با پیشرفت و توسعه رسانه ها، جهان به مرحله جدیدی گام نهاد که در آن رسانه ها، ضمن گام برداشتن در مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شدند. در این دوره، گستره دسترسی مخاطبان به رسانه ها، توانایی استفاده و درعین حال حفظ استقلال فکری و اندیشه ای، اجتناب از انفعال، بهره مندی از تفکر انتقادی و افزایش توانایی گزینش و انتخاب رویارویی با این فرایند پیچیده و فراگیر و در نهایت تولید پیام های ارتباطی از طریق تکوین و تکامل سواد رسانه ای قابل حصول تلقی گشت. اگر سوادرسانه ای را علم تنظیم کننده روابط میان مخاطب و رسانه ها بر اساس هنجارهای درونی شده بدانیم، نباید از جایگاه آن در سیاست های رسانه ای کشورها غافل شویم. برای تحلیل این سیاست ها، مدل های مختلفی ارائه شده است که جامع ترین آنها مدل EC کمیسیون اروپا است. این مدل چهار مولفه دسترسی، استفاده، درک انتقادی و تولید ارتباطی را در حوزه سواد رسانه ای مطرح می کند. در این تحقیق، بر اساس مدل EC و مولفه های مطرح در آن و روش پژوهش اسنادی- تحلیلی اسناد نهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین نهاد سیاست گذار در جمهوری اسلامی بررسی و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشترین میزان توجه در اسناد به مولفه استفاده و دسترسی بوده و مولفه درک انتقادی و توانایی های ارتباطی مخاطبان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نکته قابل توجه در این اسناد استفاده از واژه سواد الکترونیکی، سواد اطلاعاتی، سواد دیجیتالی و عدم استفاده از واژه سواد رسانه ای است.