آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

پرسش درباره مفهوم و مصداق سعادت ریشه در سرشت آدمی دارد. مقایسه اندیشه های دو اندیشمند صاحب نظر در این زمینه، یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی هم روزگار با ابن سینا، برای شناخت            نوآوری متفکران اسلامی در برابر ره آورد یونانیان در ساحت های گوناگون فلسفی بسیار اهمیت دارد. این جستار کوتاه به روش تحلیلی تطبیقی           است و پس از تأملی چند درباره مبانی فلسفی و اخلاقی هریک از این متفکران، شباهت ها و تفاوت های آن ها را درباره سعادت کاویده است. اگرچه ارسطو باتوجه کامل به مؤلفه های عقل و لذت و دوستی، نظریه فضیلت و سعادت را حول محور اعتدال تعریف می کند، به دلیل نگاه غیرتوحیدی اش به خدا و جهان و بی توجهی اش به معاد، قادر نیست مدل موفقی از                مفهوم و مصداق سعادت ارائه کند. برخلاف او ابن مسکویه با جهان بینی توحیدی می کوشد، همین معانی را برپایه شناخت نفس و عقل و شرع            تبیین کند. ابن مسکویه سعادت را به دو قسم دنیایی و آخرتی تقسیم و مصداق واقعی سعادت را قرب الهی معرفی می کند. هر دو متفکر بر تعریف سعادت به خیر متعالی (خیر اعلی) تأکید می ورزند؛ اما ازآنجاکه مبانی اندیشه                اخلاقیِ آن ها با یکدیگر متفاوت است، لوازم اندیشه آنان نیز با یکدیگر متفاوت خواهد بود.

تبلیغات