مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
اقلیم
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۶۲-۵۱
حوزه های تخصصی:
مسکن در روستاها متناسب با شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه روستایی شکل می گیرد. در این میان یکی از تقسیم بندی های معماری مساکن روستایی، تقسیم بندی براساس اقلیمی است که روستا در آن واقع شده است. از بعد دیگر الگوی فعالیت های جاری در این مساکن نیز، تحت تأثیر اقلیم مختص به خود است. بنابراین در اقلیم های مختلف، فعالیت های مختلفی پدید می آید که در قالب الگوهای مختلف فضایی بروز می کنند. معماری روستاها به خصوص در مناطق سردسیر فصلی، می باشد و تحت تأثیر الگوی فعالیت هایی است که در کالبد روستا روی می دهد و بدین شکل به تعامل با معماری می انجامد. این مقاله به چگونگی تأثیر تغییر فصول و فعالیت ها بر الگوی سکونت و شکل مسکن روستایی می پردازد. روش کار بر اساس تحلیل محتوای متون و استخراج شاخص های سنجش با محور قرار دادن ساکنین و تنظیم پرسشنامه مصاحبه عمیق و مشاهده و برداشت میدانی از شکل خانه ها صورت پذیرفته است که با محوریت اقلیم شهرستان ارومیه به عنوان یکی از مناطق سردسیر کشور، روابط میان توده فضا با فعالیت های ساکنین در مساکن روستایی (که به صورت تصادفی میان روستا های جامعه هدف، واقع در استان آذربایجان غربی انتخاب شده اند) مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله، یافتن روشی است که بر اساس آن، محیط ساخته شده همسو با فعالیت ها ، الگوی تعامل اجتماعی و حرکت فردی سازمان یابد. با بررسی فعالیت های جاری در مساکن این روستاها می توان الگوی مناسبی جهت طراحی مسکن متناسب با نیازهای مردم روستا و اقلیم منطقه به دست آورد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میان فصول مختلف سال و فعالیت های جاری در مساکن، الگوی رویدادهای معناداری به دست می آید که درک این روابط، سرلوحه طراحی مساکن روستایی است. بیشترین میزان فعالیت در هر یک از فصول بیانگر شدت نیاز به آن فضا است که این نیاز موجب به وجود آمدن شکل و ابعاد فضاهایی شده که این قالب به وجود آمده، بستر مناسبی برای تجلی رویدادهایی است که در آن فصل از سال باید اتفاق بیفتد. این چرخه در سالیان سال به حیات خود ادامه داده و کامل شده است.
بررسی و پهنه بندی آسایش اقلیمی گردشگری استان گیلان با استفاده از شاخصTCCI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۴
119 - 135
حوزه های تخصصی:
عوامل زیادی بر صنعت گردشگری تاثیر می گذارند که یکی از مهم ترین آن ها آب و هوا است. آب و هوا به عنوان یکی از مهم ترین منابع پایه محلی در صنعت گردشگری نقش ایفا می کند. آگاهی از آسایش اقلیمی، نقش مهمی را در زندگی انسان و فعالیت های او بازی می کند و آسایش فیزیولوژیکی ارتباط تنگاتنگی با فاکتور های آب و هوایی دارد. از این رو مطالعه پارامتر های اقلیمی مؤثر در آسایش اقلیمی کاری ضروری به نظر می رسد. استان گیلان یکی از استان های گردشگرپذیر کشور است و بررسی و مطالعه آسایش آب و هوایی این استان می تواند در برنامه ریزی برای پذیرش گردشگر و مقتضیات آن گامی مهم به شمار آید. در این مطالعه آسایش اقلیمی استان گیلان مورد بررسی قرار گرفته است برای این منظور از داده های اقلیمی 11 ایستگاه سینوپتیک شامل میانگین ماهانه دما، میانگین حداکثر و حداقل دما به درجه سانتی گراد، میانگین ماهانه ی رطوبت نسبی به درصد، میانگین ساعت آفتابی و تعداد روز های بارندگی طی دوره آماری25ساله( 2020 –1995) از سازمان هواشناسی کشور دریافت شده است. پس از مرتب سازی و تجزیه و تحلیل در نرم افزار های Excell, Spss ، شرایط اقلیمی محدوده ی مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب براساس شاخص آسایش آب و هوایی گردشگری (TCCI) نقشه های پهنه بندی استان در نرم افزار GIS ترسیم شد. نتایج بررسی های انجام شده نشان دهنده ی وجود انواع وضعیت های آسایش آب و هوایی گردشگری در استان گیلان است. ماه های می و ژوئن در اغلب نقاط استان دارای شرایط کاملاً مطلوب و دلپذیر بوده و شرایط اقلیمی برای انواع فعالیت های گردشگری فراهم است. در فصل سرد سال (ژانویه، فوریه و دسامبر) در تمامی نقاط استان (به ویژه نواحی مرتفع مانند دیلمان و ماسوله و...) شرایط بسیار نامطلوب (سرمایی) حاکم است و در فصل گرم سال (ژوئیه و آگوست) شرایط خیلی نامطلوب (گرمایی) در اغلب پهنه های مورد مطالعه (به ویژه نواحی ساحلی به دلیل رطوبت بالا) وجود دارد. در مجموع در این پژوهش انواع فعالیت های گردشگری متناسب با هر فصل و هر منطقه هدف گذاری شده است.
