مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
صفویان
حوزه های تخصصی:
صفویان از جنبه های مختلفی در روند عمومی تاریخ ایران تحول و دگرگونی ایجاد کردند.بازسازی سیاسی در چارچوب جغرافیایی تاریخی ایران و به کارگیری مذهب شیعه که مذهب رسمی بود، دو اقدام سرنوشت ساز محسوب می شد.این اقدامات خطیر مشکلات داخلی و برون مرزی همراه بود.صفویان در مرزهای شمال شرق و تمامی مرزهای غربی برای تثبیت موقعیت سیاسی و مذهبی خود ناچار بودند دو رقیب جدی را متوقف نمایند؛ ازبک ها در شمال شرق در پی تداوم راه پیشینیان خود در دشت های آسیای مرکزی بودند که هر از چندگاه خراسان و سپس تمامی ایران را در معرض تهاجم قرار می دادند.بنابراین صفویه می باید به این روند خاتمه دهند.در مرزهای غربی نیز عثمانی ها به دنبال بلعیدن تمام سرزمین های اسلامی بودند که به طور طبیعی ایران را نیز دربر می گرفت؛ به همین دلیل صفویان در این بخش نیز کار دشواری پیش رو داشتند.همین روند به بروز جنگ های دامنه داری در هر دو عرصه منجر گردید و صفویه با اتکا بر توانمندی نظامی و ایدئولوژی پرتحرک خود در مقابل آن ها ایستادند.در این میان دمیدن روح باورمندی و شجاعت در نظامیان به منظور متوقف کردن مهاجمان بسیار مهم بود.بی شک، صفویان برای رسیدن به مقاصد خوداز توان تبلیغاتی بالایی بهره بردند تا علاوه بر تأثیرگذاری فزاینده بر سپاهیان خود، گام هایی را برای تخریب شرایط روحی- روانی نظامیان مقابل بردارند.پرسش های محوری این نوشتار این است که؛ صفویان در درگیری های برون مرزی خود از چه شیوه هایی بهره می جستند؟تاکتیک ها و تکنیک های تبلیغاتی آن ها بر چه اصولی استوار بود؟پژوهش حاضر در پی پاسخ و تبیین و تحلیل محورهای عمده تبلیغاتی صفویه در عرصه جنگ با عثمانی ها و ازبکان است.
تأثیر مسایل قندهار بر چالش های سیاسی میان صفویان و بابریان (932- 1108ه. ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت بابریان بزرگ (932- 1118ه. ق) از ادوار درخشان در تاریخ شبه قاره هند است. اگر چه بابریان طلیعه قدرت گیری خود را به مدد همسایه بزرگ خود یعنی ایران عهد صفوی آغاز کردند، تا پایان دوره اورنگ زیب(1118ه. ق) در پوشش ارتباط کم و بیش دوستانه با صفویان در رقابت تنگاتنگی بر سر تسلط بر شهر قندهار بودند. این رقابت تنگاتنگ نه تنها تاریخ ویژ ه ای را برای قندهار رقم زد، بلکه تأثیرات مهمی در روابط سیاسی دو کشور ایران و هند به جای گذاشت. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت تاریخی قندهار، به نقش این ناحیه در روابط ایران و هند در دوره بابریان می پردازیم.
