آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

مولانا وظیفه انتقال بخشهای مهمی از روایتهای داستانی خویش را به عهده گفتگوها نهاده است برخی از این گفتگوها مخاطب خاصی ندارد؛ به بیانی دیگر، یکی از قهرمانان داستان یا خود راوی در لحظه های عاطفی و هیجانی شدید به گفتگو با خود می پردازد و از این راه، هم به پیشبرد ماجراهای داستانی کمک می کند و هم پرده از محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خویش بر می دارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع یابد و بدین طریق، تک گوییهای مثنوی شکل می گیرد. تک گویی بر اساس هدف نویسنده، ساختار و شکل زبانی خویش به سه نوع، (1 درونی (2 نمایشی و (3 حدیث نفس یا خودگویی تقسیم می شود. گونه های تک گویی در تبدیل زاویه دید بیرونی به درونی نقش بسیار مهمی دارد و غالبا با شیوه اصلی روایت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روایت کاملا باز و از زاویه دید دانای کل آغاز می کند؛ اما بتدریج زاویه دید و کانون روایت خود را بسته و محدود می سازد. این مقاله که به شیوه سندکاوی تهیه شده و نتایج خود را به شکل تحلیلی - توصیفی ارایه داده به منظور بررسی گونه های مختلف تک گویی در مثنوی به نگارش در آمده است.

تبلیغات