آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

متن

سال 1378 از سوى رهبر معظم انقلاب به عنوان «سال امام‏»نامیده شد، بى‏شک هدف و فلسفه‏اى در وراى این نامگذارى کامن ومنطوى است و آن چیزى جز معرفت افزون، اقتدا و تاسى بیشتر به‏امام و شناساندن امام نیست، بر این اساس اینجا و آنجا و ازسوى محافل، گروهها و مراکز رسمى و غیررسمى کوششهایى در احیا ونکوداشت امام بعمل آمده، و این همه البته درخور تقدیر و شایان‏تحسین است. اما بر هیچ صاحب بصیرت و فرهیخته‏اى نهان نیست این‏اقدامها و کوششها اگر سنجیده نباشد; نه‏تنها سودى نمى‏بخشد،بلکه چه بسا زیانبار هم خواهد بود.
از سوى دیگر عظمت، والایى و جامع‏الاطراف بودن شخصیت امام و همین‏طور این نکته که سخن و سیره امام تفسیر ناب و نمایانگر معارف‏اسلام است و نیز شکل‏گیرى خیزش بزرگ اسلامى و پدیدایى انقلاب‏اسلامى بر محور اندیشه امام موجب ارزش و اعتبار ویژه سخن وسیرت آن فرزانه یگانه شده است و از این رو، زنده‏داشتن این‏میراث گرانبها و مصون‏دارى آن از تحریف و دگرگونى و سپردن‏امانت دارانه آن به نسلهاى آینده وظیفه و تکلیف منجزى است‏بردوش همه متعهدان به مبانى اسلام و راه امام و همه علاقه‏مندان‏عزت و سربلندى میهن اسلامى، اینجاست که تفسیر سخنان، مواضع،رفتارهاى اجتماعى و سیاسى امام راحل (قدس‏سره) و ارائه قرائتهاو تحلیلهاى گوناگون آغاز مى‏شود و اهمیت مى‏یابد، ما بر این‏باوریم که در این ساحت‏شناخت ملاکها و شاخصهاى تفسیر روشمندگفتار و رفتار امام، داراى نقش بارز در صیانت اندیشه و راه‏امام است، و اینک به چند نکته و شاخص مهم در تبیین دیدگاهها واندیشه‏هاى امام(ره) اشارت مى‏نماییم:
الف) تفسیر منطقى و روشمند
1. از آنجا که کلام و موضع امام یک مجموعه متکثر و متنوع است،در شناخت و نسبت دادن راى و نظریه‏اى به امام باید همه جوانب‏را دید و در هر زمینه‏اى همه سخنان و مواضع مرتبط با آن زمینه‏را در کنار هم قرار داد و یکجا بررسى کرد و براساس روش‏جامع‏نگرى به ارزیابى و استنتاج دست‏یازید و گرنه با تک‏نگرى‏احتمال اشتباه و التباس فراوان رویاروى هرگونه تفسیرى خواهدبود.
2. در تفسیر سخن و سیرت امام باید قرائن لبى و عقلى و شرائطزمان و مکان را مورد مداقه و عنایت تام قرار داد و از تفکیک‏متن از زمینه‏هاى تحقق آن در فهم و تفسیر پرهیز نمود.
3. با توجه به پاره‏اى از تغییر و تحولاتى که در راى و نظر امام‏رخ مى‏نموده است، در شناخت راى و دیدگاه امام باید روند تحولى‏و تکاملى و موجبات تغییر و تحولات آن مدنظر و مورد اهتمام ویژه‏قرار گیرد.
4. کاربست قانون «محکم و متشابه‏» در بیان و خامه امام نیزمى‏تواند ما را در فهم و دریافت‏بهتر آثار امام یارى رساند.
5. بحث «ثابت و متغیر» در بیان و موضع امام نیز نکته مهمى‏است که نباید از آن غفلت ورزید، کشف اصول و قواعد بنیادى وثابت در آثار امام و توافق بر آن و تفکیک آن از پاره‏اى ازمواضع و سخنانى که به اقتضاى شرایط ویژه و متغیر صادر شده‏است، از مسائل محورى در «تفسیر آثار امام‏» است.
ب) توجه به مبانى دیدگاههاى امام
در شناخت امام بازشناسى، خاستگاه فکرى و معرفتى امام و نیزشخصیت متعالى و جامع ایشان مى‏تواند بسى راهگشا باشد، این‏یگانه‏دوران، ملتقاى بسیارى از ممتازترین رشته‏هاى علوم اسلامى‏به صورت کم‏نظیرى بودند، جامعیت تفسیر، فقه، اصول، فلسفه،عرفان و اخلاق در اندیشه امام نکته بسیار مهمى است; از سوى‏دیگر، بعد ادبى و هنرى و نیز سیاست‏شناسى به ایشان چهره‏اى‏برجسته بخشیده است و اگر این همه را با خصلتهاى فضیلت مدارروحى و توانایى‏هاى رهبرى و مدیریت وى درآمیخته بنگریم; انسانى‏کامل و تمام عیار رویاروى ما تجلى خواهد کرد.
