در دعا نیز هرچه خواستها و امکان اجابت (پاسخها) بیشتر مىشود، تأثیر آن گستردهتر و ژرفتر است.
فرانگرى: دعاکننده، باور دارد که خداوند ناظر بر تمام اعمال و رفتار اوست. از آنچه بر او گذشته و مىگذرد و خواهد گذشت، آگاه است. با این باور در موضعى فرانگرانه نسبت به ارتباط خود با خدا قرار مىگیرد و قبولى دعاى خویش را روشنتر مىبیند. او آرامش بیشترى دارد، مىداند که خداوند بر خاطرات گذشته او، بر خواستههاى نگفته او، بر هنگامههاى پرهیجان و برجسته زندگانى او و بر تغییر حالتها و رفتار او آگاه است، در درمان نیز تلاش مىشود تا توان درمانجو به فرانگرى در خویشتن، در روابط خود با درمان و درمانگر، یا جهان و انسانهاى دیگر، افزایش یابد.
راهکاریابى: درمانگر براى پاسخیابى به پرسشها، راهکارها، روشها، شیوهها، ابزارها، مکانها و زمانهایى را انتخاب یا ابداع مىکند و آنها را انفرادى و یا گروهى به کار مىگیرد، دعاکننده نیز براى استجابت دعا و گرفتن پاسخ، طریقهاى، زمانى و مکانى را انفرادى یا گروهى برمىگزیند.
معنادهى: درمانجو پاسخهایى را که از درمانگر گرفته است و آگاهىهایى را که پیدا کرده است در رفتار و تلاشهاى روزانه، هفتگى و ماهانه خود به کار مىبرد، گویى داروى سلامتْ بخشى را مصرف مىکند و با کاربرد آنها به روابط، رفتارها و تلاشهاى خود معنا و جهت مىبخشد. دعاکننده نیز روابط، رفتار و تلاشهاى خود را با خواست خداوند مطابق مىسازد و معنا و جهت مىدهد.
دستهبندى و برداشت: تلاشهاى رواندرمانى بر حسب دیدگاههاى روانشناختى، آسیبهاى روانى، روشها و شیوههاى درمانى دستهبندى و برداشت مىشود. تلاشهاى دعا، نیز، بر حسب وضع و حال دعاکننده، دیدگاهى که از دین و زندگانى در جهان دارد، دستهبندى مىگردد.
جهتدهى: در رواندرمانى با دیدگاههاى گوناگون به تعادل و کاهش هیجانها، حل تعارضها، هماهنگى خواستهاى آزادانه، آگاهانه، آرامشهاى تنى ـ روانى، تنظیم روابط اجتماعى، فعال ساختن تلاشهاى شغلى، علمى و هنرى مىپردازیم. یافتههاى خود را براى نظریهپردازى، آزمون سازى و پیدا کردن دیدگاههاى تازه به کار مىگیریم. در دعا نیز با دیدگاه و باورهایى که از دین و خداوند داریم، براى خود، نزدیکان، همسایگان، برادران، خواهران، ملتها، جهانیان، گذشتگان، حاضران، آیندگان در روزها، ماهها و سالها، سعادت، سلامت و آرامش دو جهان را مىخواهیم. در کمى یا زیادى تأثیر، شرایط، زمان، مکان، مراسم و شیوههاى دعا نظریهپردازى مىکنیم.
حساسیت بخشى: دعاکننده، در حالت خلوص نزد پروردگار آنچه را در زندگانى، گذشته و آینده مىاندیشیده و تجربه کرده، آزادانه بیان مىکند، خواستهایى را که نگفته در قالب پرهیجانترین واژهها به زبان مىآورد و فرانگرانه به چگونگى بودن، تغییر حالتها و رفتارهاى خود در محضر پروردگار توجه مىکند.
در رواندرمانى براى بالابردن اثر درمان، روشن ساختن زمینههاى حساس سالم یا بیمار فرد، و افزایش توان فرانگرى، از درمانجو خواسته مىشود تا خاطرهها و حوادث زندگى را، آزادانه تداعى کند، آنچه را که مىخواسته و نگفته است بازگوید، پرهیجانترین حوادث و خاطرههایى را که دارد روشن و متمایز سازد و به تغییراتى که در حالتها و رفتارهایش در هر نشست درمانى پیدا شده است بیندیشد.
