این پژوهش پس از مرور ساختار واحد هفت خان پهلوانان خاندان سام (رستم، سام، فرامرز و شهریار) که در منظومه های پهلوانی منعکس شده، کوشیده است قانون ساختاری این هفت خان ها را کشف کند و نشان دهد که تمامی آن ها از ژرف ساختی یکسان برخوردارند که بیان مسیر منحنی واری است که پهلوان از سطحی فرودین در مشرق آغاز می کند و سرانجام گمشده خود را در چاه یا مکان تاریکی که در جایگاهی بلند در سویه مغرب است می یابد. برای اثبات شمول گسترده و جهانی این الگو، به شواهد دیگر آن در فرهنگ آذربایجان و داستان های عامیانه اروپایی و اسطوره مانوی آفرینش نیز اشاره شده است تا نمایان شود که تمام این روایت ها، گویای تلاش قهرمان برای نجات پادشاه/دختری است که نمادی از خورشید است و دیو تاریکی او را از سرزمین روشنایی در مشرق (جایگاه برآمدن خورشید) به اقامتگاه خویش در مغرب (جایگاه افول خورشید) برده و آنجا اسیر کرده است. بنابراین الگوی هفت خان روایت رمزگونه نجات خورشید از چنگال دیو تاریکی است که در غرب مسکن دارد.