پژوهش حاضر براساس گفتمان مقاومتی شرق شناسی وارونه به دنبال ارائه شناختی از شرایط بومی جامعه ایران درباره چگونگی حقوق کودک است. بر مبنای مطالعه ای اکتشافی، شش حوزه داخلی و خارجی که مبنای تعریف حقوق کودک در ایران هستند، مبنی بر قوانین و مقررات ایران، سیاست گذاری های داخلی در سه عرصه حاکمیتی، دولتی و دیوان سالاری، جامعه مدنی ایران، سیاست گذاری های جامعه جهانی (بین الملل)، آیین دین اسلام و سیاست گذاری های جهان اسلام را شناسایی و سپس با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شده است. جامعه ایران با توجه به شرایط سنتی و اسلامی خود، کودک را در خانواده و تحت ولایت والدین یا سرپرستان درنظر می گیرد و با اولویت منافع جمعی در خانواده و جامعه به حمایت از کودک می پردازد. پیرو این اصل، کودک در خانواده حق حیات دارد، حتی اگر هنوز نطفه ای بیش نباشد. رعایت این حق نیز امری فرانسلی و فراتاریخی است که نسل های پیشین را دربر می گیرد. کودک در جمعی گسترده تر یا ساختاریافته تر مانند جامعه، حق استقلال، نداشتن استعمار و استحمار و همچنین نبود تحریم را دارد. کودکان جوامع اسلامی از جمله ایران به حقوقی نیاز دارند که در جوامع مرکز در پیمان نامه و کنوانسیون حقوق کودک به عنوان منابع جهانی مسلط مدنظر قرار نگرفته اند؛ گویی حقوق کودک در منابع جهانی، خوانشی جدا و فرسنگ ها دور از زمینه های اجتماعی و فرهنگی جوامع پیرامون (شامل اسلام و ایران) است. این موضوع، نیازمند توجه و اقدام جوامع پیرامونی برای ارائه «ساختار بومی حقوق کودک» است.