شمس الدین گیلانی معلم شاه اسماعیل صفوی واقعیت یا افسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ صفویان همچنان دارای ابهام و نکات تاریک فراوان است و منابع صفوی با رویکردی رسمی و به تبعیت از سیاست صفویان در موارد زیادی از ارائه اطلاعات لازم خودداری می ورزند. در این میان شش سال اختفا و یا حضور اسماعیل صفوی در گیلان از نکات بسیار تاریک اوایل عصر صفوی است. منابع صفوی این مقطع را به ابهام و با کلی گویی بازگو کرده اندکه مواردی از آن را با مسائل ماورایی مرتبط ساخته اند. یکی از موضوعات مبهم و ناشناخته این دوره، تعلیم و تربیت اسماعیل با تأکید بر طرح شمس الدین گیلانی به عنوان معلم او است که به نظر می رسد از موضوعات مبهم است. مسأله این است که منابع متقدم صفوی در خصوص تعلیم و تربیت شاه اسماعیل در این مقطع مطلبی ندارند، اما یک منبع در یک و دو سطر از دانش آموختن اسماعیل در محضر معلمی به نام شمس الدین گیلانی یاد کرده است که همان مبنای گزارش اغراق آمیز مورخان متأخر و محققان معاصر قرار گرفته است. این مقاله در صدد است تا به اتکاء به منابع متعدد صحت و سقم این موضوع را به بحث گذارد.
بررسی اوضاع زردشتیان اصفهان در دوره صفویه با تکیه بر سفرنامه ها
حوزه های تخصصی:
بحث و بررسی پیرامون اقلیت های دینی و مذهبی از اهمیت زیادی در پژوهش های تاریخی برخوردار است. اهمیت این موضوع را از آنجا می توان دریافت که از طریق آن می توان به سیاست های مذهبی یک حکومت پی برد. هدف این پژوهش بررسی اوضاع زردشتیان اصفهان در دوره حکومت شیعی صفوی با تکیه بر سفرنامه های این دوره است. زردشتیان اصفهان، از زمان شاه عباس اول (1038 ـ 996ق) در این شهر سکونت کردند، زیرا او در سال 1018 قمری شماری از آن ها را از یزد و کرمان به اصفهان کوچاند. شاه عباس، آن ها را در بیرون این شهر و در محلی دورافتاده موسوم به «گبرآباد» ساکن کرد. زردشتیان اصفهان که آداب و مناسک خاص خود را داشتند از زندگی بسیار ساده و فقیرانه ای برخوردار بودند و از طریق زراعت و کشاورزی روزگار می گذراندند. یافته های اساسی پژوهش حاکی از آن است که با توجه به سیاست مذهبی سخت گیرانه در دوره صفویه، زردشتیان به جز دوران پادشاهی شاه عباس اول از اوضاع مساعدی برخوردار نبودند و اغلب تحت اجحاف شاهان این سلسله قرار داشتند. به دلیل همین شرایط، آن ها هنگام هجوم افغان ها به یاری مهاجمان پرداختند و در براندازی صفویان با آن ها همدست شدند.
عملکرد و پیامد حاکمیت گرجیان در قندهار (از واگرایی قندهار تا سقوط صفویه)
حوزه های تخصصی:
صفویان برای تثبیت و اقتدار ساختار تشکیلاتی خویش و تضعیف ساختار کانون قدرت (قزلباشان)، اقوام غیر ایرانی نظیر گرجیانرا در مناصب سیاسی ـ نظامی به کار گماردند. اگرچه گرجیان با اثبات نبوغ نظامی سیاسی خویش در سرکوب شورش های داخلی، والیگری مناطق استراتژیکی نظیر قندهار را به دست آوردند، ولی با ظلم و اجحاف بر طایفه ی غلزایی، عدم همزیستی مسالمت آمیز با مردم و با ایجاد تبعیضات نژادی و مذهبی، زمینه ساز شورش افغان ها به رهبری میرویس شدند.در این پژوهش سعی شده با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بازخوانی شورش مردم قندهار، اهمیت ناحیه قندهار برای ایرانعصرصفوی، اقدامات گرجیان در آن جا و نقش آنان در برپایی شورش میرویس مورد بررسی قرار گیرد. عملکرد گرجیان در قندهار، اگرچه نه به عنوان علت تامه سقوط صفویان، اما به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه و شرایط واگرایی قندهار را فراهم ساخت.
