مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
اقلیم
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگیهای اقلیمی مناطق مختلف و تعیین نوع معماری هر منطقه بر اساس آمارها و داده های اقلیمی، یک اصل اجتناب ناپذیر است، عامل مهم در معماری، انسان و راحتی وآسایش اوست. این پژوهش با هداف عوامل موثر بر نوع معماری و پهنه اقلیمی در شهر اهواز انجام شده است.روش تحقیق روش کتابخانه ای و میدانی است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی بهره گرفته شده است و جهت درک بهتر منابع کتابخانه ای، پژوهش میدانی از منطقه مورد مطالعه صورت گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از قانون محاسبات کسینوس و نرم افزارtcic استفاده شد. یافته ها نشان داد معیارجهت گیری ساختمان با وزن(0.20)است که شاخص های زیر مجموعه آن به ترتیب دسترسی با وزن(0.46)، ارتباط بین ساختمان های مجاور با وزن(0.42) و شیب زمین با وزن(0.38) در رتبه سوم قرار دارد. همچنین معیار تابش آفتاب با وزن(0.243) است که شاخص های زیر مجموعه آن به ترتیب، ساعات آفتابی(0.40)، زاویه تابش(0.39) ،متوسط درجه حرارت(0.36)، در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. شهر اهواز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت خاص جغرافیایی, شرایط توپوگرافی و سامانه های جوی موثر بر منطقه شرایط زیست اقلیمی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به طوری که گرمای شدید مشکلات عدیده ای را برای ساکنین این شهر ایجاد می کند.
بررسی شرایط اقلیم گردشگری شهرهای استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
143 - 158
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین زمان مناسب گردشگری شهرهای استان سیستان و بلوچستان بر پایه شاخص دمای معادل فیزیولوژیک است. این شاخص، یکی از خروجی های نرم افزار ریمن است که برای تبیین شرایط اقلیم گردشگری شهرهای زاهدان، خاش، سراوان، زابل، ایرانشهر و چابهار استفاده شد. بدین منظور، داده های روزانه (10957 روز) دمای هوا، ابرناکی، فشار بخارآب، سرعت باد و رطوبت نسبی ایستگاه های هواشناسی این شهرها (1394- 1365) گردآوری و نتایج خروجی نرم افزار ریمن به صورت تقویم های اقلیمی روزانه استخراج گردید. با توجه به درصد ماهانه روزهای بدون تنش (آسایش دمایی)، نتایج نشان داد که در فروردین (زابل و ایرانشهر، 67 درصد)، اردیبهشت، خرداد، تیر و شهریور (زاهدان، 90 – 28 درصد)، مهر (سراوان، 87 درصد)، آبان (ایرانشهر، 87 درصد)، آذر، دی، بهمن و اسفند (چابهار، 95 – 42 درصد)، بهترین شرایط برای حضور گردشگران را دارند. بهترین شرایط مناسب گردشگری زاهدان (اردیبهشت و شهریور، 90 درصد)، خاش (اردیبهشت، 76، شهریور، 54 و مهر، 60 درصد)، سراوان (فروردین، 43 و مهر، 87 درصد)، زابل (فروردین، 67 و مهر، 60 درصد)، ایرانشهر (فروردین، 67 و آبان، 87 درصد) و چابهار (آذر، 88، دی، 60، بهمن، 42، اسفند، 95 و فروردین، 45 درصد) برآورد شده که بیش ترین درصد روزهای توأم با آسایش دمایی را دارند.
