آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای خودشفقت ورزی و خودمهارگری در رابطه بین روان سازه های سازش نایافته اولیه و کیفیت زندگی بود. تعداد 391 نفر (209 زن، 182 مرد) از جمعیت عمومی شهر شیراز به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF؛ یانگ و براون، 1999)، فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی (WHOQOL؛ سازمان جهانی بهداشت، 1996)، مقیاس خودشفقت ورزی (SCS؛ نف، 2003ب) و مقیاس خودمهارگری (SCS؛ تنگنی، بامیستر، و بون، 2004) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند بین روان سازه های سازش نایافته اولیه و کیفیت زندگی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. خودشفقت ورزی در رابطه بین روان سازه های رهاشدگی/طرد و حدنارسایی با کیفیت زندگی و خودمهارگری نیز در رابطه بین روان سازه های رهاشدگی/طرد، حدنارسایی و بیش گوش به زنگی/بازداری با کیفیت زندگی نقش واسطه ای داشتند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت نخست روان سازه ها نقشی تعیین کننده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی دارند؛ دوم آنکه این تأثیرگذاری تا حدودی به صورت غیرمستقیم و به واسطه متغیرهایی چون خودشفقت ورزی و خودمهارگری صورت می گیرد.

تبلیغات