پرسش دوّم
آیا چگونگى و چندى سخن و واژهها در قرآن کریم با آنچه در رواندرمانى به کار مىرود همسانى دارد؟
هر واژه یا سخن، هنگامهاى و تلاشى در مجتمع میان درمانجو و درمانگر است. به درمانگر امکان مىدهد تا با طرح پرسشهایى مانند: (منظورت چیست؟ با چه احساس و حالتى همراه است؟ در چه وضعیتى است؟...) درمانجو را به برونفکنى، بروننمایى، درونفکنى، دروننمایىِ حالتها و رفتارهایش وا دارد. واژهها و سخنها، در قالب پرسشها و پاسخها، وقتى درمانکننده است که ویژگىهاى زیر را داشته باشد:
1. واژهها ساده، روشن و متمایز باشد.
2. معناى هر واژه با یک یا چند واژه شناسایى شود.
3. سخن کوتاه و با فعل گفته شود.
4. سخن با قید تأکید، اجبار و زور (مانند: باید، حتما، مىبایست) همراه نباشد.
5 . سخن با خواست، آگاهى و آزادى مُراجع گفته شود.
6 . در پرسشها و پاسخها از کلیت و ابهام سخن کاسته گردد و به جزئى و محسوس بودن نزدیک گردد.
7. واژهها از میان گفتهها، افکار، ارزشها و عادتهاى مُراجع انتخاب شود و پرداخته خود او باشد.
8 . سخنها و واژهها در یک یا چند نظرگاه معین معنادار شود و جهت پیدا کند.
9. سخنها و واژهها با حالتها و رفتارهاى بدنى هیجانى همراه شود.
10. سخنها احساس و بار هیجانى مناسب داشته باشد (آهنگ و طنیندار باشد).
11. سخنها و واژهها، سکوت و شروع، بلندى و کوتاهى دورى و نزدیکى مناسب داشته باشد.
12. نشانههاى هر واژه در رفتارها و حالتهاى مُراجع مشاهدهشدنى و به پرسشگذاشتنى باشد.
13. منظور از هر واژه را از مراجع بخواهیم تا از کلى و مبهم به جزئى و روشن برسد.
14. گزینههاى پژوهشى، تشخیصى و درمانى را از میان سخنهاى درمانجو انتخاب و همانها را در پرسشها، پاسخها و گزارشنامهها به کار ببریم.
آیات دعا
نخست آیاتى چند از قرآن کریم را مىآوریم آن گاه برداشتهاى خود را روشن مىسازیم.
1. وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِی إِذَا دَعَانِی فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره، آیه 183).
2. ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (اعراف، آیه 54).
3. قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ (اعراف، آیه 28).
4. فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (القمر، آیه 11).
5 . رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَىَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَیْتِی مُؤْمِنا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلاَ تَزِدْ الظَّالِمِینَ إِلاَّ تَبَارا (نوح، آیه 30).
6. قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکا لاَ یَنْبَغِی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (ص،آیه35).
7. هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ (سوره آل عمران، آیه 34).
8 . لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَىْءٍ (الرعد، آیه 16).
برداشت از واژهها و سخنهاى دعا در قرآن کریم
1. واژهها و سخن در دعاهاى مستجاب شده، ساده، محسوس، کوتاه، بدون ابهام است؛ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (سوره حمد، آیه 6).
دعاى زکریا: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً (آل عمران، آیه 34).
دعاى سلیمان: قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکا لاَ یَنْبَغِی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی (ص، آیه 35).
2. واژهها مبین خواستها و نیازهاى شخصى دعاگو و سخن، ساخته و پرداخته خود اوست، همچنان که زکریا در دعا فرزندى پاک نهاد و سلیمان، قلمرو سلطنتى بىمانند را خواسته است.
3. با تکرار واژههایى، متناسب با واژههاى درخواست، پروردگار را مىستایند و او را توانا براى برآوردن نیاز خود مىدانند: زکریا مىگوید اِنَّکَ سمیع الدعا و سلیمان تأکید مىکند: (انک انتَ الوهاب).
4. سخنهاى دعا، درخواستى محرمانه است: (ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعا وَخُفْیَةً ...) (اعراف، آیه 54).
5 . واژه مستقیم با مخاطب حاضر، آماده، نزدیک و در حالت رویارویى گفته مىشود: إِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِی... (بقره، آیه 183).
6. واژههاى (انک، انت) ضمیر مخاطب مفرد که نشانه نزدیکى زیاد و بىپرده و راحت بودن ارتباط خداوند با دعاکننده است.
