مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
پهلوی دوم
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
257-277
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی در جهان امروز دغدغه بسیاری از دولت هاست. مسئله مهم این است که اولا دولت ها چگونه می توانند در مسیر توسعه قرار بگیرند و ثانیا چه رویه ای را در پیش بگیرند که از مدار آن خارج نشوند. نتایج توسعه در ایران دهه 1340 و رشد و نوسازی که در این برهه رقم خورد بیانگر آن است که توسعه می تواند دستاوردی موقت باشد. فرایندی که پس از آن بحران و شرایط حاد مالی و اقتصادی در کشور تجربه شد. حال سوالی که در همین راستا در این پژوهش به دنبال پاسخ به آن هستیم از این قرار است: چرا برنامه توسعه اقتصادی در ایران عصر پهلوی علیرغم تلاش های مثبت اولیه، در دهه 1350 با شکست مواجه شد؟ این مقاله تلاش می کند تا بهره گیری از مفاهیم نهادهای فراگیر و نهادهای استثماری اوغلو و رابینسون و کاربست آن در ایران دهه 1340 و 1350 به این پرسش پاسخ دهد و نشان دهد چگونه دست بالاتر سیاست می تواند تیشه به ریشه برنامه های توسعه اقتصادی بزند و فرایند و مسیر یک توسعه را نافرجام گذاشته و آن را به انحراف بکشاند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی و شیوه گرده آوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای خواهد بود.
بهداشت زنان در دوره پهلوی دوم (1357-1320) مطالعه موردی: اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف از این تحقیق، بررسی-بهداشت زنان- است. برای تمرکز بهتر بر موضوع بحث، اصفهان به عنوان یکی از شهرهای مهم کشور برای پژوهش انتخاب گردید. خانواده واحدی بنیادی در همه جوامع بوده و همین مسئله اهمیت نقش زنان را در بهداشت خانواده و کل جامعه نشان میدهد. با شکل گیری حکومت پهلوی، فعالیت هایی درزمینه بهداشت زنان مانند ایجاد بیمارستانهای تخصصی و تربیت کادر متخصص انجام شد. با شکل گیری سپاه بهداشت، بهداشت زنان نیز در زیرمجموعه بهداشت همگانی موردتوجه قرار گرفت و بخش های زنان و مراکز بهداشت مادر و کودک در بیمارستانها ایجاد شد. در دانشگاه ها بخش های تخصصی زنان شکل گرفت و نشستهایی برای بررسی فنی تر بهداشت زنان و معرفی پیشرفت های آن انجام شد؛ بنابراین مسئله اصلی این پژوهش تحولاتی است که در زمینه بهداشت زنان رخ داد و سوال اصلی پژوهش چگونگی توسعه بهداشت زنان، عوامل علاقمندی زنان به بهداشت فردی و نقش ارگان های حامی زنان در این توسعه است. در این مقاله، با تکیه بر اسناد آرشیوی،مجلات،روزنامه ها و مصاحبه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته شده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که برای تأمین بهداشت جامعه، نیاز به بررسی اساسی مشکلات بهداشتی زنان بوده است؛ زیرا زنان به عنوان یکی از ارکان اصلی خانواده وظیفه تأمین بهداشت و سلامت سایر اعضا را به عهده گرفته اند. درواقع برونداد اصلی این پژوهش آشکار ساخت که آموزش و بهداشت زنان،از راهکارهای پزشکی در امر پیشگیری محسوب می شد.رسیدگی به بهداشت زنان،در امر پیشگیری از بروز بیماری در سایر اعضای خانواده مؤثر است.
بررسی تاریخی و جامعه شناختی شکل گیری پان ترکیسم درآذربایجان ایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
235 - 256
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی این مقاله چگونگی شکل گیری پان ترکیسم و نحوه تحول آن است. برای پاسخ گویی به این سؤال با استفاده از روش تاریخی وابستگی به مسیر، تاریخ معاصر ایران را به چند دوره تقسیم کردیم و ویژگی ه ای جنبش های آذربایجان را در آن ها بررسی کردیم. طبق این روش وقتی که پدیده ای در یک نقطه عطف تاریخی شکل می گیرد، بازگشت به حالت قبل از آن دشوار یا نامیسر است. این بررسی نشان داد که در دوره قاجار، ایالت آذربایجان به دلیل برخورداری از استقلال نسبی سودای جدایی از ایران نداشت. اما با اجرای سیاست های خشن رضاخان، آذری ها برای حفظ هویت خود به زبان و فرهنگ محلی توجه کردند. به همین دلیل پس از تبعید وی، پان ترکیسم اولین بار در قالب فرقه دموکرات ظهور کرد.