بررسی تغییرات مکانی- زمانی متغیر های اقلیمی مرتبط با پوشش گیاهی در مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تبخیر- تعرق در چرخه هیدرولوژی و کاربردهای متنوع آن در علوم مختلف، محاسبه مقدار آن بویژه، تبخیر- تعرق واقعی از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه فراوانی پوشش گیاهی یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر دمای سطح زمین است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی خودهمبستگی فضایی دمای سطح زمین و تبخیر- تعرق، شاخص بارش استاندارد شده و میزان آلبدو در ارتباط با پوشش گیاهی در شهر اصفهان می باشد. با استفاده از پردازش داده ها در محیط Google Earth Engine در قسمت اول، یک مجموعه داده مودیس با وضوح بالا و به صورت فصلی برای هر سال طی یک دوره زمانی بین سال های ، 2000 تا 2020 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. سپس تبخیروتعرق به کمک دیتاهای مودیس و روش تورنت وایت با درنظرگرفتن ضریب رشد گیاهی محاسبه شده مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. در همین راستا پیشبینی خشکسالی با استفاده از شاخص SPI (یک ماهه،سه ماهه،شش ماهه و دوازده ماهه) برای بازه زمانی 2015 تا 2044 نیز انجام گردید. پس از محاسبه تغییرات جهت شناسایی و کشف الگوها و روندهای موجود در داده های فضایی از یک روش تحلیل فضایی ( لکه های داغ ) در محیط نرم افزار ArcGis بهره گرفته شد. نتایج این تحقیق مشخص کرد که در فصل بهار بالاترین درصد NDVI با پایین ترین میزان دما انطباق مکانی ندارد، به عبارت دیگر درصد شاخص پوشش گیاهی با درجه حرارت سطح زمین رابطه معکوس ندارد. در فصل تابستان بالاترین میزان درصد شاخص پوشش گیاهی از نظر مکانی با کم ترین میزان دمای سطح زمین انطباق مکانی کامل دارد. در فصل زمستان نحوه پراکنش الگوهای دمایی به دلیل نقش تعدیل کننده دمایی پوشش گیاهی با استفاده از ساز و کار تبخیر و تعرق در مقایسه با سایر فصول کاملا متفاوت است.
بررسی روند خشکسالی با استفاده از شاخص های SPEI اصلاح شده و MSPI در مقیاس های زمانی مختلف (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایش مؤثر و به موقع خشکسالی می تواند به توسعه سامانه های خشکسالی و مدیریت بهینه منابع آبی کمک کند. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی ایستگاه های سینوپتیک استان فارس (آباده، شیراز، فسا و لار) در مقیاس های زمانی مختلف (6،3، 9 و 12 ماهه) با استفاده از شاخص های بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) و بارش استاندارد چند متغیره (MSPI) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، به منظور بررسی روند شاخص های مورد بررسی از آزمون من-کندال استفاده شده است. بر اساس نتایج، در مقیاس های زمانی کوتاه مدت فراوانی دوره های خشک و مرطوب زیاد است. اما با افزایش مقیاس های زمانی، فراوانی دوره های خشک و مرطوب کاهش می یابد و تداوم آن ها افزایش پیدا می کند. از لحاظ شاخص SPEI در مقیاس زمانی 3 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه آباده (20/5-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه شیراز (21/5) می باشد. در مقیاس زمانی 6 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی به ترتیب در ایستگاه های آباده (45/3-) و شیراز (10/3) مشاهده شد. در مقیاس زمانی 9 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی در ایستگاه لار به ترتیب با مقادیر 63/3- و 48/2 می باشد. همچنین در مقیاس 12 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه شیراز (37/3-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه آباده (37/2) می باشد. تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی سری زمانی SPI نشان داد که اولین مؤلفه اصلی (PC 1 ) می تواند درصد زیادی از تغییرات را در سری های زمانی SPI اصلی در تمام مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، به خود اختصاص دهد. همچنین نتایج نشان داد که MSPI ها از نوسانات سری زمانیSPI به ویژه در دوره های خشک و مرطوب طولانی مدت پیروی می کنند. به طوری که، دوره های خشک و مرطوب جزئی در دوره های خشک یا مرطوب شدید و طولانی، ممکن است توسط MSPI حذف شوند.
نقش اقلیم آب و هوایی بر پیدایش بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه از «بلوغ» همواره به عنوان آغاز مسئولیت و محدودیت های انسان مکلف یاد می شود، رسیدن دختر و پسر به سنّ خاص است؛ اما صرف نظر از مبنای شرعی آن، بلوغ پدیده ای است طبیعی با فعلیت رسیدن استعداد جنسی و قوای تولید مثل. معیار و ضابطه ای که در آیه 6 سوره مبارکه نساء(حد توانایی جنسی) تصریح شده است. هر چند روایات و اخبار بسیاری متذکر نشانه های گوناگون برای تفسیر این مرحله از توانایی جنسی شده اند و سنین متعدد را برای آن بیان نموده اند، بررسی های این پژوهش نشان می دهد که ادله فقهی اقامه شده برای تعیین سنّ به عنوان معیار بلوغ برای آحاد افراد، قابل نقد بوده و مورد خدشه است. ضمن آنکه این ادله با حقیقت بلوغ که در آیه اشاره شده در تناقض است، زیرا توجه به بلوغ از منظر توانایی و قدرت باروری، متأثر از عوامل بسیاری همچون اقلیم و ویژگی های آب و هوایی است. ازهمان رو است که در روایات، سنین متعدد که ناظر به موضوع نیاز مخاطب کلام بوده بیان شده است. با این حال، این مسئله چندان در حوزه های فقهی و حقوقی مورد تأمل قرار نگرفته است و از فقه پویا انتظار می رود نسبت به مسئله بازنگری اساسی داشته باشد.
