امروزه مصرف کننده در میان انبوهی از برندها به دنبال نشانه ای می گردد که او را به انتخاب تشویق کند. این نشانه های متمایزکننده، اغلب نه از طریق ویژگی های کارکردی، بلکه ویژگی های احساسی و نمادین برند ایجاد می شوند. برقراری ارتباطی بلندمدت و مستحکم با مصرف کننده، شرایطی را فراهم می کند تا مصرف کننده نسبت به برند، احساس پیدا کند و آن را جزئی از زندگی اش بداند. یکی از انواع روابطی که مصرف کنندگان با برند برقرار می کنند، احساس عشق نسبت به برند است. ایجاد چنین رابطه ای با برند، منبعی پایدار و غیر قابل تقلید از مزیت رقابتی را برای آن برند خاص به وجود می آورد. با توجه به اهمیت و جدید بودن مفهوم عشق به برند، این مقاله به بررسی ابعاد تشکیل دهنده این سازه پرداخته است. بدین منظور، بعد از اصلاحات محدودی که به منظور مناسب سازی پرسشنامه آلبرت و همکاران با فرهنگ ایرانی انجام شد و نیز پس از کسب اطمینان از پایایی و روایی ابزار اندازه گیری، پرسشنامه در میان کاربران اینترنتی عضو در شبکه های اجتماعی توزیع و تعداد 390 پرسشنامه کاملاً تکمیل شده و قابل استفاده جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده به کمک تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عشق به برند از شش بُعد منحصر به فرد بودن، لذت، صمیمیت، ایده آل بودن، خاطرات و رؤیا متأثر است.