در دو دهه اخیر، اعتکاف از جمله مناسک عمومی و رسمی است که عرصه ای برای بررسی رویکرد متأخر به دین در ایران به شمار می آید. در این مطالعه، با رویکرد دورکیمی- وبری و با بهره گرفتن از دیدگاه های مارسل گوشه، به تحلیل گرایش به اعتکاف پرداخته شده است. دو سنخ اصلی اعتکاف از نظر کارکردی از یکدیگر متمایز شده اند. سنخ نخست اعتکاف را بستری برای بازگشت دینی به «خود» می داند. در این وجه، اعتکاف نقشی خودسازانه و معنویت گرایانه دارد. در سنخ دوم، اعتکاف کارکردی رسانه ای و هم زمان هویت بخش برای معتکفان دارد. با بررسی اعتکاف در بستر تحقق آن در جامعه ایران پساانقلابی می توان ادعا کرد فرایند تفکیک گذاری حوزه های اجتماعی از یکدیگر، که طی سال های پس از انقلاب رخ داده است، نزد دینداران با شکاف میان ارزش های اجتماعی و ارزش های حوزه دین (به مثابه یک حوزه مجزای اجتماعی) همراه بوده است. از سوی دیگر، یکپارچگی هویتی حاصل از انقلاب و دوران جنگ هشت ساله نیز طی این دوران از میان رفته است. می توان گفت اعتکاف تلاشی است برای شکل دادن به هویتی جدید؛ خواه در قالب مطالباتی فردگرایانه یا مطالباتی اجتماعی.