تاثیر مصرف نم خاک در تولید گرد و غبار در دو اقلیم متفاوت استان گیلان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1098 - 1107
حوزه های تخصصی:
روش شناسی: عوامل و عناصر اقلیمی، در توان آبی و نوع خاک نقش داشته ودر ایجاد و توسعه گرد و غبار بسیار موثر می باشند. دیتاهای 13 ایستگاه (کلیماتولوژی و باران سنجی و سینوپتیک)، در دوره33 ساله از سال 1368 تا 1400 استفاده شد و با استفاده از روش تورنث وایت بیلان آبی استان برآورد گردید. دو ایستگاه منجیل و قلعه رودخان با جهت تولید گرد و غبار بعنوان الگو انتخاب شدند. مساحت استان گیلان 5/ 13790 کیلومتر مترمربع می باشد و موقعییت جغرافیایی قلعه رودخان 37°06'N 49°16'E و ارتفاع از سطح دریا m 1677 مساحت آن km28/1052 و منجیل 36°46'N 49°30'E ارتفاع از دریا 263 ومساحت2 km29/1072 است. استان گیلان در شمال ایران با طول جغرافیایی 35/50 تا 32/48 و عرض 27/38 تا 33/36 در شمال با دریای خزر، و در شرق با استان مازندران، از جنوب با استان قزوین و در غرب با آذربایجان و اردبیل همسایه است. یافته ها: مصرف نم خاک در محیط GIS توسط روش کرجینگ در سراسر گیلان درون یابی و نقشه آن ارائه گردید و دو نقطه مورد نظر (منجیل، قلعه رودخان) با حداکثر و حداقل مصرف در نقشه مشخص شد. تغییرات مصرف نم خاک، مهمترین آیکون تاثیرگذار در تولید گرد و غبار می باشد.نتیجه گیری: درمناطق اقلیمی خشک تر – منجیل- مصرف نم خاک افزایش می یابد و شرایط برای جداشدگی ذرات خاک بیشتر فراهم می گردد. با وجود وزش باد در اکثر مواقع از سال در منجیل، موجب تولید گرد و غبار شده و در فصل گرم تشدید می گردد.
واکاوی تغییرات دما، پوشش گیاهی،تبخیر و تعرق و خشکسالی مبتنی بر مدلسازی تصاویر ماهواره ای لندست 5 و 8 و شاخص های هواشناسی
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
195 - 206
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تبخیر- تعرق در چرخه هیدرولوژی و کاربردهای متنوع آن در علوم مختلف، محاسبه مقدار آن بویژه، تبخیر- تعرق واقعی از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه فراوانی پوشش گیاهی یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر دمای سطح زمین است بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی خودهمبستگی فضایی دمای سطح زمین و تبخیر- تعرق در ارتباط با پوشش گیاهی در شهرستان مراوه تپه می باشد. با استفاده از پردازش داده ها در محیط Google Earth Engine در قسمت اول ، یک مجموعه داده مودیس با وضوح بالا و به صورت فصلی برای هر سال طی یک دوره زمانی بین سال های ، 2000، 2015،2010 و 2020 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. سپس تبخیروتعرق به کمک دیتاهای مودیس و روش-تورنت وایت با درنظرگرفتن ضریب رشد گیاهی محاسبه شده و با تبخیروتعرقی که از الگوریتم سبال بدست آمده، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند.در همین راستا پیشبینی خشکسالی با استفاده از شاخص SPI (یک ماهه،سه ماهه،شش ماهه و دوازده ماهه) برای بازه زمانی 2015 تا 2044 نیز انجام گردید. پس از محاسبه تغییرات جهت شناسایی و کشف الگوها و روندهای موجود در داده های فضایی از نرم افزار ArcGis بهره گرفته شد. به جهت بهترین نتیجه و کمترین میزان خطا از روش میانیابی مجذور فاصله با پراکنش(Expotntial) و جهت انتخاب بهترین روش درونیابی از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا RMS قدر مطلق خطا MAE استفاده گردید. نتایج نشان داد روش عکس فاصله به عنوان بهترین روش در میان روش های مورداستفاده برای برآورد تغییرات می باشد. نتایج این تحقیق مشخص کرد که در فصل بهار بالاترین درصد NDVI با پایین ترین میزان دما انطباق مکانی ندارد، به عبارت دیگر درصد شاخص پوشش گیاهی با درجه حرارت سطح زمین رابطه معکوس ندارد. در فصل تابستان بالاترین میزان درصد شاخص پوشش گیاهی از نظر مکانی با کم ترین میزان دمای سطح زمین انطباق مکانی کامل دارد. در فصل زمستان نحوه پراکنش الگوهای دمایی به دلیل نقش تعدیل کننده دمایی پوشش گیاهی با استفاده از ساز و کار تبخیر و تعرق در مقایسه با سایر فصول کاملا متفاوت است.
