همزمان با شتاب گرفتن فرایند «جهانی شدن» به خصوص «جهانی شدن اقتصاد» گروهی از اندیشمندان دست به نظریه پردازی های جدید زده و مدعی این مطلب شدند که فرایند جهانی شدن اهمیت «مکان ها» را از بین برده و «فاصله و مرز» دیگر معنایی ندارد. آنها مدعی شدند (جغرافیا دیگر مرده است) و «نقشه های جغرافیایی» چندان در دنیای جدید کارآمد نیستند. در پاسخ به این نظرات، جغرافی دانان زیادی دست به انجام یک سری تحقیقات انتقادی و تدوین مقالاتی در نقد این ادعا زدند. یکی از این کارها تهیه «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و رایانه ای به این مسئله پرداخته شد که جهانی شدن چه تأثیری روی نقشه ژئوپلیتیکی داشته و آیا جهانی شدن، نقش جغرافیا و نقشه های سیاسی را کمرنگ کرده است. همانطور که می دانیم شهرها در عرصه جهانی شدن خارج از مرزهای سیاسی خود به نقش آفرینی های جدیدی دست زدند و گاه اهمیتی فراتر از حکومت های خود پیدا کردند. «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» بجای تمرکز روی کشورها و مرزهای واقعی به سمت نقشه هایی رفته که به ترسیم «روابط شهرها» توجه می کند و در آن مرزهای واقعی چندان اهمیتی ندارد. در این راستا کارهای ارزنده ای انجام گرفته که یکی از آنها کار تیلور و همکارانش است. در «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» تمرکز روی ارتباطات بین شهرها در سراسر جهان است. ترسیم ارتباطات شهرهای سراسر جهان به بازنمایی جدید از «فضای اقتصاد جهانی جریان ها» کمک می کند که تکمیل کننده و نه جایگزین «فضای سیاسی بین المللی مکان ها» هستند. به عبارتی دیگر نقشه های جدید جریان های اقتصادی شهرهای جهانی تنها مکملی برای نقشه سیاسی بین المللی کشورها هستند که برای فهم تغییرات اجتماعی جدید تحت شرایط جهانی شدن یک چهارچوب فضایی مناسب را فراهم می آورند.