تأثیر منازعات عصر صفویه بر شالوده های شهری و منابع اقتصادی (907 – 1052 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت صفویان در شرایطی شکل گرفت که امپراتوری عثمانی در مناطق غربی و خانات ازبک در شرق قلمرو ایران تمایلات توسعه طلبانه ای را دنبال می کردند. اختلافات جغرافیایی و تعارضات مذهبی باعث پدیدآمدن جنگ های طولانی بین صفویان با این دو قدرت منطقه ای شد. این منازعات بخش بزرگی از مناطق جغرافیایی ایران را تحت تأثیر قرارداد و آسیب های اقتصادی و اجتماعی را برای ساکنان به دنبال داشت. مسئله عمده در این نوشتار دریافت و آشکارکردن میزان آسیب های ناشی از جنگ های دوره صفویه در مناطق شرقی و غربی بر برخی از زیرساخت های اقتصادی و سازه های شهری و روستایی است.
بر این اساس، پرسش عمده این نوشتار عبارت است از اینکه اقدامات تهاجمی دشمنان و سیاست های دفاعی صفویان الگوهای اقتصادی و جمعیتی کشور را تا چه میزان تحت تأثیر قراردادند. روش انجام پژوهش حاضر مبتنی بر توصیف، تحلیل و استنتاج از داده های منابع تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم جنگ ها و اقدامات تهاجمی دشمنان در کنار سیاست های دفاعی صفویان، در آشفتگی و تخریب ساختارهای اقتصادی و همچنین کاهش جمعیت منطقه بسیار مؤثر بوده و کندی فرآیند تولید را در پیامد نهایی خود به همراه داشته است.
شکل گیری و عملکرد منصب دیوان بیگی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاه عباس صفوی بنا بر مقتضیات اجتماعی و سیاسی، در ساختار و کارکرد برخی از مناصب تغییراتی پدیدآورد. منصب دیوان بیگی نیز در نتیجه تحوّلات، تکامل و توسعه کارکردی یافت و از حالت نظامی به محکمه قضایی عرف تغییر رویه داد و وظایفی چون نظارت بر شکایات عامه مردم از مقامات دولتی، رسیدگی به جرایم و احداث اربعه و... را برای ایجاد نظم در ساختار اجتماع و کسب رضایت عامه مردم برعهده گرفت. اما نوسانات بعد از شاه عباس اول کارکرد آن را تضعیف کرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر داده های موجود در منابع، ضمن بررسی دلایل شکل گیری منصب دیوان بیگی در منظومه قضایی صفویان، در صدد پاسخگویی به این پرسش هاست که دیوان بیگی در ساختار اداری و قضایی صفویان چه وظایفی برعهده داشته ؟ و چه عواملی سبب تضعیف کارکرد و موقعیت آن شد؟. نتیجه آنکه، دیوان بیگی به علت توسعه دامنه اختیارات و وظایف، نقش مهمی در ایجاد امنیت اجتماعی و قضایی داشت، ولی در دوران اخلاف شاه عباس، تضعیف اقتدار شاهان صفوی، تخطی از قوانین حقوقی، غلبه گرجیان بر دیوان بیگی، ناسازگاری با مقامات روحانی و دیوانی و غیره سبب انحطاط آن شد که در نتیجه آن، ساختار اجتماعی و قضایی حکومت صفویه تضعیف و زمینه نارضایتی اجتماعی سیاسی مردم از جمله اقلیت های مذهبی را ایجاد شد.
پژوهشی تطبیقی درساختار کالبدی- فضایی باغ ایرانی در دوران صفوی و گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمیان جلوه های گوناگون هنر معماری ایران، باغ ایرانی با ظاهری آکنده از سادگی و طراوت بر پایه اصولی مشخص و بنیادین، نمایش نمادینی از بهشت موعود است. هنرمند معمار با تکیه بر اصول اولیه معماری ایرانی و آگاهی از شرایط اقلیمی و توانمندی های طبیعی مناطق مختلف و با الهام از توصیفات متون مقدسی چون قرآن کریم پیرامون باغ های بهشت، باغ ایرانی را خلق می کند. در این میان، با افزایش روابط فرهنگی ایران و هند به خصوص در دوره های تیموری و صفوی، باغ ایرانی نیز همچون سایر ارکان معماری ایرانی، الگوی هنرمندان هندی قرار می گیرد که تجلی این تاثر در قلمرو معماری گورکانیان به وضوح قابل مشاهده است. در این پژوهش با بررسی هندسه ی باغ و برخی عناصر طبیعی و مصنوع مشخص گردید که باغ های عصر صفوی با ورود به هند در عصر گورکانی، بستری متفاوت، شکلی خاص و متمایز با تاکید بر هنر بومی را به نمایش می گذارند.
