هدف این مقاله کشف دلالت های سیاستی مربوط به رسانه های پخش گسترده در ایران از زمان انقلاب تاکنون است. سیاست رسانه های پخش گسترده زیرمجموعه ای از سیاست رسانه ها در معنای موسع آن است و سیاست عمومی چتر مفهومی این حوزه محسوب می شود. از آنجا که قوانین، مقررات و اسناد قانونی ابزارهای اصلی اعمال سیاست های عمومی از سوی حکومت در مواجهه با انواعی از موضوعات و مسائل عمومی از جمله نظام های خدمات پخش گسترده عمومی است، در این پژوهش همه قانون های مصوب و بخش مهمی از اسناد سیاستی و مقررات مربوط به رسانه های پخش گسترده در ایران به عنوان مواد پژوهشی گردآوری شده است. به منظور تحلیل این داده های تجربی از تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری مضمونی استفاده شده تا مضمون های اصلی سیاستی در رسانه های پخش گسترده شناسایی شود. یافته ها نشان می دهد که در چهل سال گذشته، مالکیت متصلب دولت، ترویج گفتمان های سیاسی مسلط، یگانگی سامانه پخش، استفاده از بودجه های دولتی تضمین شده، تمرکز بر مخاطب عمومی و توسعه فناوری پخش گسترده هوایی مضمون های کلیدی سیاست های رسانه های پخش گسترده را تشکیل داده اند. با بحث درباره این مضمون ها، نتایج این پژوهش نشان می دهد که در دوره زمانی مطالعه شده، حکومت همواره سیاست هایی تنظیمی را تقویت کرده که دسترسی کنشگران مختلف به رسانه های پخش گسترده را محدود کرده است. با وجود آن که سابقه نخستین پارادایم سیاستی رایج در بسیاری از کشورها به پیش از دهه 1980 بازمی گردد که هدفش انحصار رسانه های پخش گسترده بین پخش کنندگان محدودی است که دولت در آنها سرمایه گذاری کرده، این مدل سیاستی با کمترین تغییرات همواره در ایران تقویت شده است.