اثرات تغییرات اقلیمی بر الگوی کشت در استان گلستان: تحلیل آماری از داده های اقلیمی و الگوهای کشت طی 25 سال گذشته
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
259 - 278
حوزه های تخصصی:
آشکارسازی از نظر آماری، فرآیندی است برای نمایان ساختن تغییرات معنی داری که نتوان آن ها را به تغییرات طبیعی مربوط دانست. بخش کشاورزی وابستگی شدیدی به پارامترهای اقلیمی دما و بارش دارد بنابراین با شدت و سرعت بیشتری نسبت به تغییرپذیری های اقلیمی واکنش نشان می دهد. تغییرات اقلیمی می تواند در مدت زمان طولانی بر نوع کشت و کشاورزی یک منطقه نیز تأثیر بگذارد. برای اینکه بتوان کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی را در استان گلستان افزایش داد، نیازمند مطالعه پیشینه اقلیمی در استان گلستان و رژیم های بارش و دمای آن طی دوره زمانی طولانی (حداقل 25 سال) هستیم تا بتوانیم روند تغییرات را بررسی کنیم. بنابراین برای بدست آوردن تیپ های کشت زمستانه و تابستانه مناسب برای استان گلستان از روش منکندال و پاپاداکیست بر روی داده های اماری ایستگاه های هواشناسی استان استفاده گردید.برای این منظور داده های اقلیمی مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های میانگین حداقل، حداکثر و متوسط دمای ماهانه، میانگین حداقل و حداکثر مطلق دمای ماهانه، متوسط سالانه دما و بارش 9 ایستگاه استان گلستان در بازه زمانی (2018-1990) است که از سازمان هواشناسی کشور تهیه گردید. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که تغییرات بارزی در نوع الگوی کشت منطقه طی دوره زمانی مورد مطالعه (2017-1990) صورت نگرفته که دلیل این رویداد با توجه به آستانه های دمایی تعریف شده مدل پاپاداکیس قابل توجیه است. به عنوان مثال الگوی غالب زمستانه جو دو سر بود که لازمه کشت محصول این است که میانگین حداکثر دمای سردترین ماه سال بیش از ۱۰ درجه سلسیوس باشد از آنجایی که آستانه ی دمایی مذکور در طول دوره آماری در منطقه مشاهده گردید، بنابراین نوع کشت در این مدت ثابت بوده که با توجه به شرایط روند افزایشی دما، در آینده نیز کشت این محصول وجود خواهد داشت. همچنین حاکمیت دماهای حداکثر بالای ۲۰ و ۲۵ درجه سلسیوس در منطقه و طولانی بودن فصل عاری از یخبندان، دلیلی برای ثابت بودن تیپ های غالب تابستانه در این استان می باشد.
ارزیابی زمانی گردشگری شهری با استفاده از شاخص های اقلیمی تعطیلات (HCI) و اقلیم گردشگری (TCI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
93 - 106
حوزه های تخصصی:
گردشگری پدیده ای است که با سازوکاری در هم تنیده و پنهان در زمان ها و مکان های مختلف اشکال گوناگونی به خود می گیرد و به همین خاطر تأثیرات کاملاً متفاوتی را بر جوامع انسانی بر جای می نهد. یکی از مهم ترین راه کارهای گسترش صنعت گردشگری در یک منطقه شناخت و بررسی وضعیت اقلیمی آن در ماه های مختلف سال است و شرایط اقلیمی مقصد یکی از مهم ترین اطلاعات مورد نیاز گردشگران برای سفر می باشد. لذا در این پژوهش، شرایط اقلیمی شهر پیرانشهر با استفاده از داده های اقلیمی دوره 30 ساله (2018-1989) و بهره گیری از شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و شاخص اقلیمی تعطیلات (HCI) جهت تعیین ماه های مطلوب از نظر گردشگری مورد ارزیابی قرار گرفت. این شاخص ها از طریق رتبه بندی و وزن دهی به متغیرهای دما، رطوبت، بارش، ساعات آفتابی و سرعت باد به ارزیابی تناسب شرایط اقلیمی برای گردشگری می پردازند. نتایج حاصل از شاخص های مورد بررسی نشان داد که هر دو شاخص، در فصل زمستان از نظر امتیاز تقریباً یکسان هستند و کمترین امتیازهای هر دو شاخص مربوط به این فصل است. در اواخر فصل بهار و تابستان وجه تمایز شاخص TCI و HCI آشکار می گردد به طوری که برعکس شاخص TCI بیشترین امتیاز HCI در فصل تابستان مشاهده می شود. علت این امر مقادیر بالای امتیازدهی به دما در این شاخص است. در فصل تابستان تقریباً از نظر نمایش وضعیت گردشگری شبیه هم هستند و تنها تفاوت در مقدار امتیاز می باشد در اواسط و اواخر فصل پاییز نیز تقریباً وضعیت مثل یکدیگر است. در مجموع مقایسه دو شاخص مورد بررسی نشان داد که شاخص TCI حاکی از طیف وسیع شرایط اقلیمی از نظر گردشگری در طول سال است. در حالی که شاخص HCI تغییرپذیری و نوسان کمتری را نشان می دهد. لذا شاخص TCI نمود بهتری نسبت به شاخص HCI برای وضعیت اقلیمی پیرانشهر دارد. در مجموع بر طبق نتایج حاصل مشخص گردید ماه های اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر از بیشترین مطلوبیت شرابط اقلیمی برای گردشگری در شهر پیرانشهر برخودارند.
