مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سیاست هویتی
حوزه های تخصصی:
هویت یکی از پیچیده ترین مفاهیم در حوزه علوم انسانی و اجتماعی به شمار می رود؛ پدیده ای چندوجهی که از مناظر مختلف، مبانی و معانی گوناگونی را نمایان می سازد. در یک نگاه کلی می توان هویت را حاصل دیالکتیک نظام ذهنی و ساختار اجتماعی و فرهنگی قلمداد نمود؛ رویکردی که هویت را در کنار غیریت مورد توجه قرار داده و بدین سان واحد تحلیل خود و دیگری را در حوزه هویت برجسته می سازد؛ اما وقتی از هویت فرهنگی سخن می گوییم نسبت هویت با مفاهیم پیچیده ای چون فرهنگ و ملیت، کلافی درهم تنیده را پدیدار می سازد که مفهوم هویت را با رویکرد های نظری گوناگون مواجه می سازد. این معنا در مورد ایران از اهمیت والایی برخوردار است زیرا منابع هویتی ایرانی، اسلامی و غربی هرکدام در دوره ای و به نحوی در انباشت هویتی ایرانیان تأثیر گذاشته و هویت فرهنگی ایرانی معاصر را پدید آورده اند. در این راستا می توان دو رویکرد هویتی را در نظر گرفت: رویکرد توصیفی که ناظر به حال و گذشته است و رویکرد تجویزی یا سیاستی که ناظر به سیاست های هویتی است. در رویکرد تجویزی، مؤلفه های هویتی مفاهیمی عام، انتزاعی و کلی هستند چراکه اساساً تغییر و تحول هویتی حرکتی تدریجی و البته آرام در نظر گرفته می شود. با لحاظ نمودن این مبنا در سیاست هویتی، می توان مؤلفه های اصلی هویت فرهنگی ایرانیان را در پنج حوزه تحلیل کرد: دیانت، زبان، جغرافیای فرهنگی، تاریخ و حافظه فرهنگی و نظام اجتماعی.
درآمدی بر سیاست هویتی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارهای هویتی ایران از یک سو ویژگی های خاص تاریخی و فرهنگی ملیت ایرانی را در این نقطه ویژه جغرافیایی بازنمایی می کند. و از دگر سو، انتخاب آگاهانه یا تاثیرپذیری انفعالی از فرهنگ های دیگر را نشان می دهد. به واقع، در تاریخ طولانی ایران راز تفاوت دو حرکت متفاوت جوشش فرهنگی و ریزش اندوخته های تاریخی چیست؟ چرا در یک زمان، باروری و شکوفایی هویت ایرانی را شاهد هستیم و در زمان دیگر، جایگاه فرودست آن را نظاره می کنیم؟ آیا سازوکاری برای جذب ها و حذف های عناصر فرهنگی بیگانه می توان تصور کرد که توام با آن، از استقلال فرهنگی ایرانی خبر دهد؟ دوره های گوناگون تاریخی حکایت از تحولاتی بنیادین فرهنگی و هویتی داشته است که دو مسیر جداگانه را به تصویر می کشد: خودباختگی و انفعال فرهنگی و رشد و تعالی فکری. روشن است که فرهنگ بیگانه تسلیم پذیری تمام عیار را درخواست می کند، اما کدام ویژگی های انحصاری هویت ایرانی این هدف شوم را تسهیل بخشیده و کدام ویژگی ها در برابر آن با افتخار سر برافراشته است؟ در این نوشتار، در پی آنیم که نشان دهیم ساختارهای هویتی ایرانی در دوره پس از انقلاب اسلامی از دو سیاستگذاری متفاوت برای حفظ و بقا، و تداوم و بالندگی تاثیر پذیرفته است. اما آیا هر دو این سیاست ها به این هدف دست یافته اند؟ ارایه تصویری دقیق از ویژگی های هویت ایرانی و تبیین نقش ساختارها در گزینش آزاد افراد و گروه ها می تواند کمک ارزنده ای به کاهش رویارویی های فکری ایران کنونی کرده و اصول مسلم حاکم بر رفتار را به طور اندیشیده شده تعیین کند.
