آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

مدارا وضعیتی پارادوکسیکال است که در آن، افراد باید اموری را که قابل پذیرش نیست یا حتی مورد تنفر و ناپسند است، تحمل کنند. این وضعیت پارادوکسیکال، تبدیل مدارا یا تساهل به نوعی ملکه ذهنی را برای بسیاری از جوامع و شهروندان مسئله ساز کرده است. در جهان معاصر که درهم تنیدگی و تراکم اخلاقی (حقیقی و مجازی) کنش ها ویژگی برجسته آن است، مدارا برای تداوم ارتباط بدون تنش و مسالمت آمیز میان افراد و جوامع محلی و جهانی دارای اهمیت بسیاری تلقی می شود. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی وضعیت مدارا و ابعاد آن در بین شهروندان هجده سال به بالای استان کرمانشاه که دارای بافت فرهنگی، قومی و مذهبی ناهمگون است، انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و به شیوه پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه شهروندان بالای هجده سال در استان است و براساس فرمول کوکران، 855 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای ارزیابی می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد میانگین های مدارا در استان کرمانشاه 68/2 (از دامنه 1 تا 5) بوده است و پاسخگویان دارای بیشترین مدارا به ترتیب در ابعاد اجتماعی (03/3)، عقیدتی (48/2)، سیاسی (47/2) و اخلاقی-رفتاری (38/2) هستند. همچنین مطابق یافته ها، متغیرهای تحصیلات، جنس، وضعیت تأهل، سرمایه و ابعاد آن بر مدارا تأثیر دارند، اما متغیرهای سن، قومیت، مذهب و شهر محل سکونت تأثیری بر مدارا ندارند. در حقیقت، با توجه به نتایج مطالعه به نظر می رسد اقوام و مذاهب در استان کرمانشاه فارغ از تنوع، آثاری منفی بر تساهل شهروندان استان بر جای نهاده اند؛ چرا که نوع مبتذلی از هویت خواهی از سالیان گذشته و به ویژه در چهار دهه اخیر در سطح استان رواج داشته است که عموماً در پی طرد هویت مقابل و برجسته سازی نمودهایی است که عمدتاً تقابلی و مروج خشونت (کلامی-رفتاری) هستند تا گفت وگویی و ارتباطی.

تبلیغات