این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از این جامعه تعداد 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاپ، 1983)، آزمون بازخورد های خوردن (گارنر، آلماستاد، بوهر و گارفینکل، 1982) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1961) گردآوری و با مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم کنش وری خانواده بر حرمت خود، و حرمت خود بر اختلال خوردن، منفی معنادار و اثر مستقیم کنش وری خانواده بر اختلال خوردن مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت کنش وری خانواده و حرمت خود دو مؤلفه مهم و اثرگذار بر اختلال خوردن نوجوانان هستند.