اندیشه و راه امام خمینى(ره)
آرشیو
چکیده
متن
سال 1378 از سوى رهبر معظم انقلاب به عنوان «سال امام»نامیده شد، بىشک هدف و فلسفهاى در وراى این نامگذارى کامن ومنطوى است و آن چیزى جز معرفت افزون، اقتدا و تاسى بیشتر بهامام و شناساندن امام نیست، بر این اساس اینجا و آنجا و ازسوى محافل، گروهها و مراکز رسمى و غیررسمى کوششهایى در احیا ونکوداشت امام بعمل آمده، و این همه البته درخور تقدیر و شایانتحسین است. اما بر هیچ صاحب بصیرت و فرهیختهاى نهان نیست ایناقدامها و کوششها اگر سنجیده نباشد; نهتنها سودى نمىبخشد،بلکه چه بسا زیانبار هم خواهد بود.
از سوى دیگر عظمت، والایى و جامعالاطراف بودن شخصیت امام و همینطور این نکته که سخن و سیره امام تفسیر ناب و نمایانگر معارفاسلام است و نیز شکلگیرى خیزش بزرگ اسلامى و پدیدایى انقلاباسلامى بر محور اندیشه امام موجب ارزش و اعتبار ویژه سخن وسیرت آن فرزانه یگانه شده است و از این رو، زندهداشتن اینمیراث گرانبها و مصوندارى آن از تحریف و دگرگونى و سپردنامانت دارانه آن به نسلهاى آینده وظیفه و تکلیف منجزى استبردوش همه متعهدان به مبانى اسلام و راه امام و همه علاقهمندانعزت و سربلندى میهن اسلامى، اینجاست که تفسیر سخنان، مواضع،رفتارهاى اجتماعى و سیاسى امام راحل (قدسسره) و ارائه قرائتهاو تحلیلهاى گوناگون آغاز مىشود و اهمیت مىیابد، ما بر اینباوریم که در این ساحتشناخت ملاکها و شاخصهاى تفسیر روشمندگفتار و رفتار امام، داراى نقش بارز در صیانت اندیشه و راهامام است، و اینک به چند نکته و شاخص مهم در تبیین دیدگاهها واندیشههاى امام(ره) اشارت مىنماییم:
الف) تفسیر منطقى و روشمند
1. از آنجا که کلام و موضع امام یک مجموعه متکثر و متنوع است،در شناخت و نسبت دادن راى و نظریهاى به امام باید همه جوانبرا دید و در هر زمینهاى همه سخنان و مواضع مرتبط با آن زمینهرا در کنار هم قرار داد و یکجا بررسى کرد و براساس روشجامعنگرى به ارزیابى و استنتاج دستیازید و گرنه با تکنگرىاحتمال اشتباه و التباس فراوان رویاروى هرگونه تفسیرى خواهدبود.
2. در تفسیر سخن و سیرت امام باید قرائن لبى و عقلى و شرائطزمان و مکان را مورد مداقه و عنایت تام قرار داد و از تفکیکمتن از زمینههاى تحقق آن در فهم و تفسیر پرهیز نمود.
3. با توجه به پارهاى از تغییر و تحولاتى که در راى و نظر امامرخ مىنموده است، در شناخت راى و دیدگاه امام باید روند تحولىو تکاملى و موجبات تغییر و تحولات آن مدنظر و مورد اهتمام ویژهقرار گیرد.
4. کاربست قانون «محکم و متشابه» در بیان و خامه امام نیزمىتواند ما را در فهم و دریافتبهتر آثار امام یارى رساند.
5. بحث «ثابت و متغیر» در بیان و موضع امام نیز نکته مهمىاست که نباید از آن غفلت ورزید، کشف اصول و قواعد بنیادى وثابت در آثار امام و توافق بر آن و تفکیک آن از پارهاى ازمواضع و سخنانى که به اقتضاى شرایط ویژه و متغیر صادر شدهاست، از مسائل محورى در «تفسیر آثار امام» است.
ب) توجه به مبانى دیدگاههاى امام
در شناخت امام بازشناسى، خاستگاه فکرى و معرفتى امام و نیزشخصیت متعالى و جامع ایشان مىتواند بسى راهگشا باشد، اینیگانهدوران، ملتقاى بسیارى از ممتازترین رشتههاى علوم اسلامىبه صورت کمنظیرى بودند، جامعیت تفسیر، فقه، اصول، فلسفه،عرفان و اخلاق در اندیشه امام نکته بسیار مهمى است; از سوىدیگر، بعد ادبى و هنرى و نیز سیاستشناسى به ایشان چهرهاىبرجسته بخشیده است و اگر این همه را با خصلتهاى فضیلت مدارروحى و توانایىهاى رهبرى و مدیریت وى درآمیخته بنگریم; انسانىکامل و تمام عیار رویاروى ما تجلى خواهد کرد.