ترویج آموزه ها و مفاهیم ملی در محتوای کتاب های درسی تاریخ در عصر پهلوی دوم کاربست نظریه تحلیل گفتمان تاریخی روث وداک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس دولت مدرن در ایران معاصر، آموزش سنتی را دچار تحولی اساسی کرد. وظیفه مهم نهاد آموزش به شکل مدرن آن، بازتولید و نهادینه سازی ایدئولوژی سیاست است؛ بنابراین با استقرار سلطنت پهلوی اول و تداوم گفتمان ملی گرایی در دوره رضاشاه و تأکید جانشین او، محمدرضاشاه، بر وجهه باستانی دولت در ایران، بازتولید مؤلفه های ملی درباره تاریخ باستانی ایران و نقش محوری شاهنشاه را در نظام سیاسی ایران شاهدیم؛ سپس این محتوا به صورت تعمدی در کتاب های درسی تاریخ تزریق شد. در پژوهش پیش رو، از این منظر به چگونگی بازتاب مؤلفه های ملی در کتاب های درسی، آن هم از راه «تحلیل زبانی» توجه شده است. فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید می کند که تاریخ نگاری در کتاب های درسی تاریخ عصر پهلوی دوم، پیرو سنت تاریخ نگاری ناسیونالیستی که در ابعاد گسترده تر رواج داشت، به مؤلفه های خاص زبانی مجهز شد تا معنایی مشخص از تاریخ را به مخاطب، دانش آموز، القا کند. در این پژوهش، روش به کارگرفته شده در تحلیل زبانی محتوای کتاب های درسی تاریخ در دوره پهلوی دوم، برگرفته از ماحصل پژوهش های «روث وداک» (Ruth Wodak) در این زمینه است. او در جایگاه پژوهشگر، به پنج سطح متفاوت از مراحل شکل گیری صورت زبان برای صورت بندی گزاره های علمی توجه می کند. بنابراین این پژوهش درصدد است در دیالکتیک میان تاریخ و نظریه و قدرت، استراتژی های نهاد سیاست عصر پهلوی دوم را در خلق متن و تفسیر و گزینش گزاره های تاریخی، از راه بررسی محتوای کتاب های درسی تاریخ و با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی «روث وداک» ارزیابی کند.
سازماندهی اجتماعی ایران در عصر پهلوی دوم با تکیه بر تصویرپردازی اسطوره ای آیین مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران در عصر پهلوی دوم در نتیجه کودتای 28 مرداد 1332 دچار سرشکستگی و انفعال در عرصه فعالیت های سیاسی، حزبی و نشاط اجتماعی شد و حاکمیت پهلوی نیز دچار بحران مشروعیت گردید. بنابراین، محمدرضا شاه برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود و چاره جویی برای رفع شکاف های اجتماعی و نجات جامعه از بحران هایی که طی تحولات داخلی و جهانی در فرایند نوسازی گرفتار آن شده بود، درصدد استفاده از الگویی برآمد که بر رویکرد باستان گرایی استوار بود. آنچه این پژوهش را ضروری می سازد، شناخت این الگو و کارکرد آن در عصر پهلوی دوم است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده هاست و با تکیه بر منابع به این پرسش پاسخ دهد که نمادهای آیین مهر چگونه در سازماندهی اجتماعی سیاست پهلوی مؤثر بودند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که محمدرضا شاه با الگوبرداری از برخی از نمادهای آیین مهر از قبیل شکست ناپذیری، نجات بخشی و توزیع عادلانه رفاه و ثروت کوشید سازماندهی اجتماعی نوینی را در ایران ایجاد کند و به حاکمیت خود مشروعیت بخشد. اما این تلاش کاملاً موفقیت آمیز نبود و تنها توانست به صورت مقطعی در ایجاد همدلی اجتماعی و مقابله با بحران ها و کسب مشروعیت مفید واقع شود.