تحلیل شاخص های اقلیم آسایش و ارتباط آن با گردشگری در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از شاخص های آسایش زیست اقلیمی در مناطق جغرافیایی، می تواند به برنامه ریزان توریستی کمک نماید تا مناطق با جاذبه محیطی بالا را به منظور گذران اوقات فراغت مورد استفاده بهتر قرار دهند . در این تحقیق با استفاده از 5 شاخص به مطالعه اقلیم آسایش تبریز پرداخته شده است. این شاخص ها عبارتند از: PMV ، PET ، SET ، ET و فشار عصبی. در ادامه برای تعیین وجود یا عدم وجود رابطه بین عناصر اقلیمی و میزان ورود توریست از ضریب همبستگی استفاده شده است. برای محاسبه شاخص های بالا از متغییر های اقلیمی)درجه حرارت هوا ، رطوبت نسبی ، سرعت باد2882 ( متغیرهای فردی) شامل وزن، قد، سن و - ، فشار بخار آب و میزان ابرناکی آسمان در طول دوره آماری 8338 جنسیت( و متغیرهای دسته سوم) شامل نوع پوشش بر حسب کلو و فعالیت بر حسب وات ،طول و عرض جغرافیایی،8938 ( استفاده شده است. متغییرهای بالا بر - ارتفاع از سطح دریا و آمار گردشگران ورودی به تبریز طی سال های ) 8912 حسب روش مورد استفاده، توسط نرم افزار های RAY MAN و EXCEL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. تمام شاخص های فوق ماههای تیر و مرداد را به عنوان ماه های آسایش و ماه های خرداد و شهریور را به عنوان ماه های نیمه آسایش نشان می دهند. شاخص فشار عصبی برای این منطقه کارآیی ندارد. نتایج همبستگی نیز حاکی از رابطه معنادار بین عناصر اقلیمی است. بدین شکل که تعداد توریست ها با درجه حرارت رابطه مستقیم و با رطوبت نسبی رابطه معکوس8 معنادار است.
تحیل ابعاد کالبدی و غیرکالبدی اقلیم در دیوارنگاره های معاصر شهر اصفهان براساس مدل مکان پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
۷۲-۵۹
حوزه های تخصصی:
رابطه بین ویژگی های اقلیمی و ابعاد کالبدی مکان و فضای شهری، از جمله عوامل مهم در فرآیند طراحی تا اجرای دیوارنگاری است که به خصوص در شهرهای تاریخی می تواند نقشی مؤثر در آراستگی، هماهنگی و وحدت، تداوم و پیوستگی فضایی با بافت تاریخی داشته باشد. در یک دهه اخیر دیوارنگاره هایی در شهر اصفهان اجرا شده که در مطالعه ای میدانی به علت کم توجهی به ابعاد کالبدی و غیرکالبدی، در فرآیند ذکرشده، تأثیرات نامطلوبی را در شکل گیری منظر مطلوب شهری با بافتی تاریخی ایجاد نموده اند. هدف از این پژوهش، شناسایی و تدوین شاخصه ها و زیرشاخصه های مرتبط با ابعاد غیرکالبدی و کالبدی دیوارنگاری در فضای شهری بوده است که با روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس مدل مکان پایدار، به شناسایی و تدوین موارد مذکور پرداخته است. نتایج به دست آمده، حاکی از شناسایی دو شاخصه اصلی هستند؛ 1. نوع اقلیم و تأثیرات آب و هوا که شامل زیرشاخصه هایی می شود؛ الف. گونه ها و الگوهای اقلیمی که به تغییرات فصلی آب و هوا در فصول چهارگانه در طراحی و اجرای دیوارنگاره ها نظر دارند، ب. پایداری اقلیمی که انسجام و پایداری و سازگاری اقلیمی در تغییرات میانگین میزان بارندگی و رطوبت حاصله، زاویه و میزان تابش نور آفتاب را در یافتن موقعیت مکانی مناسب دیوارنگاره با اقلیم غیرکالبدی رصد می نماید. 2. مواد و مصالح بوم آورد که شامل زیرشاخصه هایی هستند؛ الف. امکانات بوم شناسانه پایدار که به انواع رنگدانه های طبیعی، معدنی و آلی در کنار بست های طبیعی در دیوارنگاری اشاره دارند، ب. در نظر گرفتن پالت رنگ های دیوارنگاره متناسب با رنگ شاخص محیط و هم سو با ویژگی های اقلیمی، ج. پیوستاری با محیط طبیعی و مصنوع و انعکاس آن در ویژگی های تصویری دیوارنگاره.