آموزش زیست محیط به کودکان و شیوه ها و پیامدهای آن
محیط زیست در یک تعریف کلی یعنی مجموعه شرایط بیرونی که در طول عمر یک موجود زنده، مانند انسان بر او اثر می گذارد. طبق این تعریف نور خورشید، آب، هوا، اقلیم، گیاهان، جانوران و سایر موجودات بی جان و جاندار که در زمین وجود دارند و با یکدیگر در ارتباط دوسویه هستند، محیط زیست انسان را تشکیل می دهند. آموزش حفظ محیط زیست را می توان از پایه و در قالب آموزش رسمی برای کودکان آغاز کرد. اساس تحقق پایداری در توسعه و حفظ محیط زیست، آموزش اخلاق زیست محیطی است. اخلاقی که ارتباطات پیچیده و در حال تغییر بین انسان و طبیعت را شناسایی و با حساسیت به آن ها پاسخ دهد. بخش اعظمی از بحران های زیست محیطی معاصر ناشی از تربیت ناصحیح و جهالت علمی و عملی انسان ها نسبت به طبیعت و شیوه تعامل با آن است که موجب شده تخریب محیط زیست به یکی از جدی ترین چالش های پیش روی بشر تبدیل شود. یافته های علمی و تجربه های متعدد بشری نشان داده، تعلیم وتربیت در سنین کودکی آسان تر و با پذیرش بیشتری صورت می گیرد. ازاین رو، آموزش زیست محیط در این دوران می تواند نتایج نهادینه شده تری بر جای نهد؛ بنابراین پژوهش حاضر تلاش دارد، اهمیت آموزش مدرسه ای بر زیست محیط کودکی و روش های آموزشی این مهارت به کودکان را تبیین کند. برهمین مبنا، مسئله اصلی پژوهش ناظر بر شیوه های آموزش حفاظت از محیط زیست بر کودکان و تأثیر آن بر پایداری طبیعت است. در این پژوهش، گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای انجام شده و سپس با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر شیوه های اسنادی، داده های مرتبط دسته بندی و پس از پالایش تبیین شده اند.
گونه شناسی الگوهای معاصر مسکن روستایی و ارتباط آن با اقلیم (مطالعه موردی: روستای کَنگ مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه شناخت معماری مسکن روستاها حائز اهمیت می باشد، زیرا الگوهای فضایی معماری آنها در تعامل با اقلیم و محیط شکل گرفته و دارای رابطه تنگاتنگی با خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ساکنین خود می باشند. این مطالعه در نظر دارد، به بررسی مسکن روستای کَنگ واقع در شهر مشهد، به عنوان یک مجموعه آمیخته با طبیعت بپردازد، زیرا تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن شده است که دارای ساختار ارزشمند معماری در بهینه سازی انرژی نیز می باشند. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخاسته از داده ها، مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و ... را که موجب به وجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد پنج گونه مختلف با توجه به اقلیم سرد منطقه در بافت خانه ها وجود دارد که منتج از تأثیر الگوهای معمارانه سازگار با معیارهای اقلیمی- محیطی می باشند و یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوی مسکن، فضای حیاط است که در پنج الگوی متفاوت ساختاری حیاط سرپوشیده، حیاط مستقل (باز- نیمه باز)، حیاط بام (پلکانی)، حیاط مشترک، بدون حیاط نمایان گردیده است. هم چنین از مشابهت ساختاری خانه ها و نحوه عملکرد عناصر معماری به کار رفته در آنها می توان نتیجه گرفت که اصول ثابت سامانه های حرارتی به کمک بهره گیری از انرژی طبیعی و خورشیدی برای تأمین آسایش حرارتی، بسیار مؤثر بوده اند.