بررسی نقش نوپاتریمونیالیسم بر کژکارکردی نهادهای مدرن در دوره پهلوی مطالعه موردی: ارتش و دیوانسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
407 - 433
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نحوه مواجهه نظام نوپاتریمونیالیستی پهلوی با دو نهاد جدید برخاسته از تشکیل دولت مدرن در ایران یعنی ارتش و دیوانسالاری و تاثیر آن بر کارکرد این نهادها است. در تحلیل وبری از دولت، دولت سنتی ایران دولتی فرد مدار، مبتنی بر سلسله سالاری و سیطره مناسبات حامی پرورانه حاکم و دربار بود که تداوم خود را از طریق مجموعه ای راهبردهای سیاسی مطابق با مناسبات پاتریمونیال تضمین می کرد. دولت شبه مدرن پهلوى، نخستین دولت متشکل در ایران بود که بر پایه بسط نهادهاى بروکراتیک و ارتش مدرن پدیدار شد. با این حال ترکیب ویژگی نوپاتریمونیالیستی این دولت با ساختارهای مدرن وارداتی از غرب به تغییر ماهیت و کارکرد این ساختارها منجر شد. وجه مشخصه نوپاتریمونیالیسم این نظام، تلفیق ویژگی هایی پاتریمونیالیسم سنتی چون شخص محوری، سیطره مناسبات حامی پرورانه و شخصى سازى قدرت با نهادهای دولت مدرن است. براساس مباحث مطرح شده، این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش است که نوپاتریمونیالیسم پهلوی چه تاثیری بر کارکرد نهاد ارتش و دیوانسالاری داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، نوپاتریمونیالیسم پهلوی در فقدان طبقات مستقل و نیرومند بعنوان پایگاه اجتماعی و نیز ضعف مالکیت خصوصی بر نهادهای مدرن اثر گذاشته و آنها را قلب ماهیت کرده است. بدین معنا ترکیب ویژگی های پادشاهی سنتی با وجهه نوپاتریمونیالیسم پهلوی در ساختار نهادهای مدرن آنها را از کارویژه های اصلی خود دور ساخت و به تضعیف قابلیت های نهادهایی چون دیوانسالاری و ارتش انجامید.
بررسی ساختار خانه های فرهنگ روستایی در ایران دوره پهلوی (1357-1347)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختار خانه های فرهنگ روستایی در ایران دوره پهلوی (1347 1357) جعفرآقازاده[1]، محسن پرویش[2] چکیده حکومت پهلوی دوم به منظور تحقق برنامه های اصلاحات ارضی، برنامه هایی را برای رسیدن به اهداف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در چند مرحله به اجرا درآورد. یکی از تحولات مرحله سوم اصلاحات ارضی که از سال 1346 آغاز شده بود، تأسیس خانه های فرهنگ روستایی در 23 شهریور 1347 بود. به گفته متولیان فرهنگی ایران، خانه های فرهنگ، روستاییان سراسر کشور را برای خدمت به انقلاب سفید آماده می کرد. مسئله اصلی مقاله، بررسی ساختار خانه های فرهنگ روستایی در ایران دوره پهلوی (1347 1357) با روش توصیفی و تحلیلی است. پرسش مقاله این است که هدف از تشکیل خانه های فرهنگ روستایی و فلسفه وجودی آن چه بود؟ اندیشه تأسیس خانه های فرهنگ روستایی بر پایه چه الگو و چه تجربه ای شکل گرفته بود؟ یافته هایِ این نوشتار نشان می دهد که هر چند خانه های فرهنگ روستایی در حل برخی از مشکلات روستاییان مؤثر واقع شد، اما به دلیل سیاست های اعمال شده حکومت پهلوی دوم کارکرد واقعی خود را از دست داد. واژه های کلیدی: خانه های فرهنگ، اصلاحات ارضی، آموزش، روستاییان، پهلوی دوم [1]. دانشیار گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران (نویسنده مسئول) j.agazadeh@uma.ac.ir [2]. مدرس گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران Mohsen.parvish@yahoo.com تاریخ دریافت : 13/2/1401- تاریخ تأیید: 10/3/1401
واکاوی نقش بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
191 - 218
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی و تحلیل بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم از منظر تئوری بحران می پردازد. لوسی پای با طرح این تئوری بر این نظر است که برای تحقق توسعه مطلوب، یک نظام سیاسی باید از سلسله بحران هایی به صورت موفقیت آمیز عبور کند. پرسش اصلی پژوهش این است که بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که با کنار رفتن حاکمیت دیکتاتوری در سال 1320، جامعه ایران وارد مرحله جدیدی شده و فراهم شدن فضای باز سیاسی و فعالیت احزاب و تشکل های سیاسی، انگیزه مردم را نسبت به مشارکت سیاسی دو چندان کرد. اما با وقوع کودتای 28 مرداد 1332، دوره جدیدی از حاکمیت استبداد در ایران آغاز شد. استبداد سیاسی، عدم رشد و ناکارآمدی احزاب، فقدان انتخابات آزاد، سرکوب آزادی ها و حقوق سیاسی مردم، ضعف شدید تشکل های مردمی و عدم آزادی مطبوعات و مواردی از این قبیل سبب گردید که حکومت پهلوی با بحران مشارکت سیاسی مواجه شود. تداوم بحران مشارکت در حکومت پهلوی و بی توجهی ارکان حکومت به حل بحران مذکور، باعث شد تا زمینه های سقوط رژیم پهلوی فراهم گردد. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و از نوع پژوهش علّی می باشد. جمع آوری داده ها در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.
