هدفهدف محققان از این پژوهش، بررسی رابطه سبک زندگی و طلاق در بین زوجهای متقاضی طلاق در شهر تهران بوده است. روش: پژوهش حاضر از نظرهدف، کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری داده ها، از نوع تحقیق آمیخته اکتشافی است. برای جمع آوری اطلاعات، توأمان از روش کیفی و کمّی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی، شامل زوجهای طلاق گرفته و زوجهای موفق شهر تهران بود که به روش نمونه گیریهدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمّی نیز شامل کلیه زوجهای طلاق گرفته و زوجهای موفق شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. گروه مردان و زنان درخواست دهنده طلاق در شهر تهران به عنوان طبقه مرجع انتخاب شد و تغییرات گروه دیگر؛ یعنی مردان و زنان متأهل موفق در شهر تهران بر اساس آن سنجیده شد. یافته ها: در گروه مردان و زنان درخواست دهنده طلاق، اعتیاد همسر، استفاده از فنّاوری ارتباطات، کتمان در زندگی زناشویی، عدم تفاهم و اطمینان، عدم استقلال در زندگی، عدم تعهد به رابطه زناشویی، عدم رضایت از رابطه جنسی، مشکلات مالی، خودخواهی و احساس مالکیت، تفاوت ارزشی و فرهنگی بر طلاق مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نسبت بختهای این متغیّر برای گروه مردان و زنان درخواست دهنده طلاق، جهت مثبت ضریب B نشان می دهد که متغیّرهای مذکور احتمالاً افزایش درخواست طلاق را در پی دارد.