جایگاه سادات در منصب کلانتری در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دورة صفویه به دلیل اتخاذ روی کردهای مشخص در حوزه سیاست و مذهب، دوران حضور پررنگ سادات است. این حضور سادات را می توان در قالب مناصب اختصاصی و غیراختصاصی پی گیری کرد. در پژوهش های صفویه شناسی، کلانتری از مناصب غیراختصاصی است. بررسی ها نشان می دهند حضور سادات در این منصب فراگیرتر از دیگر شغل های غیراختصاصی آن هاست. حتی گاهی وراثت نیز در این پدیده دیده شده است. در این پژوهش با تحلیل های آماری و تبیین های علّی، حضور چشم گیر سادات در منصب کلانتری بررسی شده است؛ بنابراین اسم و رسم تمام سادات صاحب منصبِ کلانتری استخراج شده است.
برپایه نتایج این پژوهش، شغل کلانتری با صبغه بینابینی (حکومت- رعایا) با سیادت که- در جامعه منزلت داشت و دارای کارکرد برای حکومت بود- نسبت مستقیم دارد؛ ازهمین رو، هم حکومت صفوی و هم جامعه در موقعیت های برابر، سادات را برای تصدی این شغل ترجیح می دادند. همچنین، وراثت نیز در این تصدی گری لحاظ می شده است.
روابط کردها با دولتین صفوی و عثمانی از شاه اسماعیل اول تا پایان پادشاهی شاه عباس اول(1038-907 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایلات کرد از همان آغاز حکومت صفویان تا سقوط این سلسله از جایگاه در خور توجهی برخوردار بودند. هر چند حضور و قدرت کردها در هر دوره از حکومت صفویان متفاوت بود به این معنی که گاهی نقشی پررنگ و اساسی و گاهی ضعیف و بی تأثیر داشتند اما این یک واقعیت غیر قابل انکار است که کردها در دوران صفویان از اهمیت بسزایی برای حکومت مرکزی برخوردار بودند. چرا که محل زندگی این قوم در منطقه ای واقع شده بود که بیش از پیش به اهمیت آن ها می افزود و این عامل مهم هم مرزی و همسایگی با دولت عثمانی بود. از آن جا که ایلات کرد در قلمرو دو حکومت صفویان و عثمانی ها ساکن بودند، در نتیجه کردها گاهی در سیاست های اتخاذ شده از سوی دولتین مزبور مؤثر واقع می شدند. هدف از انجام این تحقیق تبیین نقش مناطق کرد نشین به عنوان یک منطقه مهم مرزی است که بین دو دولت قدرتمند آن روزهای جهان اسلام یعنی ایران و عثمانی قرار گرفته بود.روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است
سادات مرعشی شوشتر در عصر تیموریان و صفویان (778-1135ه ق)
حوزه های تخصصی:
سادات مرعشی شوشتر که از نسل سادات مرعشی طبرستان بودند و در علوم نقلی و علوم عقلی تخصص و تبحر داشتند، در دوره ی صفویه مورد توجه شاهان صفوی از جمله شاه اسماعیل و شاه طهماسب قرار گرفتند و به مناصب درباری والایی از جمله مقام های صدر و قاضی عسگر رسیدند. اعطای مناصبی مثل صدر و قاضی عسگر که یکی از مهم ترین مناصب دولت صفوی بود نشان از اهمیت و اعتبار این خاندان در دربار صفوی داشت. این خاندان علاوه بر مهارت در علوم مذهبی در زمینه شعر هم مهارت داشتند و بعضی از آنان تخلص شعری نیز داشتند. علاوه بر این، این خاندان با تکیه بر تقوا و تحصیلات مذهبی خود توانستند گام مهمی در ترویج مذهب شیعه بردارند به گونه ای که لقب شهید ثالث به یکی از افراد این خاندان یعنی قاضی نورالله (دوم) نشان بارزی از فداکاری های آنها در این راه بود. از خدمات دیگر این خاندان باید به اقدامات آن در زمینه ی عمران و آبادانی شوشتر اشاره کرد. در این پژوهش برآنیم به معرفی خاندان سادات مرعشی شوشتر و در پی آن اقدامات و خدمات این خاندان در جهت ترویج مذهب شیعه و نیز رونق و آبادانی شوشتر بپردازیم.