دولت محدود؛ بازخوانی سیاست «سلطه و تغییر» در دوره پهلوی دوم بر پایه نظریه جول.اس میگدال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
59 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش پیش رو، واکاوی و بازخوانی تکه ای از تاریخ «سلطه و تغییر» در ایران در دو دهه 1340و 1350 شمسی است که در عمل می توان گفت بازنمود یا آیینه تمام نمایی از کلیت مناسبات دولت – جامعه در بستر سیاست های «نوسازی و اصلاحات» در تاریخ ایران معاصر به شمار می رود. بررسی قابلیت ارائه «استراتژی بقای جدید»، ظرفیت «اعمال کنترل» و در نهایت توانایی و اراده «تحول اجتماعی» دولت پهلوی دوم و موانع پیش روی آن، بر پایه نظریه «دولت محدود یا دولت درون جامعه» جول.اس میگدال، در مرکز بحث این نوشتار قرار دارد. به اعتقاد میگدال جهت فهم درست و دقیق ماهیت و عملکرد دولت در جهان سوم، باید از رویکرد استعلایی و افسانه و اسطوره دولت «کامل» مورد نظر دولت گرایان که دولت را در مقابل جامعه قرار می دهد و مبتنی بر بازی جمع جبری صفر میان دولت و جامعه است، پرهیز نمود و رویکرد دولت «پاره ای یا تکه ای» از جامعه است را مورد توجه قرار داد. به عبارت روشن تر این نگاه مستلزم تغییر تمرکز تحلیل از دولت به عنوان یک سازمان بوروکراتیک مستقل (نگاه ساختاری) به دیدگاهی «فرآیندگرا» از دولت در جامعه است. با این توصیف پرسش اصلی پژوهش این است که چرا سیاست تغییر و تحول اجتماعی دولت محمدرضاشاه پهلوی در قالب انقلاب سفید (در دهه 40 و 50) نتوانست به اهداف مدنظر خود دست یابد و در نهایت پهلوی دوم با بحران سلطه و کنترل اجتماعی روبرو شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت پهلوی دوم به رغم برخورداری از میزان نسبتاً بالایی از کنترل اجتماعی، به جهت محدودیت های ناشی از ماهیت جامعه شبکه ای و همچنین الزامات و ضرورت های نظام بین الملل، دولت ضعیفی بود که نتوانست استراتژی بقای جذاب تر و کارآمدتری برای نیروهای اجتماعی ارائه و منابع لازم برای حمایت از سیاست «تحول اجتماعی» مدنظر خود را بسیج نماید، از این رو در نهایت ناگزیر به «سیاست بقا» روی آورد.
تبلیغات در صنعت جهانگردی در دوره پهلوی دوم (۱۳۲۰-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۵)
70 - 111
حوزه های تخصصی:
هدف : بررسی جایگاه تبلیغات سازمان جهانگردی در برنامه های عمرانی سوم تا ششم و شناسایی ابزارهای حکومت پهلوی برای تبلیغات جهانگردی. روش/ رویکرد پژوهش : روش این پژوهش تحلیلِ تاریخی با رویکرد توصیفی و تحلیلی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و گزارش های دولتی است. یافته ها و نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که حکومت پهلوی تا اواسط دهه چهل شمسی، باوجود جاذبه های متنوع جهانگردی در ایران، خط مشی سیاسی حکومت، کمتر متوجه تبلیغات برای جلب جهانگرد بود؛ زیرا دولت ها معتقد بودند که پیش از هرگونه اقدامی، تأسیسات و امکانات پذیرایی از جهانگردان باید در کشور مهیا شود و همواره انتشارات و تبلیغات جهانگردی پس از تهیه و تنظیم و اجرای طرح ها و برنامه های وسیع توسعه راه ها، تأسیسات و تسهیلات جهانگردی و آموزش خدمات جهانگردی اهمیت داشت. چاپ و انتشار کتاب های راهنمای جهانگردان، بروشور به زبان های مختلف، نقشه راه ها و شاه راه های جهانگردی، پوسترها و کارت پستال های آثار تاریخی کشور، تهیه فیلم و عکس از قطب های جهانگردی کشور، شرکت در نمایشگاه ها و برگزاری نمایشگاه های داخلی و خارجی و دعوت از روزنامه نگاران و فرهنگیان کشورهای دیگر ازجمله ابزارهای تبلیغات جهانگردی در دوره پهلوی دوم بود.
