در سال های اخیر با مشخص شدن ناکارآمدی ابزار و شیوه های سنتی اداره جوامع شهری، اهمیت الگوهای گذار از حکومت شهری متمرکز و سلسله مراتبی، به حکمروایی خوب، غیرمتمرکز و مردم سالار روند فزاینده ای به خود گرفته است. رشد، تعدد و تنوع پژوهش های علمی منتشر شده در این حوزه نیز یکی از نشانه های قابل اتکا برای ضرورت توجه به این مفهوم است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهره گیری از روش فراتحلیل و با رویکردی بازنگرانه و کالبدشکافانه، به بازخوانی مطالعات علمی حوزه حکمروایی خوب شهری در راستای برجسته سازی قوت ها و رفع نواقص و ضعف های آن مبادرت کرده است. قلمرو پژوهش حاضر، پژوهش های تدوین شده در قالب مقالات علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی در حوزه حکمروایی خوب شهری در داخل ایران است. نتایج حاصل نشان می دهد پژوهش های حوزه حکمروایی شهری که با روش شناختی توصیفی آغاز شده، اغلب از منظر ماهیت در رده پژوهش های توسعه ای و کاربردی بوده و همین امر این پژوهش ها را به نظریه آزمایی رهنمون کرده، همچنین غلبه روش های کیفی و توصیف و تحلیل درصد استفاده از روش های استنباطی را در فرآیند تحلیل بالاتر برده است. به طور کلی تحولات پژوهش های حوزه حکمروایی شهری با روش شناختی توصیفی آغاز شده و دوره تحلیل های کمی را هرچند به صورت محدود در شهرهای بزرگ کشور تجربه کرده است. حال اگر این پژوهش ها بخواهد برای شهرها و نظام های اداره آن ها مفید واقع شده و مشکلات آن ها را برطرف کند، هرچند نتایج و پیشنهادات خلاقانه و کاربردی را نیز تاکنون شاهد بوده ایم، اما ضروری است در سایه اتکا به نظریه ها و اندیشه های اجتماعی و فلسفی و الگوهای تبینی و آینده نگرانه به رویکردی بوم محور روی آورد.