مقاله حاضر به مطالعه وضعیت طرد اجتماعی زنان فقیر روستایی برحسب متغیرها و مولفه های طرد اجتماعی می پردازد. سوال های اصلی تحقیق این است که آیا وضعیت طرد اجتماعی در میان گروه های متفاوت زنان و به طور خاص؛ زنان شاغل- غیرشاغل و بومی- مهاجر، از الگویی متفاوت پیروی می کند؟ آیا زنان توانسته اند از طریق فعالیت اقتصادی بیرون از خانه به شبکه بین گروهی بپیوندند و حمایت دریافت کنند؟ آیا فقر و طرد اجتماعی، پدیده هایی مشابه هستند و در زندگی زنان فقیر با هم به وقوع می پیوندند؟ در این تحقیق با بهره گیری از روش کمی، تفاوت میزان طرد در میان گروه های زنان بر حسب اشتغال و نوع اقامت مورد سنجش قرار می گیرد و با به کار گیری روش کیفی نیز کوشش می شود درکی عمیق تر از تجربه زیسته زنان در این رابطه به دست آید. نتایج مقایسه وضعیت طرد اجتماعی در میان دو گروه زنان بومی و مهاجر حاکی از آن است که زنان فقیر، از نظر حمایتی از شبکه درون گروهی قوی تری برخوردارند و در فعالیت های اجتماعی غیررسمی ، مشارکتی فعال تر نسبت به همتایان مهاجر خود دارند. همچنین، زنان شاغل نسبت به زنان غیرشاغل، از شبکه حمایتی بین گروهی قوی تر و ناهمگون تری برخوردارند و فعالیت اقتصادی این دسته از زنان، شعاع حمایتی گسترده تر و منابع حمایتی بیشتری را برای آن ها فراهم کرده است