بررسی رویش راش در سطوح مختلف ارتفاعی با روند تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی:حوضه اسالم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی (چشم انداز جغرافیایی) دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۸
7 - 24
راش بعنوان یک گونه جنگلی تحت تاثیر شرایط متغیر آب وهوایی بوده و تغییرات عناصر اقلیمی در رشد و میزان گسترش آن تاثیر مستقیم دارد. در همین راستا این پژوهش در جنگلهای گیلان (منطقه اسالم) با برداشت 180نمونه دیسک بروش انتخابی در سه سطح ارتفاعی در ارتباط با داده های اقلیمی به مدت 38(1345تا1383 ) سال انجام شد. نتایج نشان می دهد که روند رشد با دوره های 7 تا 10 ساله در طبقات مختلف قطری یکسان نیست. روند شاخص رویش شعاعی با دما و بارش در فصول پاییز و زمستان هماهنگی نداشته ولی با شاخص دما در طبقات قطری پایین و شاخص بارش در طبقات قطری بالا در فصول بهار و تابستان و همچنین سالیانه همخوانی دارد.
پهنه بندی اکوتوریسم با تأکید بر اقلیم (مطالعه موردی: حوضه پلرود استان گیلان)
اکوتوریسم بر منابع و جاذبه هایی استوار است که محیط طبیعی دراختیار گردشگر قرار می دهد. بهره گیری از این جاذبه ها نیازمند امکانات و شرایط مناسب و هم مستلزم حفاظت از منابع طبیعی است. این امر از طریق ارزیابی توان و ظرفیت محیط زیست طبیعی برای پذیرایی از گردشگران قابل تحقق است. شناخت پتانسیل های طبیعی منطقه و تأثیر گردشگری بر رشد و توسعه آن و همچنین شناخت قابلیت های طبیعت گردی وجذابیت های آن از دید گردشگران از اهداف انجام تحقیق است.
مطالعه و شناسایی محدودیت ها وجاذبه ها و پتانسیل های نهفته در ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی در فصول مختلف سال به منظور ملحوظ داشتن آنها در برنامه ریزی های گردشگری به خصوص گردشگری طبیعی، از اهمیت بالایی برخوردار است.
محدوده مورد بررسی در این تحقیق حوضه پلرود در شرق استان گیلان است. داده های مورد استفاده در این تحقیق دو عنصر دما و رطوبت است که از ده ایستگاه هواشناسی و کلیماتولوژی مستقر در سطح منطقه در یک دوره آماری 10 ساله (1388-1379) بدست آمده است. برای بررسی شرایط بیوکلیمای انسانی از روش دمای مؤثر استفاده شده است و برای پهنه بندی شرایط زیست اقلیمی از تکنیک درونیابی کریگینگ در محیط نرم افزار GIS کمک گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از نظر زمانی فصل بهار در شرایط روزانه و فصل تابستان در شرایط شبانه وضعیت مطلوب و مناسب آسایش محیطی را داراست. از نظر مکانی نیز محدوده های کم ارتفاع شرایط مناسب تری را ازنظر بیوکلیمای انسانی دارا بوده و محدودیت اقلیمی در این مناطق در طول سال کمتر است.
ارزیابی اثرات تغییرات جهانی اقلیم بر عناصر اقلیمی دما و بارش در نواحی مختلف آب و هوایی ایران با استفاده از سناریوهای RCP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۳
63 - 71
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از اصلی ترین معضل کره زمین در عصر حاضر است بنابراین پیش بینی این تغییرات در آینده و اثرات آن بر منابع آب، محیط طبیعی، کشاورزی و اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل در پژوهش حاضر اثرات تغییر اقلیم جهانی بر نواحی مختلف آب وهوایی کشور در نواحی 12 گانه اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از داده های NCEP و عناصر اقلیمی بارش، دمای بیشینه و کمینه در دوره پایه (2005-1961) برای ریزمقیاس نمایی آماری با مدل SDSM استفاده شد؛ و با استفاده از خروجی مدل CanEMS2 تحت سناریوهای RCP برای سه دوره آماری 2040- 2011، 2070-2041 و 2099-2071 تغییرات سالانه عناصر اقلیمی به دست آمد. برای ارزیابی عملکرد مدل از ضریب همبستگی، ضریب تعیین و شاخص های خطا سنجی RMSE، MSE و MAD استفاده شد و نتایج نشان داد که مدل SDSM عملکرد مناسبی برای تولید عناصر اقلیمی دارد. بااین حال نتایج به دست آمده نشان داد که دقت مدل در ایستگاه های مختلف متفاوت است. بدین صورت که هر مدل در شبیه سازی دمای کمینه و بیشینه از عملکرد مناسبی نسبت به بارش برخوردار است. همچنین نتایج بلندمدت سالانه نشان داد که بارش در تمامی نواحی اقلیمی مورد مطالعه در دهه های آتی کاهش پیدا خواهد کرد که بیشترین کاهش در نواحی بیابانی نیمه گرم داخلی (35 درصد) و خیلی مرطوب و معتدل (32 درصد) اتفاق خواهد افتاد؛ اما تغییرات دمای کمینه و بیشینه در نواحی مختلف اقلیمی متفاوت خواهد بود به طوری که تحت سناریوهای RCP در طول تمام دوره آماری در ایستگاه سبزوار و طبس تغییرات کمینه دما کاهشی خواهد بود ولی در دیگر نواحی اقلیمی روند تغییر دمای کمینه و بیشینه افزایشی خواهد بود. بیشترین افزایش کمینه و بیشینه دما بر اساس سناریوهای RCP تحت سناریوی RCP8.5 در دوره آماری 2099-2071 در ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد به ترتیب با 03/3، 27/4 درجه سانتی گراد خواهد بود.