رعناشیان دزفول در دوره صفویان (914-949 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
با ازمیان رفتن حکومت تیموریان و آق قویونلوها، در ایران یک خلاء قدرتی بوجود آمد به طوری که در سرتاسر کشور، انواع و اقسام خاندان های محلی درصدد توسعه و بسط قدرت خود بر آمدند یکی از این خاندان های محلی در دزفول، خاندانی به نام خاندان رعناشی، به سر کردگی، ملأ قوام الدین رعناشی، با بر قراری رابطه نزدیک با مشعشعیان توانست، به عنوان معلّم اولاد سیّد محسن مشعشعی و به نیابت از آنان، در دزفول حکومت کنند. از طرف دیگر این زمان مصادف با آغاز قدرت گیری صفویان، است که آن ها درصدد سرکوبی و به اطاعت در آوردن دیگر حکمرانان محلی در سراسر کشور بودند، به همین دلیل فرصت سروسامان دادن به این نقطه از کشور تا سال 914 ه . ق به تأخیر افتاد. در این سال، دربار صفوی با برنامه ریزی دقیق به مشعشعیان حمله وپس از نابودی آنان، به دزفول آمدند، ملأ قوام الدین رعناشی با پسرانش، تسلیم شاه اسماعیل شدند، با تسلیم شدن آنان، شاه اسماعیل، علاوه بر حکومت دزفول، حکومت شوشتر را نیز به آنان داد. در این پژوهش، با روش توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای به مسائل تاریخی پیرامون خاندان رعناشی پرداخته ایم و تحولات سیاسی – اجتماعی دزفول در دوره حاکمیت این خاندان را بررسی نموده ایم.
بازتاب رویکردهای مذهبی در مراسلات عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت صفویه در شرایطی شکل گرفت که با دشمنی عثمانی ها در غرب و ازبکان در شرق روبه رو شد. این اختلافات مذهبی یکی از مسایلی بود که در کنار ملاحظات سیاسی و جغرافیایی به تشدید روابط غیر دوستانه ی این حکومت با دو همسایه ی شرقی و غربی منجر می شد. در چنین شرایطی، صفویان تلاش می کردند با بهره گیری از ابزارهای دیپلماتیک، در کنار اقدامات نظامی، اقتدار خود را بر دشمنان شان تحمیل نمایند. یکی از این ابزارها ارسال نامه های متعدد برای تأثیرگذاری بیش تر بر عثمانی ها و ازبکان بود. این نامه ها افزون بر مباحث سیاسی و نظامی، مضامین مذهبی تشیع را نیز دربرداشت، که علاوه بر بیان سرآمدی سیاسی و مذهبی صفویان، در پی نشان دادن اعتبار روزافزون مذهب تشیع نسبت به سایر مذاهب هم بود. در این راستا، هدف این نوشتار، بررسی جنبه-های مذهبی مراسلات عصر صفویه درنشان دادن اعتبار و سرآمدی مذهب تشیع و حکومت صفوی نسبت به حکام همسایه است؛ به عبارتی، این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این پرسش هاست که، آیا مراسلات برون مرزی دوره ی صفویه در پی بیان سرآمدی مذهبی صفویان بوده است؟ و پرسش دیگر آن است که، آیا صفویان برای ابراز سرآمدی مذهبی خود در نامه ها از مدارک مستندی بهره جسته اند؟ در پاسخ به پرسش های مذکور، فرضیه-های مطرح شده بدین قرار است: به نظر می رسد صفویان به لحاظ کاربرد مکرر مستندات مذهبی در نامه ها به گونه ای وجه تأثیرگذاری مذهبی را مورد نظر داشته اند؛ و از سوی دیگر، مستندات کاربردی آن ها نیز متقن و قابل دفاع بوده است.
