هدف : در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش پژوهش اسنادی (کتابخانه ای) و همچنین استناد به مطالعه پیمایشی شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان (افراسیابی،1390) بر اساس نظریات مربوط به عرصه رسانه های اجتماعی و نقش آن در مدیریت دانش، مدلی برای استفاده از رسانه های اجتماعی در حوزه مدیریت دانش به تصویر کشیده شود. روش : سؤال اساسی آن است که رسانه های اجتماعی چه نقشی در نظام علمی و پژوهشی کشور دارند؟ نخست، تصویری از حضور رسانه های اجتماعی در بخش های مختلف جامعه به ویژه مجامع علمی و آکادمیک بیان شده و با استناد به نتایج پژوهش، شاهد عضویت بخشی از کاربران رسانه های اجتماعی با انگیزه کسب اطلاعات و دانش هستیم. در ادامه، با بیان نظریاتی که جایگاه رسانه های اجتماعی را در تولید و مدیریت دانش برجسته کرده اند، نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت دانش و اطلاعات بررسی و در نهایت به جمع بندی و نتیجه گیری برای استفاده بهینه از رسانه های اجتماعی در نظام علمی کشور پرداخته ایم. یافته ها : نتایج این مطالعه نشان می دهد رسانه های اجتماعی اینترنتی از طریق فراهم آوردن امکان تعامل و مباحثه در موضوعات مختلف، رشد و توسعه مدیریت اطلاعات، فراهم آوردن امکان اتصال مراکز علمی به یکدیگر، تولید دانش جدید بر اساس ارتباطات متقابل و معنادار از طریق زبان و آگاهی، گردش آزادانه نوآوری ها، افزایش خلاقیت دانشجویان، تسریع جریان گردش و مبادله اطلاعات، تقویت و تحکیم تفکر علمی، خلاق و انتقادی، انباشت تمام ایده های اعضا و کشف ایده های جدید علمی، تقویت شایستگی اجتماعی از طریق نظریه قدرت نمادین بوردیو و فراهم کردن ابزارهایی برای ایجاد یک جامعه جدید، به صورت مستقیم و غیر مستقیم در فرایند مدیریت دانش مؤثر هستند.