ارزیابی آسایش انسانی با استفاده از شاخص های مختلف بیوکلیماتیک در شهر سقز
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
لذا در این پژوهش شرایط آسایش انسانی در سقز با استفاده از شاخص های ماهانی، ترجونگ، بیکر و نودار سایکرمتریک مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور از عناصر جوی دما، بارش، رطوبت نسبی، سرعت باد و ساعات آفتابی دوره آماری 40 ساله (1398-1359) ایستگاه هواشناسی سقز جهت دستیابی به نتایج مستدل بهره گرفته شد. بررسی حدود آسایش روز و شب با استفاده از شاخص ماهانی نشان داد که فقط روزهای اردیبهشت و مهرماه در حدود آسایش (O) قرار دارد و در بقیه ی روزهای سال، گرما (H) و بخصوص سرمای هوا (C) موجب نارضایتی فرد و عدم احساس آسایش می شود. در وضعیت شب، شرایط حادتر است به طوری که به جز شب های تیر و مردادماه که شرایط آسایش فراهم است در سایر ماه های سال پایین بودن دما و سرمای هوا سبب نارضایتی حرارتی شده است. بر اساس شاخص ترجونگ، در طول روز فقط ماه های فروردین و مهر در وضعیت مطبوع قرار می گیرند و بقیه ی ماه های سال در وضعیت گرم تا خنک قرار دارند و هیچ کدام از ماه های سال در طول شب در وضعیت مطبوع قرار نمی گیرند. نتایج حاصل از شاخص بیکر نشان داد که با توجه به ضرایب CP، ماه های اردیبهشت و مهر دارای بیشترین شرایط آسایش بیوکلیمایی و مناسب ترین زمان برای فعالیت های مختلف از جمله گردشگری در شهر سقز هستند. بیشترین ساعت آسایش بر اساس نمودار سایکرومتریک مربوط به ماه های مهر و اردیبهشت می باشد. همچنین کمترین میزان شرایط آسایش حرارتی مربوط به ماه های فصول زمستان و تابستان می باشد. به طور کلی در شهر سقز، 3/7 درصد از ماه های سال (636 ساعت) در محدوده آسایش قرار دارد و 7/92 درصد از ماه ها در محدوده عدم آسایش قرار می گیرند. در مجموع می توان ماه های اردیبهشت، مهر و تا حدودی فروردین، خرداد و شهریور را مناسب ترین ماه ها از نظر آسایش بیوکلیمایی در شهر سقز بر اساس شاخص های مورد بررسی معرفی کرد.
بررسی اقلیمی کاشان با رهیافت خانه همساز با اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف سوختهای فسیلی موجب مشکلات روز افزون محیط زیستی گردیده و جایگزینی آنها با انرژی های تجدید پذیر از ضرورت های امروز جهان است. هدف از این پژوهش شناخت و بررسی مولفه های اقلیم کاشان جهت ارائه راهکارهای طراحی خانه همسو با اقلیم است که موجب کاهش مصرف سوختهای فسیلی و جایگزینی انرژی های تجدید پذیر گردد. محدوده مکانی پژوهش شهر کاشان و محدوده زمانی 2007 تا 2019 می باشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. در انجام این تحقیق از منابع مکتوب و اطلاعات ماهواره ای و فایل اطلاعات Energy Plus Weather شهر کاشان استفاده گردیده است. ابتدا بر اساس بررسی اطلاعات اقلیمی آماری و محاسبه انرژی تابشی جدول مخلوط تهیه گردیده و بر اساس تحلیل اطلاعات جدول راهکارهای طراحی همسو با اقلیم ارایه گردیده است. این مطالعه از بابت تحلیل مولفه های اقلیمی برای کاشان و ارائه جدول کاربردی مخلوط و برخی راهکارها که ویژه کاشان است دارای نوآوری می باشد. نتایج این پژوهش در دو حوزه: تبیین مولفه های اقلیمی کاشان و مقایسه آن با گذشته، و راهکارهای عملی برای رسیدن به معماری همسو با اقلیم بیان شده است.