تحلیل و ارزیابی آسایش حرارتی در فضاهای باز شهر رشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
86 - 102
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز موفق و مطلوب، مردم را تشویق به گذراندن وقت خود جهت انواع فعالیتهای فرهنگی، ورزشی، تجاری و تردد در این مکانها می نمایند. لذا توجه به معیارهای کیفی در برنامه ریزی و طراحی این فضاها اهمیت زیادی دارد. جریان باد نقش مهمی در کیفیت و پایداری فضاهای باز شهری و همچنین عاملی مهم و تأثیرگذار روی تبادل گرما، رطوبت، انتقال ذرّات و تهویه محیط شهری جهت برقراری آسایش حرارتی است. هدف این پژوهش، تحلیل و ارزیابی اثر اقلیم بر شرایط آسایش و راحتی فیزیولوژیک انسان در فضاهای باز شهری است. پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده های مورد استفاده شامل متوسط حداقل، حداکثر و ماهانه پوشش ابر، ساعت آفتابی، دما و سرعت باد در دوره آماری40 ساله (2019-1979) است. ابزارهای اصلی تحلیل نیز شامل شاخصهای پن واردن، برودت باد و بیکر و نرم افزارهایExcel ، Arcgis و Autocad است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق شهر رشت در استان گیلان است. یافته ها نشان می دهد که وزش بادهای مطلوب از سمت شمال شرقی و بادهای نامطلوب بیشتر از جهت های غرب و شمال غربی است و روند روبه رشد افزایش تغییرات آن از میانگین سالانه به خصوص در دهه اخیر مشهود و قابل توجه است. عدم آسایش سرمایی فقط در دو ماه ژانویه و فوریه دیده می شود. مقدار کالری از دست رفته روزانه و ساعتی در ماه فوریه دارای بیشترین مقدار و در ماه جولای دارای کمترین مقدار است. همچنین مقدار کالری رسیده از تابش آفتاب نیز در ماه دسامبر کمترین و در ماه جولای بیشترین مقدار است. روزهای چهار ماه جولای، آگوست، ژوئن و سپتامبر نه تنها به سایه بلکه به جریان هوای طبیعی جهت برقراری آسایش حرارتی نیاز دارند و دوره گرم سال بین ساعات 11صبح تا 17 عصر دو ماه جولای و آگوست بوقوع می پیوندد. با توجه به ﺟﻬﺖ وزش ﺑﺎد در ﻓﺼﻞ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن، ﺷﺒﮑﻪ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺷﻬﺮ رﺷﺖ ﺑﺮای ورود اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺷﻤﺎﻟﯽ و ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ با ورود اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬا ﺑﺎﻋﺚ ایجاد کوران، ﺗﻠﻄﯿﻒ ﻫﻮا و ﮐﺎﻫﺶ رﻃﻮﺑﺖ ﺑﺎﻻی ﺷﻬﺮ ﺷﻮد. اما این ﺑﺎدﻫﺎ با برخورد ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎزﻫﺎی وﺳﯿﻊ و ﺑﺎ ارﺗﻔﺎع زﯾﺎد که بدون برنامه ریزی مناسب در قسمت ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺷﻬﺮ ایجاد شده اند دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﺷﺪه و از ورود ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﻪ داﺧﻞ ﺷﻬﺮ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی می شود.