جهت گیری سیاست خارجی صفویان در مسئله منازعات میان دولت عثمانی و اروپا (از معاهده زهاب تا سقوط صفویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود دشمنی مشترک به نام دولت عثمانی میان صفویان و دولت های اروپایی از آغاز سدة دهم هجری/ اوایل سدة شانزدهم میلادی، موجبات ارتباط نزدیک سیاسی میان ایران و اروپا را فراهم ساخت. لذا کوشش طرفین تشکیل اتحادیه های سیاسی نظامی علیه دولت عثمانی به منظور تحت فشار گذاشتن و شکست دادن این دشمن قدرتمند بود. دولت صفوی در آغاز با رویکرد هم گرایانه در منازعات میان دولت عثمانی و اروپاییان، جهت گیری اتحاد و ائتلاف با اروپا علیه عثمانی اتخاذ نمود، جهت گیری که علی رغم همه چانه-زنی های دیپلماتیک صفویان با دول اروپاییِ درگیر جنگ با عثمانی، هیچ گاه صورت عملی به خود نگرفت. انعقاد معاهده زهاب در سال 1049ق/1639م. میان ایران و عثمانی، منجر به تغییر جهت گیری صفویان در منازعات میان دولت عثمانی و اروپاییان گشت. این بار دولتمردان صفویِ ناامید از اروپاییان، رویکرد واگرایانه ای نسبت به این منازعات اتخاذ کردند که تا سقوط صفویان ادامه پیدا کرد. این مقاله در پی آن است که به بررسی روند، چگونگی و علل اتخاذ جهت گیری جدید سیاست خارجی صفویان از معاهده زهاب تا سقوط صفویان بپردازد.
روش تحقیق در این پژوهش بر پایه روش تاریخی - توصیفی تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و اسنادی می باشد.
دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که پس از معاهده زهاب، دولت صفوی جهت گیری بی طرفی را در منازعات دولت عثمانی و اروپا انتخاب نمود و بی اعتمادی صفویان نسبت به اروپاییان، پایبندی دولتمردان صفوی به معاهده زهاب و روابط دوستانه و مسالمت آمیز با دولت عثمانی و ضعف سپاه و قوای نظامی ایران در این دوره، از دلایل اصلی اتخاذ جهت گیری بی طرفی از سوی صفویان بود.
نقش علماء در ترویج عزاداری عصر صفوی و جلوگیری از بدعتهای آن
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ ایران اسلامی با رسمیت یافتن مذهب تشیع در عصر صفوی، بسیاری از مجتهدان و علما برای انجام امورات حکومت و مأموریتهایی چون صدر، شیخ الاسلام و سایر مقامات قضایی (به عنوان نماینده تام الاختیار شاه در اجرای حقوق عمومی و کیفری و بسیاری از امور) نقش مهمی ایفا نمودند. این علما و فقهای دین نقش بسیار قابل توجهی در حفظ و ترویج مذهب و مسایل مربوط به آن داشته اند که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرند. بنابراین در ابتدا این سوالات را طرح می کنیم که آیا علما در ترویج یا تأیید یا حتی مقابله با عزاداری و بدعتهای آن نقشی داشته اند؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ چگونه و با چه سیاستی این نقش را ایفا می نمودند؟ تلاش شده است با نگاهی تاریخی دیدگاه و نگرش روحانیون را به برگزاری این مراسم مذهبی بر اساس آثار به جا مانده از آنها بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد این علما در ترویج و تأیید سبک های عزاداری و واکنش نسبت به تحریف ها و آسیب های بوجود آمده در برهه هایی از دوران صفویان نقش های متفاوتی ایفاء نموده اند.
