انیمیشن هستند. آن ها از هر قوم و سرزمینی، به دلیل تأثیر پذیری و عدم قدرت تجزیه وتحلیل بالا، از منفعل ترین اقشار جامعه به شمار می روند. محتوای سریال انیمیشن بن تن، حاوی رمزگان های اجتماعی جامعه تولیدکننده است، ازاین رو بر رفتار و طرز فکر بیننده تأثیر می گذارد. محورهای غیریت ساز، پاره ای از عناصر و نشانه های متنی مانند «منجی» را به لحاظ معناشناختی دچار دگرگونی می کنند تا مخاطبان در مواجهه با این دوگانه ها به سمت وسویی معطوف شود که روایت فیلم تمایل دارد. به این ترتیب، منجی دارای ویژگی های هویت / ملیتی است که در سریال بازنمایی می شود. کودک در دوران بزرگسالی به دنبال منجی با هویت / ملیتی است که در کودکی برای او ترسیم کرده اند. مسئله اصلی این پژوهش بررسی چگونگی بکارگیری عناصر متنی برای تغییر شکل عناصر معنا است تا جایگاه هویتی منجی دستخوش تغییر و جابه جایی شود. نظریه پسااستعماری، روش تحلیل گفتمان این پژوهش، از طریق بیان دیدگاه هایی با فرض مفهوم مخالف، در مورد آنچه در فرهنگ غرب شکل گرفته، قادر به پیمایش نااندیشیده ها در متون استعماری است. این پژوهش با مطالعه و بررسی دقیق، ریزبینانه و جزءنگر سریال انیمیشن بن تن به عنوان مورد مطالعاتی، با اتکاء به الگوی نشانه شناختی سه سطحی فیسک و الگوی پنج سطحی روایی بارت به واکاوی محورهای غیریت ساز متنی سریال بن تن مبادرت نموده است. یافته ها حکایت از آن دارد که هالیوود در تصمیم سازی برای کودکان به کمک انیمیشن هایی نظیر بن تن شالوده ای از اقتدارگرایی را بر معرفت شناسی آن ها استوار م ی کند.