ج) تفسیر بى‏غرضانه و بى‏طرفانه
دخالت دادن انگیزه‏هاى شخصى و نگرشهاى گروهى و جناحى در فهم وتفسیر سخنان و مواقف امام، خطر و دام دیگرى در برابر مفسر کلام‏امام است و به جد باید از هرگونه تفسیر به راى، تفسیرغیرمضبوط و ناروشمند اجتناب ورزید.
د) ملاک عمل
در عرصه شناخت اندیشه‏ها و دیدگاههاى امام(ره) ممکن است‏تفسیرها و قرائتهاى مختلفى ظهور یابد، که هم طبیعى و هم براى‏تعمیق و پیشبرد افکار و اندیشه‏ها مغتنم و ضرورى است; با این‏حال، در عرصه عمل معمولا نمى‏توان تمامى تفسیرها و برداشتهاى‏مختلف را ملاک عمل قرار داد، در چنین شرایطى حصول وحدت عملى درسایه تفسیر رهبرى میسر خواهد بود.
چنانچه با رعایت اصول و ضوابط اساسى به معرفت امام راحل و فهم‏آرا و اندیشه‏هاى وى پرداخته شود، در آن چارچوب تنوع و تکثرقرائتها و تفسیرها را مى‏توان برتافت و در عین‏حال به وحدت‏اصولى دست‏یافت.
از مبحث «معرفت امام‏» که بگذریم، باید به «معرفى امام‏»اشارتى بنماییم، معرفى امام به نسل جدید و آیندگان هم به‏عنوان معمار یک مقطع بزرگ تاریخ اسلام و آفریننده برگى درخشان‏از تاریخ ملت‏بزرگ ایران و هم به مثابه الگوى جذاب اسلامى که‏اسلام در آینه وجودش تجلى یافته است وظیفه‏اى الهى اندیشمندان،حوزویان و دانشگاهیان است، بى‏شک انتقال این میراث به آیندگان‏و نسل جوان باید با رعایت اصول ذیل انجام پذیرد:
1. اصل همه‏جانبه‏نگرى و معرفى کامل ابعاد شخصیت امام و پرهیزاز گزینشى عمل کردن، نخستین نکته‏اى است که باید ملحوظ قرارگیرد.
2. تکیه بر «منطق و استدلال‏» در معرفى و شناساندن میراث امام‏به کسانى که در متن حوادث و جریانها نبوده‏اند، مساله بسیارمهم در موفقیت در این عرصه است.
3. نشان دادن جاذبه‏هاى وجودى امام و به‏ویژه زیباییهاى روحى وعرفانى امام و سیره عملى پاک و زیباى وى با روشها و قالبهاى‏هنرى باید مورد اهتمام والا قرار گیرد.
4. به منظور کامیابى در اداى این تکلیف الهى باید از افراط وگزافه‏گویى و مبالغه پرهیز نمود و بر جوشش و مشارکت مردمى به‏ویژه نسل جوان و دانشگاهیان و روشنفکران متعهد اعتماد ورزید وامام را برتر از سلایق گروهى خواست و در همان حال، از اصول ومبانى وى صیانت مجدانه بعمل آورد.
5. ترسیم سیماى امام و انقلاب اسلامى از رهگذر تصویر دقیق شرایطتاریخى ملى و جهانى، قبل و پس از انقلاب قابل دستیابى است، وبا این روش مى‏توان عظمت و کارآیى اندیشه امام را شناساند.
سخن و پیام آخر آنکه در میان اصول و مبانى اندیشه امام‏مساله «وحدت حوزه و دانشگاه‏» از برجستگى ممتازى برخورداراست، و چه زیبا است در یکصدمین سالگرد تولد امام بار دیگرحوزویان و دانشگاهیان به انبوه سخنان و پیامها و وصیتنامه‏امام و آن همه توصیه‏ها و تاکیدها مراجعه نمایند و ژرفاى این‏آموزه سرنوشت‏ساز را بکاوند و پایه‏هاى نوینى براى ارتباط،تبادل، تعامل و وحدت این دو نهاد بنا نهند و در این قلمرو به‏بازنگرى و بازسازى اندیشه وحدت بپردازند و این مهم میسر نیست‏جز با تحقیق نوین، عطف توجه به واقعیات موجود در روابط میان‏حوزه و دانشگاه، پرهیز از شعار دادن و افراطگرایى، درک‏واقع‏بینانه و متقابل از یکدیگر، نقدپذیرى و آینده‏نگرى، چنین‏باد به لطف حق.

 

تبلیغات