ابلیس، شخصیتی مهم در داستان آفرینش است. او که سابقه طولانی در عبادت پروردگار داشته، پس از تمرد از دستورات خداوند، از بارگاه الهی رانده می شود. در منابع مکتوب، او و یارانش پس از رانده شدن از بارگاه الهی، با نام کلی شیاطین نیز معرفی شده اند. در سنت کتاب آرایی ایرانی، نیاز به ساخت تصویر برای شیاطینی که در داستان های مکتوب مورد اشاره قرار گرفته اند، باعث شد تا هنر نگارگری شاهد نمونه های بدیعی از تصاویر ابلیس و یارانش باشد. این مقاله از طریق یک مطالعه توصیفی و تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی و به شیوه کتابخانه ای، یافتن وجوه بصری رایج برای تصویر کردن شیاطین و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات را در دستور کار خود داشته است. پرسش های مطروحه در پژوهش، چگونگی توصیف شیاطین در متون مکتوب، وجوه بصری رایج برای ترسیم ایشان و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات در نگارگری قدیم را مورد جستجو قرار داده است. نتیجه پژوهش، به رغم اعلام شباهت ظاهری شیاطین با آدمیان، دیوان و گروه هایی از جنیان و خازنان جهنم و ذکر دشواری تشخیص این موجودات در نگاره ها، آشنایی با موضوع و داستان هر نگاره را راهگشای تشخیص پیکره شیاطین دانسته است. فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم شیاطین نیز به رغم وابستگی به آگاهی مخاطب از موضوع نگاره ها، در دو شکل دیوآسا و انسانی جلوه گر شده که هر یک مبتنی بر داستانی است که نگاره روایت می کند. بنابراین، نگارگران قدیم ایران، با توجه کامل به مضمون داستان ها، شیاطینی مطابق با فحوای کلام روایات را ترسیم می کرده اند.