مطالب مرتبط با کلیدواژه

عقل جزوی


۱.

ستایش و نکوهش عقل در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولوی عقل کلی عقل جزوی نکوهش و ستایش عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۲۱۵
مولانا در مثنوی شریف و بی بدیل خویش از عقول متعدد و متفاوتی سخن به میان آورده و گاه زبان به ستایش عقل و در جای دیگر به نکوهش آن گشوده است. در این نوشتار ضمن بیان و توضیح انواع عقل در مثنوی و تشریح کارکردها و ویژگیهای آن، دلایل ستایش و نکوهش آنها بررسی شده است. نگارنده بر خلاف برخی از صاحبنظران بر این باور است که عقل جزوی نیز با تمام آفاتی که دارد در مثنوی ذاتا مذموم نیست و پرتوی یا نیمی از دریای عقل کل است و وجودی نورانی دارد؛ ولی به سبب پاره ای از ویژگیها و محدودیتها، غالبا دچار آفات نفسانی و شیطانی می شود و راه اتصال آن به دریای عقل کل تنگ و تاریک می گردد. از این گذشته، میزان برخورداری انسانها از عقل نیز متفاوت است؛ به عبارت دیگر مولانا تساوی عقول را، که بعضی از متکلمان بدان اعتقاد دارند، نمی پذیرد و آن را با استدلال رد می کند. همچنین به اعتقاد مولانا، خداوند گاه جمادات را نیز دارای عقل و فهمی آدمی گونه می کند تا قدرت و اعجاز خویش را به اثبات رساند.
۲.

درآمدی برشناخت قدرت لطیف

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ولایت فطرت کمال عقل جزوی قدرت نرم عزت انس وهم بازی فریب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۷ تعداد دانلود : ۶۴۶
در ادبیات گفتمان غرب؛ قدرت نرم برایند تاثیرهایی است که از راه رسانه، دیپلماسی و دیگر ابزارها، توسط جامعه مخاطب پذیرفته می شود و توان نفوذ آن تا عقل حسابگر است که جنبه های سطحی «جامعه طبیعی» و حداکثر «جامعه فلسفی» را در بر می گیرد! قدرت نرم ویژگی های خاص خود را دارد که برآمده از خاستگاه گفتمان تمدن غرب است و تا سطحی از وجود انسان را پوشش می دهد که در نهایت، لبه ابتدایی لایه عقل وجود آدمی (عقل معاش اندیش) است که جامعه ای را ایجاد می کند که اقتضای عمل در آن، انجام عمل توسط فرد دیگر است؛ یعنی معامله؛ که در ادبیات غرب به وسیله توماس هابز به عنوان «قرارداد اجتماعی» مطرح شد. اما جامعه دینی که بر دو پایه امت و امام شکل می گیرد، حس تدین که به واسطه زحمات انبیاء علیهم السلام در بشر ایجاد شده، مقتضی قیام به حاجت برادر است؛ ولو حاجتی در مقابل آن نبوده باشد و لذا ناموس عون بر قائمه همت عالیه انسانیت مستقر شده و ترغیب به آن در شریعت مطهره فوق حد احصا است. این ویژگی ها که منحصراً در اختیار جامعه ولایی است، تولید نوعی از قدرت می کند که از برترین قدرتهاست و در این نوشتار، « قدرت لطیف» نامیده شده و تلاش بر شرح آن است. نگاه از این افق به عمل و نیت و حرکت اجتماعی، نه تنها معنا و مفهوم وضعی قابل حس و درک مادی می دهد، بلکه آن را به قامتی می آراید که لذتی پایدار نیز عطا می کند.
۳.

نظریه شناخت سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت گرایان نظریه شناخت عقل کلی عقل جزوی گنون شوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۴۹۲
نظریه شناخت سنت گرایان، به لحاظ فلسفی، ریشه در شناخت شناسی و هستی شناسی افلاطون دارد. بر این مبنا، و هماهنگ با عوالم معقول و محسوس، عقل انسان در دو سطحیا مرتبه، کار شناخت را انجام می-دهد. عقل کلی در بالاترین مرتبه شناختی قرار دارد و قادر به ادراک حقایق کلی است. در مرتبه پایین تر، عقل جزوی است که خودیکی از وجوه جزئی عقل کلی به شمار می رود. متناظر با این دو نوع عقل، دو گونه شناخت وجود دارد،یکی شناخت مابعدالطبیعی و دیگری شناخت استدلالی. عقل کلی، حقایق مابعدالطبیعی را به نحو شهودی و بی واسطه و بهیکباره درک می کند اما ادراک عقل جزوی، تدریجی و باواسطه و به کمک فرایند استدلال صورت می گیرد. شناخت حاصل از عقل کلی، حقیقی و کامل است و شناخت حاصل از عقل جزوی، محدود و ناقص است. عقل جزوی با مفاهیم سروکار دارد اما در عقل کلی، فاعل شناسایی و موضوع شناسایی بایکدیگر اتحاد دارند. شناختهای حسی و ادرکات عقل جزوی، به شرط آمادگی فاعل شناسایی، می توانند علت مُعدّه بیداری عقل کلی و بهیادآوردن حقایق کلی باشند.
۴.

مقایسه ی رابطه ی عقل جزوی و کلّی از دیدگاه مولانا با تفکّر اوّلیه و ثانویه از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل جزوی عقل کلی تفکّر اوّلیه تفکّر ثانویه مولانا گابریل مارسل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۱۸۵
توجه به انواع و مراتب عقل، به عنوان ابزار شناخت در فلسفه و عرفان از قرن ها پیش مطرح بوده است. در این میان مولانا نیز بر جایگاه و اهمّیت عقل و تمایز انواع آن تأکید داشته است. با دقت در مثنوی می توان دریافت که عقل جزوی و کلّی، شباهت های قابل تأمّلی با تفکّر اوّلیه و ثانویه ،که گابریل مارسل، فیلسوف فرانسوی مطرح کرده است، دارند. مارسل دو سنخ تفکّر را از هم متمایز می کند؛ یکی تفکّر اوّلیه که ناظر به مسائل است و دیگری تفکّر ثانویه که ناظر به رازهاست. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی-مقایسه ای انجام شده و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مولانا و مارسل از دو دریچه متفاوت یعنی اولی عرفانی و دومی فلسفی، دریافته اند که حقایق ماورائی را از طریق تجربه و شهود واز طریق مواجهه می توان دریافت که در نهایت با معرفتی حیرت زا کشف می شوند. همچنین تقسیمات دو سنخی برای معرفت، آثار و نتایج اخلاقی دارد که البته هدف مارسل،کارکردهای اخلاقی و معنوی آنها مورد نظر بوده، ولی هدف مولانا رسیدن و پیوستن به حقیقت و اصل وجود است و عمل اخلاقی در مسیر معرفت به امور ماورائی، وسیله ای برای نیل به این حقیقت است. مولانا و مارسل در این تقسیم بندی ها، فلاسفه را به جهت استفاده از ابزار مادی درفهم امور ماورائی، مورد نقد قرار داده اند؛ با این حال در مورد امور ماورائی مولانا معتقد است، مسیر طریقت باید به مدد یک پیر واصل طی شود اما چنین مسئله ای در تفکر مارسل که فیلسوف است، مشاهده نمی شود.