تحلیل فضایی حساسیت وقوع زمین لغزش در محدوده های روستایی و شهری (مطالعه موردی: حریم مناطق تابع شهرستان گرگان در حوضه آبخیز زرین گل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
333 - 350
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زمین لغزش ها فرایندهای طبیعی زمین شناسی هستند که ناهمواری های سطح زمین را متحول کرده، دوباره شکل می دهند. زمین لغزش یکی از پدیده های مهم و قابل توجه در مسائل زیست محیطی، آبخیزداری و منابع طبیعی می باشد. مهم ترین دلیل با اهمیت بودن این پدیده، تلفات جانی و مالی ناشی از به وقوع پیوستن آن ها می باشد حوضه آبخیز زرین گل به دلیل توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت زمین ساختی و لرزه خیزی زیاد، پتانسیل طبیعی برای زمین لغزش های گسترده را دارد.هدف: در این راستا با توجه به موضوع، هدف پژوهش فوق پهنه بندی و ارزیابی حساسیت وقوع زمین لغزش در محدوده شهرگرگان در حوضه آبخیز زرین گل با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی است.روش شناسی: تحقیق حاضر، با توجه به ماهیت مسئله و موضوع مورد بررسی، از نوع تحقیقی و از حیث مطالعات کاربردی است. جهت تحلیل فضایی حساسیت وقوع زمین لغزش معیارهایی از قبیل: (شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از مراکز سکونتی، انحنای زمین، بارش، ارتفاع، تراکم پوشش گیاهی، زمین شناسی، خاک، تراکم آبراهه، فاصله از جاده مورد ملاحظه قرار گرفته اند. به منظور محاسبه تراکم و میزان سبزی پوشش گیاهی از پروداکت (Mod13Q1) سنجنده مودیس ماهواره Terra استفاده گردید و خروجی نهایی با روش هم پوشانی، هم پیوند در محیط GISمحاسبه شد. تمامی فرایندها و تجزیه تحلیل داده ها در محیط (Spss,Excell) و نرم افزار (GIS) انجام گردید. همچنین جهت ارزیابی و اعتبار سنجی مدل ها از منحنی (ROC) استفاده شد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش نیز بر روی حریم مناطق تابع شهرستان گرگان در حوضه آبخیز زرین گل انجام شده است.یافته ها و بحث: نتایج بدست آمده نقشه نهایی حساسیت وقوع زمین لغزش نشان دهنده آن است که طبقه 5 با ضریب لغزش بالا 90/13 درصد از کل مساحت منطقه، طبقه4 با ضریب لغزش زیاد 89/17 درصد، طبقه3 با ضریب متوسط90/33 درصد، طبقه 2 با ضریب کم91/22 درصد، طبقه1 با ضریب خیلی کم40/11 درصد را به خود اختصاص داده اند در نتیجه 79/31 درصد از کل منطقه در معرض لغزش شدید قرار دارد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که روستاهای در محدوده خطر زیاد شامل روستاهای ( مرتع قزلق، مرتع شکر علی، خیرات، نومل، توسکستان، فیض آباد، مریم آباد ) می باشد.
بررسی جایگاه حیاط در معماری اقلیمی بناهای مسکونی شهری با تاکید بر اقلیم سرد و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۲۴۴-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
عناصر معماری بومی، بیش از هر عامل دیگری، تحت تاثیر عوامل محیطی و اقلیمی شکل گرفته اند. اقلیم به عنوان یک عامل تعیین کننده موجب پدید آمدن گونه های متفاوت معماری در مناطق اقلیمی مختلف شده است. «حیاط» یکی از عناصر معماری مسکونی بومی است که نقشی اساسی در حیات بشری خاصه در ایران و معماری ایرانی داشته است؛ چنانچه در مناطق مختلف و تحت تاثیر شرایط محیطی، ساختار اقلیمی متفاوتی به خود گرفته است. اهمیت این عنصر از آن جهت است که به عنوان یک فضای معمارانه، می تواند رابط میان فضاهای زیستی و فضای خارج بوده و با تاثیر در شرایط محیطی، خود به عنوان یک خرده اقلیم عمل نماید. بر این اساس، در این مقاله با روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «تحلیل محتوای کالبدی» به بررسی جایگاه و نقش حیاط در معماری اقلیمی ایران خاصه در بناهای مسکونی پرداخته شده و در اقلیم سرد و خشک نتایج مربوط به جایگاه آن در طراحی همساز با اقلیم مورد اشاره قرار گرفته است و در پایان نیز نتایج مربوط به این بررسی به تفصیل مورد تبیین کیفی و مفهومی قرار گرفته است.
تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های قاجاری از فرهنگ و اقلیم در مناطق "گرم و خشک" و "گرم و مرطوب" ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
193 - 210
حوزه های تخصصی:
معماری همواره از نظر کالبدی و فضایی نمود شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و اقتصادی در جامعه بوده است. ساختار معماری خانه های تاریخی دوران قاجار در جهت تطبیق با نیازهای فیزیکی و روانی کاربر بسته به شرایط زمینه ای از عوامل شکل دهنده کالبد به شکل و میزان یکسان پیروی نکرده است. مؤلفه هایی همچون جهت گیری خانه، ترکیب بندی، تزئینات، سلسله مراتب، عملکرد، مقیاس، نور و روشنایی من جمله شاخصه هایی هستند که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته و کالبد معماری را شکل داده اند. این مقاله به دنبال تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های تاریخی دوران قاجار از عوامل فرهنگ و اقلیم از طریق مقایسه تطبیقی در دو اقلیم با یک وجه مشترک مشتمل بر اقلیم های گرم و خشک و گرم و مرطوب ایران است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. در فرآیند آنالیز موضوع پژوهش و در جهت شاخص سازی عوامل تاثیرگذار بر مؤلفه های کالبدی و فضایی، تعداد چهار خانه قاجاری با دو فرم متفاوت مشتمل بر فرم های حیاط مرکزی و بلوکی در شهرهای شاخص اقلیم های مذکور انتخاب شدند تا از طریق تحلیل قیاسی بین فرم های متضاد در یک اقلیم و فرم های یکسان در اقلیم های متفاوت، نحوه و میزان اثرپذیری مؤلفه های کالبدی و فضایی از عوامل مختلف مشخص شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در اقلیم گرم و خشک، عامل فرهنگ بیشترین تاثیر را بر روی مقیاس خانه و عملکرد فضاها داشته و مصالح، ترکیب بندی، نما و تزئینات بیشترین تأثیر را از اقلیم پذیرفته اند در حالی که در منطقه گرم و مرطوب، مؤلفه های سلسله مراتب، نما و تزئینات، نور و روشنایی بیشتر تحت تأثیر فرهنگ بوده و اقلیم بیشترین تاثیر را بر روی فرم خانه، جهت گیری، مصالح و عملکرد داشته است.
