آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

در یک نگاه جزئی نگر، تمثیل صنعتی ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان و از اقسام تشبیه بررسی می کنند؛ اما با یک کل نگریِ برآمده از رویکرد های گفتمانی به زبان، تمثیل ابزار گفتمان سازی است که صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند به کمک آن به عناصر معنوی و روحانی تجربه های عرفانی خویش هیأتی مملوس و محسوس ببخشند و مخاطب عام و ناآشنا را به ساحت درک ناشدنیِ تجاربی که از آن خود ایشان یا صوفیان دیگر است وارد کنند. چنانچه بر ظرفیتهای تمثیل عرفانی به منزله یک مفصل بندی گفتمانی متمرکز شویم خواهیم دید که هر تمثیل با قراردادن نشانه های زبانی در یک رابطه خاص معنایی را ایجاد و معناهای بالقوه ای را طرد می کند. از این منظر، تمثیل ابزاری گفتمان ساز است که هم زمان به بازتولید گفتمان مورد نظر نویسنده و ساخت شکنی نظامهای معنایی رقیب می پردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی تمثیل «ارباب و بنده» به عنوان یکی از پرتکرارترین تمثیل ها در تبیین جوانب مختلف رابطه میان انسان و خدا در برخی متون عرفانی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد متصوفه این تمثیل تکرارشونده را برای بازتولید چهار گفتمان مختلف «فرمان برداری و اسارت» «رضا و اردات» «عشق و انبساط» و «آزادی و وحدت» به کار گرفته اند که هر یک به ترتیب درصدد تعریف رابطه ای حقوقی، اخلاقی، عاشقانه و معرفت شناختی میان خدا و انسان برآمده اند.

تبلیغات