بررسی اسنادی توسعه روابط تجاری ایران و هندوستان در عصر پهلوی دوم (1320- 1357 ش/ 1941- 1979 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
321 - 341
حوزه های تخصصی:
روابط تجاری میان کشورهای جهان همیشه از توسعه روابط سیاسی سرچشمه می گیرد. روابط تجاری میان ایران و هندوستان در دوره محمدرضا پهلوی از این مهم مستثنی نبوده است. در آغاز حکومت پهلوی دوم مسائل متعددی مانند اشغال ایران، استقلال هند و بعد هم جدایی پاکستان بر مبادلات تجاری میان دو کشور تأثیر گذاشت. اما ایران و هند تحت شرایط جنگ سرد و سوگیری های سیاسی که وجود داشت سعی در حفظ روابط خود با توسعه روابط اقتصادی فی مابین داشتند. این مساله در روند تجاری میان دو کشور تجلی یافت. چنانکه در دهه سی شمسی مبادلات بیشتر بر اساس کالاهای خوراکی و سنتی صورت گرفت. اما در دهه چهل شمسی توجه به گسترش رفت و آمد تجار و بازرگانان، ایجاد تسهیلاتی برای دوره های آموزشی صنعتی و تجاری، توسعه همکاری های بانکی و همچنین سرمایه گذاری های خصوصی دنبال شد. دهه پنجاه شمسی با تغییر نگرش هند نسبت به غرب و تلاش برای توسعه تجارت با اروپا ایجاد آژانس های تجاری و بازرگانی با ایران به عنوان یکی از گذرگاه های اصلی مسیرهای تجاری هند و اروپا مورد نظر قرار گرفت و نشانه ی رشد روابط تجاری میان دو کشور در قرار دادهای بلند مدت بازرگانی و ملاقات سران ایران و هند نمود بیشتری یافت. این تحقیق بر اساس اسناد روابط اقتصادی میان ایران و هندوستان با طرح این سؤال که روند روابط تجاری میان ایران و هندوستان در عصر پهلوی چگونه بوده است؟ به صورت توصیفی و تحلیلی به بررسی مسیر تجارت کالا و صنعت میان ایران و هندوستان در عصر پهلوی دوم براساس زمان پرداخته است.
بازتاب مؤلفه های ملی در محتوای کتاب های درسی جغرافیا (مقطع دبیرستان) در دوره پهلوی دوم کاربست نظریه تحلیل گفتمان تاریخی روث وداک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
401 - 421
حوزه های تخصصی:
جغرافیا از مهم ترین شاخه های دانش بشری است که می تواند محل تجلی مولفه های ملی باشد. درک و دریافت واقع بینانه از پدیده های طبیعی و انسانی، بررسی تاریخچه جای نام ها و استناد به شواهد تاریخی برای تعیین حدود قلمروی سکونت یک گروه از مردمان متضمن ایجاد یک قلمروی ذهنی نیز هست که در پس آن امکان تعریف شدن «ما» و «دیگری» فراهم می شود. این مقاله، با ارجاع به اصول روش شناختی نظریه تحلیل گفتمان تاریخی روث وداک، درصدد است تا رابطه بین مؤلفه های ملی مدنظر حکومت در دوره پهلوی دوم و چگونگی طرح گزاره های علمی در کتاب های درسی جغرافیایی را صورت بندی کند. در نهایت، روش ها و تکنیک های تعریف شدن ایران به مثابه یک موجودیت سیاسی در خلال محتوای کتاب های درسی جغرافیا در دوره پهلوی دوم بررسی خواهد شد تا نشان دهد که دخالت های حکومت در چیدمان اطلاعات در کتاب های درسی جغرافیا چگونه متناظر به مصالح ملی و در جهت تقویت ارکان حاکمیت سیاسی بوده است.
