ملّاصدرا و قاضیعبدالجبّار معتزلی از جمله اندیشمندانی هستند که در باب فلسفهی اخلاق اندیشیده و خصوصاً به نقش عقل در اخلاق توجّه داشتهاند. برخی از کارکردهای عقل در اخلاق از منظر این دو اندیشمند، به لحاظ معرفتشناختی را میتوان در چهار محور عمده خلاصه کرد: 1. ادراک مبانی اخلاق؛ 2.تشخیص مصادیق ارزشهای اخلاقی؛ 3. تشخیص مصالح و مفاسد؛ 4. تحریک به فعل و کسب فضایل و نیز تحریص به دفع و ترک رذایل اخلاقی. این مقاله به تبیین و بررسی آراء این دو اندیشمند در چهار محور مذکور میپردازد.