پهنه بندی ش دت سیل خیزی در حوضه ی آبریز میشخاص ب ه کمک تحلیل عاملی- خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۲
153 - 177
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از انواع بلایای طبیعی می باشد که همه ساله خسارات زیان باری را در سراسر جهان و از جمله ایران به وجود می آورد. بنابراین، شناسایی این پدیده و پارامترهای موثر در وقوع سیل خیزی در حوضه های آبریز ضرورتی اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در صدد ارائه روشی برای پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی در حوضه ی آبریز میشخاص در ایلام می باشد. در این تحقیق حوضه ی آبریز میشخاص در استان ایلام به 12 زیرحوضه تقسیم و برای هر زیرحوضه 28 پارامتر ژئومتری، اقلیمی، نفوذپذیری و فیزیوگرافی مانند؛ مساحت، محیط، طول و شیب آبراهه ی اصلی، طول و شیب حوضه، زمان تمرکز، ضریب شکل و متغیر بارش، تاج پوشش گیاهی ،CN و دبی با استفاده از نرم افزار ArcGIS محاسبه شد. برای تعیین شدت سیل خیزی زیرحوضه ها از روش آماری تحلیل عاملی- خوشه ای استفاده و داده های 28 متغیر زیرحوضه ها توسط نرم افزار SPSS پردازش و در قالب 5 عامل اصلی (شکل، آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب) خلاصه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که عامل شکل با مقدار ویژه 64/7 مهم ترین عامل در سیل خیزی حوضه ی مورد مطالعه است، عوامل آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب ب ه ترتیب با م قدار ویژه 65/4، 56/2،75/1 و 61/1 در رتبه های بعدی قرار دارند. در ادامه، حوضه ی مورد مطالعه بر اساس امتیاز عاملی به 3 طبقه ی سیل خیزی زیاد، متوسط و کم تقسیم و نقشه ی پهنه بندی شدت سیل خیزی زیرحوضه ها ترسیم شد. زیرحوضه های (9،8،5،3) در عامل شکل، زیرحوضه های (1،6،11) در عامل شیب، زیرحوضه های (2، 7) در عامل زهکشی و در عامل رواناب نیز زیرحوضه های (4،10،12) دارای شدت سیل خیزی زیادی هستند. زیرحوضه ها از نظر مشابهت پتانسیل سیل خیزی، فرسایش، پوشش گیاهی و تأثیرات عملکرد انسانی نیز به 3 گروه با شدت سیل خیزی زیاد، متوسط و کم تفکیک شده اند.
تأثیرگذاری برخی از شاخص های اقلیمی بر آبگیری دریاچه های داخلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
40 - 23
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل ساختاری کره زمین اقلیم است. هرگونه ناهنجاری در هر یک از این مؤلفه ها سبب اختلال و اغتشاش در کل سیستم می شود. ضریب تغییرات کم بارش، معرف پایداری و توزیع زمانی یکنواخت است. به منظور بررسی ارتباط بین فاکتورهای اقلیمی و اثر آن بر آبگیری دریاچه های داخلی ایران از داده های 50 ساله اقلیمی دما و بارش پایگاه داده اسفزاری در یاخته های 15*15 کیلومتر استفاده شد. در پردازش های آماری علاوه بر اندازه گیری های گرایش مرکزی بارش و دما، از شاخص های پراکندگی استفاده گردید. آستانه های به دست آمده نشان می دهد که حوضه ای با دارا دمای متوسط از 78/15 کمتر، متوسط بارش سالانه از 215 میلی متر بیشتر، ضریب برفی از 13 درصد بیشتر، ضریب تغییرات بارش از 40 درصد کمتر و ضریب تغییرات دما از 43/7 بیشتر می تواند حیات دریاچه را تضمین می کند. همه ی حوضه های داخلی ایران در دوره کواترنری به یک تناسب دچار تغییر دما نشده اند وضعیت و شواهدی که از آبگیری دریاچه ها کواترنری وجود دارد با بارش دو برابر نسبت به شرایط کنونی و دمایی 6-12 درجه کاهش نسبت به امروز همخوانی ندارد؛ به طوری که با کاهش 3، 9 و 12 درجه دما و افزایش بارش، خط تعادل آب وخشکی نمی توانسته به آثار تراس های کواترنری برسد. تغییر ارتفاع خط تعادل آب وخشکی با مقدار تغییرات دما و بارش به تنهایی قابل تفسیر نیست و علیت را باید در تغییر رژیم بارش و وضعیت ژئومورفولوژیکی منطقه جستجو کرد.
