تغییرات اساسی در ساختار زندگی فردی و اجتماعی در دوران سالمندی و فقدان برنامه ریزی برای این مرحله از عمر، سالمندان و جامعه را با وضعیت کمابیش مسئله سازی مواجه کرده که نیازمند بررسی و ارزیابی همه جانبه است. طرد اجتماعی که در ادبیات نظری و نیز سیاست گذاری ها، تبدیل به مبحثی به روز برای تحلیل مسائل و مشکلات همه اقشار اجتماع، در سطوح و ابعاد مختلف شده است، چندیست در زمینه پژوهش های سالمندی نیز جای خود را به خوبی باز نموده است. این پژوهش به بررسی وضعیت شمول حاشیه ای شدن سالمندان شهر تهران با عینک طرد اجتماعی پرداخته، و این مفهوم را از پنج وجه بررسی کرده است: طرد از منابع مادی، طرد از خدمات اجتماعی، طرد از روابط اجتماعی، طرد از محله و نیز طرد از انواع فعالیت های اجتماعی و در دو سطح عینی و ذهنی تقسیم شده است.
براساس بررسی نتایج پیمایش که بر روی 123 سالمند شصت سال و بزرگ تر، در مناطق 1، 3، 8، 12، 17 و 18، از میان پنج وجه متفاوت طرد اجتماعی، تجربه طرد از انواع فعالیت های فرهنگی و احساس طرد از خدمات گوناگون، بیشترین فراگیری را بین سالمندان ساکن تهران داشته است. براساس یافته های پژوهش بین وجوه مختلف طرد اجتماعی ارتباط درونی وجود دارد، و طرد از یکی سبب تجربه طرد در بقیه وجوه می شود. درضمن طردی که سالمند به طور عینی در زندگی تجربه می کند، سبب طرد ذهنی و درنهایت احساس در حاشیه قرارگرفتن سالمند می شود.