پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساختاری بین نیازهای اساسی روان شناختی و درگیری تحصیلی با واسطه گری خودکارآمدی انجام شد.طرح پژوهش از نوع همبستگی است که در آن روابط بین سه متغیر مکنون مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه نیازهای اساسی روان شناختی (گانیه، 2003)، مقیاس ابعاد خودکارآمدی (موریس، 2001) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013) را در محل کلاس های عادی خود تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری و بکارگیری نرم افزار اموس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که نیازهای اساسی روان شناختی، به نحو مثبت خودکارآمدی و درگیری تحصیلی را پیش بینی می کند. خودکارآمدی نیز، اثر مستقیم بر درگیری تحصیلی داشت. همچنین نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدی به عنوان میانجی گر بر درگیری تحصیلی تاثیر غیرمستقیم داشت. نقش واسطه گری خودکارآمدی با استفاده از آزمون بوت استراپ به لحاظ آماری معنادار بود. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت به منظور افرایش احتمال درگیری تحصیلی دانشجویان، باید به برآورده شدن نیازهای اساسی روان شناختی و نیز ارتقای خودکارآمدی آنها توجه شود.