گونه ها و زمینه های کاربرد زیرزمین در معماری و شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
455 - 491
زیرزمین یکی از فضاهای رایج در بناهاست که از گذشته های دور تا کنون مورد استفاده بوده است. فضاهای زیرزمینی در دوره های گذشته و معماری و شهرسازی سنتی در اشکال و مقیاس ها و زمینه های گوناگون استفاده می شده اند. به طوری که بسیاری از این فضاها و تجارب احداث آن ها کماکان مورد استفاده می باشد. هدف این مقاله، بررسی زمینه ها، گونه ها و نحوه کاربرد فضاهای زیرزمینی در دوره های گذشته و معماری سنتی ایران است که در این راستا، مهمترین پرسش این مقاله عبارت است از این که «گونه های مختلف فضاها و سکونت گاهای زیرزمینی در تجارب معماری و شهرسازی سنتی ایرانی کدامند؟» روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با رویکرد کیفی است که با شیوه های مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و بررسی نمونه های موردی است. حفاری زمین، تپه ها و کوه ها و پناه بردن به زیرزمین علاوه بر حفاظت کاربران و اموال آن ها، باعث ایجاد فضاهایی ماندگار در طول تاریخ گردیده است. این فضاها به دلیل منحصربه فرد بودن از نظر فرم و منظر بیرونی و درونی از جذابیت و خاطره انگیزی بالایی بویژه برای گردشگران و غیرساکنان برخوردارند. توجه به ویژگی های مثبت این فضاها بویژه در روستاها می تواند در حفظ هویت بومی آن ها نقش موثری ایفا نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زیرزمین از گذشته در زمینه های گوناگون سکونتی، انباری، پناهگاه، نگهداری حیوانات به کار برده می شد. همچنین، علت به کارگیری این فضاها اغلب دلایل امنیتی، اقلیمی و الزامات محیطی بویژه شیب تند زمین بوده است. زیرزمین به دلیل پناه گرفتن در دل زمین در گرما و سرمای سخت دارای دمای هوایی معتدلی است که مزیّتی بزرگ برای استفاده انسان و متعلقاتش در اقلیم گرم و مرطوب (شوادان در شهرهای دزفول و شوشتر) و گرم و خشک و سرد کوهستانی به شمار می آید. زیرزمین دارای دو گونه اصلی سکونتگاه های زیرزمینی و فضاهای زیرزمینی است. سکونتگاه های زیرزمینی هم در دو نوع سکونتگاه های مسطح زیرزمینی مانند شهر زیرزمینی اویی و سکونتگاه های صخره ای زیرزمینی مانند میمند است. همچنین، فضاهای زیرزمینی دارای انواع فضاهای گودال باغچه، قنات، شوادان، زاغه و انباری است.
تحلیل عناصر پایدار در معماری بومی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناخت و تحلیل عناصر پایداری در معماری بومی شهرستان بندرعباس در سه مقیاسِ بافت شهری، معماری تک بنا و جزئیات معماری با اقلیمی گرم و مرطوب است. روش پژوهش، گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه کیفی با ابزارهای مشاهده و مصاحبه با پیرغلامان و معماران بومی منطقه است؛ بدین منظور، چندین محدوده از بافت شهری را به همراه بناهای موجود (۶۰ بنا یعنی بناهایی که قدمت بیش از هفتاد سال دارند) به صورت نمونه گیری غیرتصادفی (هدفمند) انتخاب و به تحلیل و بررسی آن ها پرداخته شد. این پژوهش در سه مقیاسِ بافت شهری (فرم بنا، استخوان بندی فضاهای محله ای)، مقیاس معماری تک بنا (جهت گیری بناها، سطوح سبز، حیاط مرکزی، ساختار ارتباطات فضاهای اندرونی بنا) و جزئیات معماری (پشت بندها، ضخامت دیوارها، دهانه ها) با رویکرد نوآورانه، به منظور تدوین راهکارهای تحقق مسکن پایدار، اقدام به همسوسازی جنبه های معماری بومی منطقه (جنبه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی) پرداخته و نشان داده است این معماران و کاربران بناهای بومی بودند که با شناخت راهکارهای ساخت وساز توانستند به الگویی مناسبی به عنوان میراثی از گذشتگانمان در ایجاد شهری همساز با اقلیم دست یابند که توانسته است پاسخ گوی مناسبی به نیازهای جامعه شهری و کاربران بناها باشد؛ به طوری که طراحان معمار و شهرساز ما می توانند با شناخت کامل آن، به عنوان یک الگوی همساز با اقلیم به همراه تکنولوژی های جدید در طراحی ها و ایده پردازی های خود مورد استفاده قرار دهند.
