داستانهای کوتاه محمود دولت آبادی در بردارنده نسبت و رابطه گروه های اجتماعی با نهاد دولت است. این مقاله با تحلیل کنشها و واکنشهای گروه های اجتماعی که در ذیل ملّت شبه ملّت قرارگرفته اند با نهاد دولت در پی تبیین این رابطه دوسویه در داستانهای کوتاه دولت آبادی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان نهاد دولت و جامعه، نوعی بیگانگی و گسست وجود دارد که به تقابل و تضاد این دو نهاد منتج شده است. از طرفی منعکس ساختن تقابل دولت- ملت در آثار مورد نظر از چشم انداز کارکرد ایدئولوژیک هنر و ادبیات به معنای تعمیق فزاینده گسست یاد شده که در تحلیل نهایی به منظور مشروعیت زدایی از گفتمان غالب سیاسی عصر (پهلوی) صورت گرفته است.