بررسی اوضاع سیاسی ریشهر از ظهور صفویه تا پایان دوره طهماسب اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه تاریخی بندر ریشهر در شبه جزیره بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد منتهی می شود. در زمان پادشاهی عیلام، این منطقه لیان نام داشته و به لحاظ اقتصادی و سیاسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در دوره ساسانیان لیان تغییر نام پیدا کرده و ریشهر نام گرفت. در این دوره ریشهر به اوج رونق و شکوفایی در زمینه های سیاسی، نظامی و اقتصادی رسید. با ورود اسلام به ایران، ریشهر نیز به مانند مناطق دیگر توسط اعراب فتح شد و به مدت هفت قرن در سکوت و ابهام قرارگرفت ، تا سرانجام در دوره صفویه به دنبال تحولات سیاسی و اقتصادی و رونق خلیج فارس و حضور پرتغالی ها مجددا در تاریخ مطرح گردید. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی ضمن نگاهی به پیشینه ریشهر و تحولات این منطقه تا روی کار آمدن صفویان به بررسی جایگاه ریشهر در تحولات صفویه از ظهور این سلسله تا پایان حکومت شاه طهماسب اول پرداخته خواهد شد..
بررسی جایگاه اقتصادی عتبات عالیات در روابط ایران و عثمانی در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است جایگاه اقتصادی عتبات عالیات میان دو دولت صفویه و عثمانی بررسی شده و بازتاب آن در روابط سیاسی دو کشور ایران و عثمانی ارزیابی شود. در این مقوله درباره سه رکن اساسی بحث شده است: 1. زیارت عتبات (زوار)؛ 2. موقوفات؛ 3. دفن اموات. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در این دوران تسلط بر منطقه عراق، به ویژه عتبات عالیات و دستیابی به منافع اقتصادی آن، از جمله مباحث مهم برای دو دولت صفویه و عثمانی بود. چنان که ورود زائران ایرانی به اماکن مقدس عراق با رونق بازار، ایجاد کسب و کار، گسترش تجارت، رونق کاروانسراها و راهداری ها و رفع بیکاری همراه بود. در این وضعیت، ورود انبوه زوار نوعی «صادرات نامرئی» برای عراق بود که می توانست در رفع مشکلات اقتصادی مردم عراق کمک کند. در این میان، موقوفات و نذور سلاطین صفوی و عثمانی و زوار شیعه در عتبات عالیات، بر اهمیت اقتصادی این منطقه می افزود و رونق اقتصادی منطقه را موجب می شد. درآمد اقتصادی دیگری که این منطقه برای دو دولت عثمانی و صفوی داشت، دریافت وجوه متعدد برای کفن و دفن اموات و قیمت هنگفت زمین در آنجا بود.
مطالعه تطبیقی «گلستان هنر» و «مناقب هنروران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره صفویه عصر شکوفایی هنرهای زیبای ایران به شمار می رود. در این عصر هنرمندان فراوانی با تشویق پادشاهان در سراسر قلمرو صفویه مشغول به کار بودند. همین امر باعث شد آثاری نگاشته شود که به شرح حال خوشنویسان و هنرمندان اختصاص داشته باشد. «گلستان هنر» اثر قاضی منشی احمد قمی (953- ح1015ق.) یکی از رساله های مهم عصر صفویه به شمار می رود و از معدود منابع مستقلی است که اطلاعات ارزشمندی درباره خوشنویسان، نگارگران و تذهیب کاران عصر صفوی ارائه می دهد. مؤلف با نگرشی نو در تاریخ تذکره نویسی ایران جزئیات فراوانی از هنرمندان عصر صفویه را بازگو می کند. از سوی دیگر، «مناقب هنروران» کتابی است که مصطفی عالی افندی (948-1008 ق.) آن را یک دهه قبل از نگارش «گلستان هنر»، در سرزمین عثمانی به نگارش درآورد. این دو اثر شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند که قابل تأمل است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی ضمن تبیین زمانه و زندگی نویسندگان دوکتاب، به بررسی انتقادی مباحث مندرج آنها بپردازد.