نقش مؤسسه انتشارات فرانکلین در تمرکزگرایی چاپ کتب درسی ابتدایی در ایران دوره پهلوی از 1357 تا 1336ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحصار چاپ کتاب های درسی را می بایست اقدامی در جهت تمرکزگرایی در حوزه آموزش دانست که دولت های مطلقه به شدت به انجام آن علاقه مند بودند. در ایران هنگامی که دولت در وضعیت تمرکزگرایی قرار می گرفت، انحصار در حوزه آموزش افزایش می یافت و برعکس، زمانی که قدرت مرکزی با چالش روبرو بود، تنوع فضای آموزشی را پر می کرد. با اشغال ایران در شهریور 1320 و سقوط حکومت استبدادی رضاشاه، دوره ای از حاکمیت غیرمتمرکز آغاز شد و در زمینه کتب درسی، سلایق و تنوع فراوانی به وجود آمد. حکومت پهلوی که با کودتای 28 مرداد 1332 قدم در تمرکزگرایی گذاشته بود و تحقق این امر را با قرار گرفتن در بلوک غرب می دید، با استمداد از مؤسسه انتشارات فرانکلین که یک شرکت آمریکایی بود، چاپ کتب درسی ابتدایی را در انحصار گرفت. اگرچه دولت از سال 1342ش. با تأسیس سازمان کتب درسی به ظاهر در جهت تمرکز این حوزه تحت نظارت خود برآمد، اما این امر از نفوذ مؤسسه فرانکلین نکاست. در این مقاله تلاش شده است تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر اسناد تاریخی، چگونگی شکل گیری نظم آموزشی از طریق سامان یافتن کتب درسی بررسی شود. اگرچه اقدام به تمرکزگرایی در چاپ کتب درسی تا حدی با توفیق همراه بود، اما از آنجا که دولت امکان نظارت بر این مسئله را نداشت، شاهد شکل گیری یک رانت همراه با واگذاری بخشی از امتیاز دولت به یک مؤسسه غیرایرانی هستیم که با اعتراض ها و مخالفت های زیادی روبرو شد و تلاشی در جهت از بین بردن بومی گرایی و آزادی های حوزه آموزشی قلمداد شد.
نقش گروه های اجتماعی-فرهنگی در شکل گیری کوی های مسکونی دوره پهلوی دوم در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت، کمبود زمین و شیوه های معماری نوین، طراحان را به ساخت مجتمع های مسکونی سوق داد. در ایران ساخت کوی های مسکونی برای اقشار مختلف اجتماع از دوره ی پهلوی دوم آغاز شد. رابطه بین بنیان های اجتماعی و فرهنگی قشر ساکن در مجتمع های مسکونی و معماری مسکن از مسائل اساسی است که عدم توجه به آن می تواند فعالیت های ساکنان را مختل نماید. هدف پژوهش بررسی نقش گروه های اجتماعی-فرهنگی در چگونگی شک ل گیری کوی های مسکونی دوره پهلوی دوم در تهران است. گروه های اجتماعی- فرهنگی در شکل گیری فضاهای شهری و به تبع آن معماری نقش داشته اند. این پژوهش چگونگی این تأثیرگذاری را به روش تاریخی-تفسیری تحلیل می کند. منابع اطلاعاتی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده و نمونه کوی های مسکونی پهلوی دوم در تهران بر اساس گروه اجتماعی- فرهنگی ساکنان آن اعم از کارگری (پایین)، کارمندی (متوسط) و مرفه (بالا) گزینش شده و با توجه به شاخص های اجتماعی-فرهنگی مسکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحولات دوره پهلوی دوم و ویژگی های فرهنگی معیشتی ساکنان کوی های مسکونی بر معماری خانه ها تأثیر گذاشته است. در مسکن گروه های پایین با درآمد کم، برنامه های دولتی و توان مالی اندک ساکنان باعث بروز سادگی در شکل گیری فضاهای مسکونی و کاهش کمیت و کیفیت شاخص های اجتماعی- فرهنگی مسکن شده است. در مسکن گروه های متوسط و مرفه تحول در طرح خانه ها به صورت دوبلکس نمایانگر تمایز اجتماعی این گروه بوده و شاخص های کمی و کیفی مسکن افزایش یافته است.