ارزیابی مشخصه های معماری بومی در مناطق مختلف از لحاظ میزان تطابق با اقلیم
حوزه های تخصصی:
درسال های اخیر به دلیل مشکلات روزافزون ناشی از آسیب های وارد شده به محیط زیست در جهان، گرایش معماران و طراحان شهری به سیستم های ساختمانی بناهای منطبق با اقلیم و سازه های بومی انرژی کارآمد بیشتر شده است. معماری بناهای بومی در هر منطقه با توجه به عناصر موجود در محیط طبیعی و برای ایجاد آسایش اقلیمی که از مهمترین فاکتورهای مربوط به طراحی بنا می باشد شکل گرفته اند. معماری متمرکز بر اقلیم انواع مختلفی در سراسر جهان دارد. شرایط منطقه ای، محلی، فرهنگی، اقلیمی و تاریخی این نوع معماری را شکل می دهند. ساختمان هایی در طی دوران مدرن تا به امروز شکل گرفته و سطح زیادی از شهرها را به خود اختصاص داده اند در اکثر مواقع نمی توانند پاسخگوی آسایش اقلیمی انسان باشند در صورتی که معماری که بر اساس اقلیم شکل می گیرد شامل الگوها و المان های متنوعی برای ایجاد بناهای پربازده می باشد. این پژوهش با هدف بررسی عناصر معماری بومی در نقاط مختلف جهان و مطالعه ساختار آن از جهت انطباق پذیری با المان های معماری اقلیمی و نکاتی است که از آن می توان به دست آورد. داده ها با مطالعه منابع اولیه به دست آمده و با توجه به روش تحقیق که بر مبنای ادبیات تحقیق و تشریح نمونه های موردی می باشد، تعدادی بنای بومی در نقاط مختلف بررسی و در نهایت تطبیق پذیری هریک از آن ها با عناصر اقلیم مشخص شده است.
نقش اقلیم در مفهومسازی زبان شعر: بررسی استعاره مفهومی «آه» در اشعار فارسی، انگلیسی و ترکی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 98
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر تأثیر اقلیم بر مفهوم سازی در شعر بررسی تطبیقی می شود. بدین منظور استعاره های مفهومی «آه و ناله» در زبان های فارسی، ترکی و انگلیسی استخراج، و با استفاده از استعاره شناختی لیکاف (۱۹۸۰) تحلیل شد. پیکره زبانی پژوهش حاضر منتخبی از اشعار حافظ، سعدی و عطار در زبان فارسی؛ شهریار، فضولی و واحد در زبان ترکی؛ و شکسپیر، اسپنسر و جان دان در زبان انگلیسی ست. نتایج مطالعه نشان داد که تأثیر اقلیم بر شعر امری زبان محور نیست بلکه موضوعی بین زبانی است . "آه" در ادبیات فارسی «آتش»، در انگلیسی «باد»، و در ترکی «نسیم/آتش» است. با آه فارسی عاشق آتش می افروزد و معشوق را در این آتش می سوزاند. هم چنین، آه و به تبع آن آتش در فارسی ویژگی "بیرونی" دارد؛ ازاین روست که آتشِ آه عاشق دامن معشوق را گرفته و از وی انتقام می گیرد. در مقابل، در ادبیات انگلیسی آه از جنس آب/باد است و عاشق سیل و گاه طوفان به راه می اندازد و معشوق در سیل آه عاشق غرق می شود. هم چنین، باد و آب تولیدشده از آه در انگلیسی ویژگی «درونی» دارد و به دامن معشوق نمی رسد. بنابراین، آه های فارسی آتشین، خشک، سوزاننده و بسیار مؤثرند ولی آه های انگلیسی نمناک و توأم با اشک اند که باعث ایجاد طوفان در دریا می شوند. این خصوصیت منطبق بر اقلیم کشورهای ایران و انگلستان است. همین مسئله در زبان ترکی نیز صدق می کند، با این تفاوت که ادبیات ترکی راهی میانه در پیش می گیرد. آه ترکی گاه ملایم مانند نسیم است و گاه آتشین؛ نه نسیمش طوفان به راه می اندازد و نه آتشش افلاک و کواکب را می سوزاند. از دیگر نکات مهم زمان آه کشیدن شاعر است. در اشعار فارسی و ترکی آه در شب و سحر کشیده می شود اما در زبان انگلیسی زمان خاصی ندارد. شاید بتوان دلیل این کار را در باورها و اعتقادات دینی شعرا جستجو نمود.