شاه اسماعیل صفوی و شاهنامه صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاه اسماعیل حکومتی در ایران تأسیس کرد که شالوده اصلی آن را دیانت وملّیت تشکیل می داد. وی جهت ایجاد وحدت ملّی در ایران، مذهب تشیع را رسمیت بخشید. اوقصد داشت پیوند های ملّی را در ایران مستحکم تر کند. حضور ازبکان در نواحی شرقی و عثمانی درغرب، این ضرورت را ایجاب می کردکه حس میهن دوستی و وطن پرستی در ایرانیان بیش از پیش تقویت گردد. شاه اسماعیل عقیده داشت تقویت روحیه جنگاوری وسلحشوری در رویارویی با دشمن تنها با انگیزه های مذهبی تحقق پیدا نمی کند. آثار فراوانی که در دوره صفویه، به ویژه شاه اسماعیل اول به تأثیر از شاهنامه فردوسی پدید آمده، مؤیّد این است که فردوسی موردتوجه شاهان و درباریان و مهم ترین منبع الهام شاعران و هنرمندان این دوره بوده است. به گواهی تاریخ، شاه اسماعیل حامی اصلی آثاری است که با محوریّت شاهنامه فردوسی شکل گرفته است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ به چرایی این توجّه هستند. ازآنجاکه شاه اسماعیل شیعه مذهب است و بنا بر پیشینه اعتقادی خود به فردوسی به عنوان شاعری شیعه علاقه فراوانی داشته است، پیش فرض این تحقیق این است که شاهان صفوی به طور عام و شاه اسماعیل به صورت خاص به دلیل شیعی بودن به فردوسی توجه داشته اند. بررسی ها نشان می دهد غیر ازانگیزه های مذهبی، مصالح سیاسی وتمرکزگرایی عامل مهمّ توجه شاه اسماعیل به وحدت ملّی و احیای هویّت ملّی ایران و به تبع آن شاهنامه بوده است.
تحلیل تاریخی مهاجرت سادات از ایران به هند در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سادات به عنوان گروهی با منزلت اجتماعی انتسابی، بنابر اتخاذ رویکردهای مذهبی شیعی از سوی حاکمان صفوی که خود نیز داعیه سیادت داشتند، در ابعاد مختلف سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی عصر صفوی، حامل نقش و جایگاه تاثیرگذاری بودند . با وجود این، در همین عصر شاهد مهاجرت معنادار آنها از ایران به هند هستیم . این پژوهش تلاش دارد تا علل و عوامل این مهاجرت را بررسی و تبیین نماید . یافته های این پژوهش که بر مبنای تبیین تاریخی انجام شده است، نشان می دهد، گرچه عوامل عمو می همچون تنگ نظری های فکری و مذهبی صفویان در قیاس با وسعت نظر گورکانیان، عدم اقبال مناسب حکام صفوی به مقوله هنر و ادبیات فارسی و در مقابل استقبال حکام گورکانی از ادیبان و هنرمندان، وجود جاذبه های اقتصادی در هند و حاکمیت خاندان های شیعی در دکن در مهاجرت فوق بی تاثیر نبوده، اما تنش های سادات با یکدیگر و تنش با حکومت صفوی نقش روشن و برجسته ای در شکل گیری این مهاجرت داشته است .