گذری بر هویت ملی در عصر پهلوی دوم (1320-1357)؛ سیاست ها و ابزارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت شاکله ی جامعه است و پیوندی وثیق با فرهنگ، تاریخ و آداب ورسوم هر ملتی دارد. مانایی جامعه و حکومت در گرو حراست و پاسداشت مؤلفه های هویت جمعی است از سوی دیگر، اگر نظام سیاسی نتواند مؤلفه ها و شاخص های هویتی خویش را حفظ نماید، با بحران های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه می شود و به تعبیری، استحکام نظام مورد آسیب قرار می گیرد. ازاین رو، حکومت ها، مترصد اتخاذ سیاست های هویتی از طریق ابزارهای مختلف برای نهادینه سازی هویت خویش هستند. نظام های غیردموکراتیک و استبدادی، تلاش دارند هویت مطلوب خویش را در جامعه نهادینه نمایند. سیاست هویتی آن ها عموماً در تقابل با هویت ملی است و لذا می کوشند با تدابیر و سیاست های دستوری، هویت سازی متناسب با ایدئولوژی خویش را پیگیری نمایند. حکومت پهلوی در ایران معاصر مترصد اتخاذ چنین رویکردی بود که منجر به بروز شکاف هویتی در جامعه بین اجتماع و نظام سیاسی شد. مقاومت عمومی در برابر سیاست هویتی پهلوی دوم منجر به شکل گیری جریان اجتماعی مخالف سیاست دستوری پهلوی دوم گردید. جریان های اسلامی نیز شکل دهنده ی مخالفت عمومی با سیاست هویتی پهلوی- مبتنی بر ملزومات باستان گرایانه و ضدّ دینی- برای پاسداشت هویت دینی و ملی ایرانیان به صورت توأمان بودند. مقاله ی حاضر با بهره گیری از رویکرد تحلیلی- توصیفی مترصد پاسخگویی به این سؤال است که پهلوی دوم برای هویت سازی باستان گرایانه از چه سیاست ها و ابزارهایی بهره گرفت؟ یافته ها نشان می دهد در حکومت محمدرضا شاه از مجموعه نهادهای فرهنگی برای هویت سازی جعلی و همسو با سیاست فرهنگی پهلوی بهره گرفته شد و برخی از این سیاست ها در عرصه ی هویتی شامل؛ شاه پرستی، باستان گرایی، اسلام زدایی و ترویج غرب گرایی می شود.
مواضع نمایندگان دوره بیست وسوم مجلس شورای ملی نسبت به رژیم اشغالگر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت پهلوی با به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس (به شکل دوفاکتو و غیررسمی) خود را در معرض انتقادات شدید نیروهای مخالف داخلی و برخی کشورهای منطقه قرار داد، بنابراین هر نوع رابطه اقتصادی، نظامی و مناسبات سیاسی با رژیم اسرائیل را از دید مردم مخفی نگاه داشت. موضوع حائز اهمیت در این پژوهش، انعکاس نظرات نمایندگان مجلس شورای ملی، علل و انگیزه های محرمانه بودن روابط دوجانبه می باشد. سؤال اصلی به این قرار است که نمایندگان مجلس ملی دوره بیست وسوم نسبت به اسرائیل چه مواضعی داشتند؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از مطالعات کیفی و بررسی اسنادی درصدد به آزمون گذاردن این فرضیه است که علل همگرایی حکومت پهلوی و رژیم اشغالگر قدس، که رژیم های غیرعرب و حامی منافع آمریکا در منطقه بودند، جبران فقدان پایگاه مردمی، کسب جنگ افزارهای اسرائیلی و مقابله با اعراب تندرو برای حکومت پهلوی و خروج از انزوای سیاسی، اقتصادی، به رسمیت شناخته شدن قانونی برای رژیم صهیونیستی بود. با استناد به مذاکرات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی، بسیاری از نمایندگان برای حفظ منافع و سیاست های حزب ایران نوین در راستای تقویت حکومت پهلوی، جز با محکوم نمودن اسرائیل به عنوان کشوری غاصب، نقش دیگری برای آن قائل نبودند. از علل محرمانه بودن نیز می توان به جلوگیری از هرگونه واکنش احتمالی مخالفان داخلی و کشورهای عرب تندرو اشاره کرد.
