سیستم یا نظام فطری معمار مسلمان به عنوان نظام معنادار درونی در ادراک و خلق اثر جایگاه ویژه ای دارد و ازآنجاکه در روابط کالبد معماری و هنری و تعامل آن ها با محیط، نظام عینی کارکرد مناسبی دارد؛ ولی در تعاملی که معمار و مخاطب با اثر برقرار می کنند، نظام فطری کارایی دارد. حقیقت در شناخت شناسی و جایگاه اندیشه دینی به عنوان یک نگرش کلی در نظام فطری انسان مطرح است. به عبارتی آنچه نظام معناداری را در هر حوزه ای از دانش ایجاد می کند؛ برگرفته از فطرت انسان است. ازاین جهت نظام فطری در دین اسلام مؤلفه هایی را برمی تابد که با شناخت و ایجاد ارتباط بین آن ها می توان معماری را در جهت تحقق یک هدف متعالی که همان حیات طیبه و احسان است، سوق داد. با تعریف و شناخت مؤلفه های قرآنی به عنوان اجزای نظام فطری، رابطه معنادار و به هم پیوسته آن ها را در حوزه معماری و شهرسازی تبیین نماید. ازآنجاکه هدف از پژوهش حاضر بر مؤلفه های دینی استوار گردیده است؛ اما واژه نظام واژه ای است که بر اساس روش شناسی علمی غربی به نام سیستم مطرح گردیده است که لازم است که ابتدا این واژه از جهت نگرش غربی تعریف گردد و سپس تطبیق آن با مفهوم نظام در اسلام و به تبع آن نظام فطری اسلامی مطرح گردد و یا به عبارتی تلاش شده است با تعریف و شناخت مؤلفه های قرآنی به عنوان اجزای نظام فطری، رابطه معنادار و به هم پیوسته آن ها را در حوزه معماری و شهرسازی تبیین نماید و با روش کیفی، نقش مؤلفه های دینی در اندیشه نظام مدار معماری و شهرسازی مشخص گردیده تا وصول به غایت و کارکرد حیات طیبه و درنتیجه حسن(زیبایی) در معماری و شهرسازی اسلامی امکان پذیر گردد.