با ظهور عصر غلبة تصویر و بصر، سینما با قابلیت منحصر به فرد تبدیل واقعیت عینی به تصویر متحرک روز به روز گسترش یافته و مخاطبان زیادی را به سوی خود جذب کرد. در این میان، اقتضائات و محدودیت های فناورانه تصویر سینمایی اندیشمندان رسانه ای و سینماگران مسلمان را با مسئله چگونگی رسانش پیام دینی از طریق این قالب مواجه کرده است. قرآن به منزلة معجزه جاویدان پیامبر خاتم در تنزیل مکی و مدنی خویش، با تصویرآفرینیِ بدیعش، بسیاری از معانی مجرد و عقلی را به صورت نمادهایی محسوس برای انسان ها مجسم کرده است؛ به گونه ای که در بخش زیادی از آیات قرآنی، گویی نه در برابر واژه ها بلکه مقابل تصاویری زنده و مجسم ایستاده ایم که با مخاطب خویش سخن می گویند. تأمل در هر یک از تصاویر هنری قرآن و فهم منطق و سنت تصویرآفرینی یا همان تجلی زبانی حقیقت، بی شک برای سینماگر دینی با غایت رسانش پیام دینی به مخاطبان می تواند الهام بخش خلق آثاری بدیع باشد. نگارندگان در این مقاله، با مفروض گرفتن امکان انتقال پیام دینی از طریق سینما، می کوشند با مقایسه تصویر آفرینی قرآنی و تصویرسازی سینمایی، گامی برای آشکارگی ظرفیت های ادبیات تصویری قرآن به منظور تحقق «سینمای دین محور» بردارند.