بررسی عملکرد ارتشبد عباس قره باغی در فرماندهی ژاندارمری کل کشور (13 اردیبهشت 1353- 14 شهریور 1357 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
عباس قره باغی از شخصیت های مهم نظامی عصر پهلوی دوم محسوب می شد که در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی توانست ضمن کسب مدارج عالی نظامی، به مناصب تأثیرگذاری منصوب شود. وی فرمانده گروهان مسلسل ضدهوایی در شهریور 1320 ش، مسئول تشکیل گارد سلطنتی در همان سال، معاون دانشگاه جنگ در 1341 ش، فرمانده لشکر گارد شاهنشاهی و رئیس ستاد نیرو زمینی در 1347 ش و سپس به جانشینی فرماندهی نیروی زمینی در 1351 ش منصوب شد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که نحوه مواجهه ارتشبد قره باغی در دوران فرماندهی ژاندارمری با حوادث اجتماعی و سیاسی دوران منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که وی برای کنترل و سرکوب انقلابیون و همچنین تسلط بر فضای امنیتی کشور از سوی محمدرضا پهلوی به فرماندهی ژاندارمری کل کشور رسید. قره باغی در طی چهار سال و چهار ماه مسئولیت خود درپی سرکوب مخالفان رژیم پهلوی برآمد، لیکن نتیجه سیاست های خشنِ انتظامیِ وی همچون برقراری حکومت نظامی در شهرهای مختلف کشور منجر به وقوع حوادث مهم همچون تحولات ماه رمضان 1357 ش و درنهایت اوج گیری جریان انقلاب اسلامی شد. در این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسناد به عملکرد قره باغی در دوران فرماندهی ژاندارمری کل کشور پرداخته خواهد شد.
تیمور بختیار؛ چالش پهلوی دوم به روایت اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
برکناری تیمور بختیار از ریاست ساواک و سپس اعلام بازنشستگی وی از ارتش، باعث بروز چالش ها و دردسرهای فراوانی برای رژیم شاه شد. تیمور، که قبل از آن در سمت های مختلفی که داشت، از جمله وفاداران به دربار و افراد نزدیک و مورد اعتماد شخص شاه بود، در سال های پایانی دهه ۱۳۴۰ شمسی، به دلیل بروز سوءظن شاه، از قدرت برکنار و زمینه اختلاف میان او و شاه فراهم شد. هدف این مقاله بررسی یکی از دلایل مهم برکناری بختیار یعنی تماس های وی با عشایر ایل بختیاری، رفت وآمدهای متعدد وی به منطقه ی چهارمحال و اصفهان و نیز اقدامات حکومت پهلوی دوم برای مقابله با بروز چالش های سیاسی - امنیتی ناشی از حذف تیمور بختیار، از صحنه قدرت در ایران است. بررسی علل و چگونگی برکناری بختیار و به دنبال آن بروز چالش در کشور، و نیز راهکارهای رژیم برای پایان دادن به این چالش ، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. شیوه جمع آوری داده ها در این پژوهش اسنادی-تاریخی بوده و از رویکرد تحلیلی، توصیفی و تبیینی برای بررسی موضوع تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر ارتباط تیمور با مردم چهارمحال و بختیاری از یک سو و بهره گیری حکومت پهلوی دوم، از طیف وسیع و متنوعی از شیوه های اطلاعاتی و امنیتی و اقدامات سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر، برای پایان دادن به این چالش است، که سرانجام با قتل بختیار این امر محقق می شود.
تبیین علل گرایش مردم شهرستان های نائین و نطنز به انقلاب اسلامی (با تکیه بر اسناد)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی عوامل ظهور و گسترش انقلاب اسلامی در شهرستان های ایران و گرایش مردم به نهضت اسلامی امام خمینی می تواند نظریه های رایج انقلاب به ویژه نظریه ساختارگرایانه را که در دهه هفتاد قرن بیستم میلادی از مقبولیت عام نزد اندیشمندان برخوردار بود و بر نقش ساختارهای جامعه و سیطره آن بر کارگزاران تأکید می کرد و هیچ نقشی برای اراده انسان ها در به وجودآوردن انقلاب قائل نبود، بی اعتبار سازد. از این رو، در این مقاله کوشش شده نقش عوامل کارگزاری و در کنار آن برخی عوامل ساختاری در دو شهرستان مهم استان اصفهان یعنی نائین و نطنز در به وجود آوردن جنبش انقلابی در این شهرستان ها بررسی شود. رویکرد پژوهش، توصیفی-تحلیلی با تکیه بر اسناد، مصاحبه با راویان انقلاب در این دو شهر و همچنین سایر داده های تاریخی است. بر اساس نتایج پژوهش، تبعید جمع زیادی از فعالان انقلابی قم و تهران، به نائین و انارک در آشنایی آنان با مبانی انقلاب و امام خمینی و خیزش انقلابی آنان تأثیرگذار بود. همچنین در نطنز نیز، به دلیل نزدیکی آن به قم و تهران به عنوان پایگاه های اصلی انقلاب، منادیان و پیام آوران نهضت امام خمینی به راحتی توانستند در آن شهر حضور یافته و پیام انقلاب را به مردم منطقه برسانند.