به علت غلبه رویکرهای اثبات گرایانه در روانشناسی، بررسی تجارب فاعلی بیماران مورد غفلت قرار گرفته است، این امر در مورد بیماران اسکیزوفرن برجسته تر است. ما معنای تجربه زیسته و ادراک آنان از خود را نمی دانیم. اخیراً محققان اهمیت کسب اطلاعات اول شخص از بیماران را مورد تأکید قرار داده اند. این پژوهش به منظور فهم تجربه خود در اسکیزوفرنی انجام شده است. این پژوهش یک موردپژوهی کیفی است. از آنجا که هدف این تحقیق بررسی تجربه زیسته مشارکت کننده بود، در این پژوهش از طرح پدیدارشناسی استفاد شد. مشارکت کننده این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شد. وی مذکر، 36 ساله و مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن است. مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمقی با وی انجام گرفته و ثبت شد. منابع بیرونی و پرونده مشارکت کننده نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی تفسیری IPA)) استفاده شد. مضامین اصلی به دست آمده، عبارت بود از: زمان بندی و مکان بندی خود، عاملیت کاهش یافته، استعاره خود و بیزاری آینه ای و بدنی. یافته های این تحقیق، نظریه های روانکاوی، روایت و خودگفتگویی را مورد تأیید قرار دادند.