جریان شرق شناسی و اسلام شناسی در حوزه های دانشگاهی جهان، پیوسته با واکنش های مختلفی از سوی شرق مواجه بوده است. برخی، محققین در این رشته ها را همکاران سیاسی دولت متبوع می دانند و در فعالیت های آنها به دنبال مقاصد استعماری و... هستند. عده ای شرق شناسان را معاند اسلام می دانند. در مقابل این آراء، بعضی شرق و غرب را از یکدیگر جدایی ناپذیر می دانند؛ آنه ماری شیمل در زمره این دسته محسوب می شود. این مقاله سه نوع جریان شرق شناسی را برمی شمارد؛ رویکرد به شرق بر مبنای کتابهایی نظیر هزار و یک شب؛ مواجهه با شرق از طریق مطالعه الهیات و ادیان ابراهیمی؛ و شیفتگی و عشق به شرق؛ و شیمل را در دسته سوم جای می دهد و به تبیین علمی رویکرد شیمل به اسلام، ویژگی های اسلام شناسی وی و اهمیت جایگاه علمی و معنوی او به عنوان اسلام شناس در سطح جهان می پردازد.