پژوهش حاضر به منظور آگاهی از نظر دانشجویان دربارة خواندن به قصد یادگیری، خواندن به قصد تصمیم گیری، خواندن به قصد لذت، و همچنین دربارة دو اصل «معقول اندیشی» و «کمترین کوشش»، در دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. جامعة آماری این پژوهش پیمایشی، دانشجویان سال سوم و چهارم مقطع کارشناسی بودند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که 253 نفر به آن پاسخ دادند. نتایج به دست آمده از آزمون هشت فرضیه نشان داد که: 1) دانشجویان بر «خواندن به قصد یادگیری» بیشتر از «خواندن به قصد تصمیم گیری» تأکید دارند؛ 2) دانشجویان مؤنث رشته های روانشناسی و علوم تربیتی بیشتر از دانشجویان مذکر همین رشته ها بر «خواندن به قصد لذت» تأکید دارند؛ 3) دانشجویان مؤنث رشته علوم تربیتی و روانشناسی بیشتر از دانشجویان مذکر همین رشته ها بر «خواندن به قصد تصمیم گیری»تأکید دارند، ولی بین دانشجویان مؤنث و مذکر رشتة کتابداری در این مورد تفاوت معناداری وجود ندارد؛ 4) بین میزان تأکید بر «خواندن به قصد یادگیری» دانشجویان مؤنث و مذکر رشته های علوم تربیتی و روانشناسی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین دانشجویان مؤنث و مذکر رشتة کتابداری در این مورد تفاوتی مشاهده نمیشود؛ 5) تفاوت معناداری بین رشتة تحصیلی دانشجویان و مقاصد خواندن آن ها وجود ندارد؛ 6) اصل «کمترین کوشش»برای هر نوع خواندنی، مورد تأکید دانشجویان میباشد؛ 7) تفاوت معناداری بین رشتة تحصیلی دانشجویان و اصل کمترین کوشش وجود ندارد؛ 8) «معقول اندیشی» شکل دهندة رفتارهای مطالعاتی دانشجویان است.