7. استجابت کننده دعا، خود را نزدیک و آماده براى پاسخ دادن بداند و دعاکننده را از خود بداند و اطمینان دهد که در خواست را برآورده مىسازد:
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِی إِذَا دَعَانِی فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره، آیه 183).
8 . واژهها را با پاسخ به پرسش (منظورت چیست؟) هرچه بیشتر روشن و متمایز سازد (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ ... سوره حمد، آیه 6 و7) جمله صراطالذین... پاسخ پرسش مقدر است؛ (منظور چیست؟).
پرسش سوّم
ـ آیا هنگامههاى دعا و درمان پیامهایى براى یکدیگر دارند؟
با اشاره به آنچه درباره رواندرمانى و دعا آوردیم پیامها و پىآمدهاى آن را بازگو مىکنیم:
دیدگاه: هنگامههاى دعا و درمان در دیدگاه توحیدى اسلام و دیدگاه رواندرمانى که ما به آن تکیه مىکنیم همخوانى و همسانى دارند.
خاستگاه: آگاهى، آزادى و خواست در درمان و دعا، خاستگاه پذیرش و تأثیرگذارى هستند. دعا و درمانى که ناآگاهانه، بدون آزادى و ناخواسته باشد، درمانکننده و سالمساز نخواهد بود.
باور: هرچه ارزشها و توانمندىهاى درمانگر و مرجع دعا بیشتر شناخته شوند و به باورى درمانجو و دعاکننده درآیند، اثر سلامتبخشى و برآورده شدن بیشترى دارد.
رویارویى: هنگامههاى دعا و درمان در رویارویى مستقیم، بدون واسطه و محرمانه است.
پویایى: هنگامههاى دعا و درمان در جایگاهها، زمانها، برنامهها، واژهها، سخنها، فاصلهها، وضعیتها و ... پویاست. برحسب آمادگىهاى درمانجو و درمانگر، دعاکننده و مرجع دعا، امکانات و شرایط تغییر مىکند. درمان و دعا، در کوه، دشت، دریا، هوا و مسجد و در حالتهاى ایستاده، نشسته، خوابیده و اوقات صبح، ظهر و شب و در سرما و گرما و بیمارى و سلامت، کم یا زیاد مىگردد.
جایگاه: جایگاه دعا و نماز و درمان پاکیزه، عطرآگین، آرامشبخش، خوشنام، لباسها خوشبو، آراسته، و دور از شبهه قانونى، اخلاقى و اجتماعى باشد. درمانجو و دعاکننده بتوانند محرمانه، آزادانه، آگاهانه و با خواست خود هر گاه بخواهند مراجعه کنند و در دسترس باشد.
واژه و سخن: واژهها و سخنها، کوتاه، ساده، محسوس، مثبت، آهنگدار، روشن باشد و تکرار شود و در گفتن، شتاب و هیجان نداشته باشد و به زبانى که دعاکننده و درمانجو سخن مىگوید و معنى آنها را درمىیابد باشد و خواست واقعى و روزانه او را نشان دهد.
فرانگرى: توانایى فرانگرى در هنگامههاى دعا به شهودى عارفانه و در هنگامههاى درمان به بینشى دانشمندانه منجر مىشود در یک جا در خود و خدا و در جاى دیگر خدا را در خود مىیابیم.
چند پرسش براى اندیشیدن
با نشانههایى که از هنگامههاى دعا و درمان دادیم پرسشهایى چند براى اندیشیدن داریم:
ـ آیا مىتوان از دعادرمانى مانند رواندرمانى سخن گفت: دعا کردن دانشى بالینى است، هر دانش بالینى داراى مجتمع بالینى و فضاى پویایى است. از تلاشهایى که با پشتوانههاى خاص بروز مىکند، با نظریههاى معین فرانگرى مىشود و با راهکارهاى مشخص گستردگى، ژرفا، جهت، معنى و حساسیت پیدا مىکند. دادههاى آن در چند وضعیت بستهبندى مىگردد و برداشت مىشود؟
ـ آیا دعاها آن طور که در رسانهها، مساجد، منابر اجرا مىشود، بهداشتى و درمانکننده است؟
ـ آیا مىتوان با توجه به آنچه در مراسم و برپایى نماز و دعا مىگذرد از آسیبشناسىِ دعا سخن گفت؟ چگونه؟
ـ آیا مىتوان از دعا براى بهداشت روانى فردى و اجتماعى سود جست؟ چگونه؟
منابع
قرآن مجید.
________________________________________
1. این مقاله در سال 1379 در دومین سمینار مشاوره از دیدگاه اسلام ارائه شده است.