اقلیت شدن به مثابه کنشی انقلابی مقدمه ای بر ایده «دموکراسی اقلیتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
753 - 770
حوزه های تخصصی:
در روزگار ما شاید بیش از هر مقطع تاریخی دیگری مسئله اقلیت ها ذهن اندیشمندان و دست اندرکاران سیاست را درگیر کرده است. اینکه اقلیت ها چه نقش و جایگاهی در پیشبرد پروژه دموکراسی دارند؟ پرسش اصلی این مقاله است. در این مقاله ضمن ارائه تعریف جدیدی از مفهوم اقلیت که الهام گرفته از فلسفه سیاسی دلوز و گوتاری است تلاش می کنیم تا ابعاد گوناگون «موقعیت ویژه» اقلیت ها در جوامع دموکراتیک امروزی را بررسی کنیم. بر مبنای چشم اندازی که در برابر ما گشوده خواهد شد، سیاست بدیلی را برای دفاع از حقوق اقلیت ها پیشنهاد خواهیم کرد که نه تنها جایگزینی کارآمد برای جنبش ها و جریان های اجتماعی سیاسی ملهم از «سیاست هویتی» باشد؛ بلکه مسیر شالوده شکنی از دوگانه اکثریت اقلیت را هموار کند. در نهایت نشان خواهیم داد که چگونه با کنارگذاشتن انگاره های پیشین در رابطه با هویت اکثریت و هویت اقلیت تصویر بی سابقه ای از دموکراسی جلوه گر می شود که اصل «اقلیت شدن» در بَطن جریان انقلابی آن قرار دارد.
واکاوی پالیمسست های فرهنگی در آثار نویسندگان ایرانی دور از وطن:موردپژوهی فریدون اسفندیاری و فیروزه جزایری دوما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۷
93 - 114
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تکیه بر استعاره ی پالیمسست کنش داستان نویسی نویسندگان ایرانی دور از وطن را واکاوی می کند و نشان می دهد که آنان فرایند ترجمه شدن خود به سوژه های دیاسپورایی را چگونه روایت می کنند و از این رهگذر چگونه پالیمسست های فرهنگی و ادبیات لهجه دار تولید می کنند. برای این منظور، متون پالیمسستی دو نویسنده ی ایرانی مقیم آمریکا را که به ترتیب به دیاسپورای ایرانی پیش از انقلاب و پس از انقلاب تعلق دارند، با رویکرد «قرائت تنگاتنگ» مورد خوانش قرار می دهیم وخودبیانگری آنان را از منظر سیاست هویتی تحلیل می کنیم. این دو نویسنده که نمونه ای خصیصه نما از سوژه های دیاسپورایی پیشا و پساانقلاب هستند، عبارت اند از فریدون اسفندیاری و فیروزه جزایری دوما. در این تحلیل نشان می دهیم که این دو نویسنده در کنش روایی خود چگونه دنیای ایرانی را به ترتیب به دنیای کافکایی و رؤیای آمریکایی ترجمه کرده اند. همچنین با تحلیل پالیمسست های فرهنگی برآمده از این ترجمه ها نشان می دهیم که چگونه می توان دیالکتیک هویتی سوژه های دیاسپورایی را رؤیت پذیر کرد. نتایج این تحلیل نشان می دهد که سیاست هویتی دیاسپورای ایرانی پس از انقلاب امتداد همان سیاستی است که در دیاسپورای ایرانی پیش از انقلاب شاهد بودیم.
سلفیه وهابی؛ تمایزهای هویتی عربستان سعودی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
145 - 160
هدف اصلی این نوشتار، بررسی تمایزهای هویتی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه در ذیل سلفیه وهابی است. پرسش این مقاله عبارت از این است که سلفی گری تکفیری عربستان چه جایگاهی در سیاست های هویتی این کشور دارد؟ فرضیه پژوهش حاضر این نکته است که سیاست خارجی عربستان در دوران ملک عبدالله و ملک سلمان (پادشاه کنونی) برپایه «سلفی گرایی عملگرایانه» بوده و این راهبرد به بخشی از سیاست سعودی ها در منطقه تبدیل شده است. به تبع، این سیاست نفوذ بر نوعی مهار نقش منطقه ای ایران و مقابله با سیاست های هویتی جمهوری اسلامی ایران استوار است. مقاله حاضر تلاش دارد، نخست سلفیه تکفیری و سیاست اشاعه ایدئولوژیکی آن را بررسی و سپس نقش این سیاست هویتی را در سیاست خارجی عربستان سعودی مورد کندوکاو قرار دهد. در نهایت نیز راهبرد سعودی این سیاست در امنیت و سیاست هویتی جمهوری اسلامی ایران مورد مداقه قرار خواهد گرفت. روش جمع آوری اطلاعات براساس روش کتابخانه ای است.