ج) تفسیر بىغرضانه و بىطرفانه
دخالت دادن انگیزههاى شخصى و نگرشهاى گروهى و جناحى در فهم وتفسیر سخنان و مواقف امام، خطر و دام دیگرى در برابر مفسر کلامامام است و به جد باید از هرگونه تفسیر به راى، تفسیرغیرمضبوط و ناروشمند اجتناب ورزید.
د) ملاک عمل
در عرصه شناخت اندیشهها و دیدگاههاى امام(ره) ممکن استتفسیرها و قرائتهاى مختلفى ظهور یابد، که هم طبیعى و هم براىتعمیق و پیشبرد افکار و اندیشهها مغتنم و ضرورى است; با اینحال، در عرصه عمل معمولا نمىتوان تمامى تفسیرها و برداشتهاىمختلف را ملاک عمل قرار داد، در چنین شرایطى حصول وحدت عملى درسایه تفسیر رهبرى میسر خواهد بود.
چنانچه با رعایت اصول و ضوابط اساسى به معرفت امام راحل و فهمآرا و اندیشههاى وى پرداخته شود، در آن چارچوب تنوع و تکثرقرائتها و تفسیرها را مىتوان برتافت و در عینحال به وحدتاصولى دستیافت.
از مبحث «معرفت امام» که بگذریم، باید به «معرفى امام»اشارتى بنماییم، معرفى امام به نسل جدید و آیندگان هم بهعنوان معمار یک مقطع بزرگ تاریخ اسلام و آفریننده برگى درخشاناز تاریخ ملتبزرگ ایران و هم به مثابه الگوى جذاب اسلامى کهاسلام در آینه وجودش تجلى یافته است وظیفهاى الهى اندیشمندان،حوزویان و دانشگاهیان است، بىشک انتقال این میراث به آیندگانو نسل جوان باید با رعایت اصول ذیل انجام پذیرد:
1. اصل همهجانبهنگرى و معرفى کامل ابعاد شخصیت امام و پرهیزاز گزینشى عمل کردن، نخستین نکتهاى است که باید ملحوظ قرارگیرد.
2. تکیه بر «منطق و استدلال» در معرفى و شناساندن میراث امامبه کسانى که در متن حوادث و جریانها نبودهاند، مساله بسیارمهم در موفقیت در این عرصه است.
3. نشان دادن جاذبههاى وجودى امام و بهویژه زیباییهاى روحى وعرفانى امام و سیره عملى پاک و زیباى وى با روشها و قالبهاىهنرى باید مورد اهتمام والا قرار گیرد.
4. به منظور کامیابى در اداى این تکلیف الهى باید از افراط وگزافهگویى و مبالغه پرهیز نمود و بر جوشش و مشارکت مردمى بهویژه نسل جوان و دانشگاهیان و روشنفکران متعهد اعتماد ورزید وامام را برتر از سلایق گروهى خواست و در همان حال، از اصول ومبانى وى صیانت مجدانه بعمل آورد.
5. ترسیم سیماى امام و انقلاب اسلامى از رهگذر تصویر دقیق شرایطتاریخى ملى و جهانى، قبل و پس از انقلاب قابل دستیابى است، وبا این روش مىتوان عظمت و کارآیى اندیشه امام را شناساند.
سخن و پیام آخر آنکه در میان اصول و مبانى اندیشه اماممساله «وحدت حوزه و دانشگاه» از برجستگى ممتازى برخورداراست، و چه زیبا است در یکصدمین سالگرد تولد امام بار دیگرحوزویان و دانشگاهیان به انبوه سخنان و پیامها و وصیتنامهامام و آن همه توصیهها و تاکیدها مراجعه نمایند و ژرفاى اینآموزه سرنوشتساز را بکاوند و پایههاى نوینى براى ارتباط،تبادل، تعامل و وحدت این دو نهاد بنا نهند و در این قلمرو بهبازنگرى و بازسازى اندیشه وحدت بپردازند و این مهم میسر نیستجز با تحقیق نوین، عطف توجه به واقعیات موجود در روابط میانحوزه و دانشگاه، پرهیز از شعار دادن و افراطگرایى، درکواقعبینانه و متقابل از یکدیگر، نقدپذیرى و آیندهنگرى، چنینباد به لطف حق.