آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

منطقه گرایی به عنوان تجلی و نمود همکاری بین المللی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. ولی به تدریج این فرایند در حوزه های جغرافیایی دیگر مانند آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی گسترش یافت. پایان جنگ سرد و نظام دو قطبی فرصت ها و امکانات جدیدی را برای تثبیت، تقویت و توسعه منطقه گرایی نوین فراهم ساخت. منطقه گرایی نوین از چهار جهت کارگزاری، انگیزه کارگزاران، جهت و گستره همکاری و همگرایی با منطقه گرایی کهن متفاوت است. از آنجا که تعامل وثیق و رابطه تنگاتنگی بین نظریه و عمل، به ویژه در تجریه همگرایی اروپایی وجود دارد، هدف این مقاله واکاوی تحول و تغییر در نظریه های منطقه گرایی در واکنش به تحول در فرایند منطقه گرایی است. در این نوشتار توضیح داده خواهد شد که براساس تحولات چهارگانه در ماهیت و انگیزه کارگزاران و جهت گیری و قلمروی منطقه گرایی، نظریه های منطقه گرایی نیز دستخوش تغییر و تحول شده اند. این تغییر و تحول به دو صورت دگرگونی و دگردیسی هریک از نظریه ها و تحول نظریه پردازی در مطالعات منطقه ای تجلی یافته است. به طوری که از یک سو اصل و مفروض های نظریه های منطقه گرایی موجود مورد بازبینی و بازسازی قرار گرفته و از سوی دیگر نظریه های منطقه گرایی نوینی پردازش شده اند که بر مبانی فرانظری متفاوتی استوار هستند. برای نشان دادن و تبیین تحولات احتمالی مذکور، نظریه های نوکارکردگرایی، نهادگرایی نولیبرال، نوواقع گرایی، سازه انگاری، نظریه انتقادی و جهان گرایی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.

تبلیغات