گذری بر هویت ملی در عصر پهلوی دوم (1320-1357)؛ سیاست ها و ابزارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت شاکله ی جامعه است و پیوندی وثیق با فرهنگ، تاریخ و آداب ورسوم هر ملتی دارد. مانایی جامعه و حکومت در گرو حراست و پاسداشت مؤلفه های هویت جمعی است از سوی دیگر، اگر نظام سیاسی نتواند مؤلفه ها و شاخص های هویتی خویش را حفظ نماید، با بحران های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه می شود و به تعبیری، استحکام نظام مورد آسیب قرار می گیرد. ازاین رو، حکومت ها، مترصد اتخاذ سیاست های هویتی از طریق ابزارهای مختلف برای نهادینه سازی هویت خویش هستند. نظام های غیردموکراتیک و استبدادی، تلاش دارند هویت مطلوب خویش را در جامعه نهادینه نمایند. سیاست هویتی آن ها عموماً در تقابل با هویت ملی است و لذا می کوشند با تدابیر و سیاست های دستوری، هویت سازی متناسب با ایدئولوژی خویش را پیگیری نمایند. حکومت پهلوی در ایران معاصر مترصد اتخاذ چنین رویکردی بود که منجر به بروز شکاف هویتی در جامعه بین اجتماع و نظام سیاسی شد. مقاومت عمومی در برابر سیاست هویتی پهلوی دوم منجر به شکل گیری جریان اجتماعی مخالف سیاست دستوری پهلوی دوم گردید. جریان های اسلامی نیز شکل دهنده ی مخالفت عمومی با سیاست هویتی پهلوی- مبتنی بر ملزومات باستان گرایانه و ضدّ دینی- برای پاسداشت هویت دینی و ملی ایرانیان به صورت توأمان بودند. مقاله ی حاضر با بهره گیری از رویکرد تحلیلی- توصیفی مترصد پاسخگویی به این سؤال است که پهلوی دوم برای هویت سازی باستان گرایانه از چه سیاست ها و ابزارهایی بهره گرفت؟ یافته ها نشان می دهد در حکومت محمدرضا شاه از مجموعه نهادهای فرهنگی برای هویت سازی جعلی و همسو با سیاست فرهنگی پهلوی بهره گرفته شد و برخی از این سیاست ها در عرصه ی هویتی شامل؛ شاه پرستی، باستان گرایی، اسلام زدایی و ترویج غرب گرایی می شود.
نقش عوامل اقتصادی مؤثر بر افزایش همگرایی اقوام ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
اصول حاکم بر سیاست هویتی در ایران می بایست به تقویت مشترکات ملی و کوشش برای نزدیک شدن قومیت ها منتهی شود. بدین رو، امر مهمی که وجود دارد این است که هرچه محورها و اصول موردتوافق جمعی ارتقا پیدا کنند، هماهنگی، همدلی و همگرایی زیادی حاصل خواهد شد؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل اقتصادی مؤثر در افزایش همگرایی اقوام ایرانی است. ازاین رو، نوشتار پیش رو درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که «نقش عوامل اقتصادی مؤثر در افزایش همگرایی اقوام ایرانی چیست؟» در این راستا، روش اجرای تحقیق به شیوه پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش 214 نفر است. در این پژوهش، حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران و خطای 1/0، 66 نفر مشخص شد. داده ها با آزمون های t تک نمونه و آزمون فریدمن و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها حاکی از این است که تمامی مؤلفه های اقتصادی بر همگرایی اقوام ایرانی نقش مؤثری دارند.