تعیین آستانه و ارزیابی حساسیت شاخص پوشش گیاهی اکوسیستم های شهری در مواجهه با شوک های اقلیمی، مطالعه موردی: منطقه شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر اقلیم و اثرات منفی آشکار آن بر اکوسیستم ها موجب نگرانی شده است. این پژوهش در پی آن است که آزمون کند؛ آیا تغییرات پوشش گیاهی در مقابل شوک های اقلیمی حساس بوده و همچنین روند بازیابی اکوسیستم از طریق این شاخص چگونه است. در این راستا با بهره گیری از پلتفرم GEE، کد نویسی جاوا، GIS و تحلیل های آماری، شاخص های پوشش گیاهی و پالمر محاسبه و همچنین بر اساس داده های اقلیمی سری زمانی تغییرات پوشش گیاهی و اقلیمی ارائه شد. نتایج شاخص خشک سالی پالمر نشان می دهد طی دوره آماری (1985-2020) منطقه مطالعاتی با خشک سالی مواجه می-باشد. همچنین نتایج بیانگر طولانی ترین دوره خشک سالی منطقه از سال 2013 تا 2020 است. درمجموع از 420 ماه مورد ارزیابی در 70 ماه، شاخص NDVI در پایین حد آستانه تغییرات قرار دارد. از این میان قرارگیری 31 ماه از طول دوره مطالعاتی در پایین حد آستانه قابل پذیرش در فصول سبز و غیر خزان کننده می باشد که به لحاظ اکولوژیکی نگران کننده است. توزیع پراکنش شاخص پوشش گیاهی بر مبنای هگزاگون نیز در سال 1985 و 2005 دارای توزیع نرمال و تقریباً نرمال بوده؛ اما در سال 2020 نمودار از وضعیت نرمال خارج و چولگی به سمت شاخص پوشش گیاهی تحت استرس و یا حتی پوشش های تنک میل کرده است. مطابق بررسی شاخص ها پیش بینی می گردد منطقه گرگان در مرز چنین تحولات اکولوژیکی قرار داشته و اکوسیستم تاریخی منطقه با شرایط اقلیمی و اختلال های انسانی به سمت اکوسیستم ها جدید یا قرارگیری در وضعیت تعادلی جدید در حال حرکت است.
تحلیل تأثیر تغییر کاربری باغات و کشاورزی بر دما در مناطق شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
47 - 73
حوزه های تخصصی:
باغات واقع در محدوده شهرها را شاید بتوان مهم ترین عنصر زیست محیطی دانست که از برهمکنش مؤلفه های طبیعی و هویتی تشکیل شده و خود بازنمود مؤلفه های انسانی را بر عهده دارند. هدف این تحقیق تحلیل تغییر کاربری باغات و کشاورزی در مناطق شهر ارومیه بوده است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده بدین جهت که می تواند تصمیم گیران شهری را از آثار تخریب با غ ها آگاه ساخته تا به عنوان ارزش های زیست محیطی و هویتی حفاظت گردند. روش انجام کار توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و طرح های توسعه شهری صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، ابتدا محدوده باغات شهر ارومیه برای دو دوره 1385 و 1398 استخراج گردیده و دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 استخراج شده و در نرم افزار 5.3Envi تحلیل گردیده است. سپس با استفاده از دو معیار میانگین مساحت کاربری باغات و دمای سطح زمین در دو دوره، نسبت به ارزیابی مناطق شهری مبتنی بر روش SECA اقدام شده است. نتایج بیانگر آن بوده که بیش ترین میزان تخریب باغات در منطقه 4 و بیش ترین میانگین دما در دو دوره به منطقه سه (به دلیل ارتفاع زیاد از سطح دریا) مربوط بوده است. از بررسی داده های دمایی، ارتفاع از سطح دریا و کاربری باغات و کشاورزی در سال 1385 می توان نتیجه گرفت بین میانگین دما و ارتفاع از سطح دریا رابطه مستقیمی وجود داشته، در سال 1398 می توان چنین بیان نمود که میان مساحت کاربری باغات و کشاورزی با میانگین دما رابطه معکوس وجود داشته و در مقطع زمانی 1385 و 1398 چنین نتیجه گرفته شده که لزوماً ارتباط مستقیمی بین تغییر کاربری و دما وجود ندارد و می تواند بسته به نوع و تعداد شاخص ها نتایج متفاوتی داشته باشد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر انتخاب نوع معماری و سطح بندی براساس شرایط اقلیم با روش ANP (مورد مطالعه: کلان شهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳
79 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر انتخاب نوع معماری و سطح بندی مراکز آموزشی براساس شرایط اقلیم با روش ANP بود. جهت گرداوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. ابزار گرداوری داده ها بانک های اطلاعاتی مربوط به اقلیم شناسی در کلان شهر اهواز می باشد. جهت تعیین وزن هر یک از عوامل با توجه به نظرات خبرگان و ANP استفاده شد و با توجه به وزن هر یک نیز رتبه بندی عوامل صورت گرفت. یافته ها نشان داد در بین اوزان بدست آمده جلوگیری از نفوذ آلودگی با وزن (0.099)، ساعات آفتابی با وزن (0.097) و دسترسی با وزن نسبی (0.096) دارای بیشترین اوزان در بین زیر شاخص های بدست امده است که در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. سایر اوزان با توجه به وزن های بدست آمده در سایر رتبه ها واقع شدند.