مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
سبک های دلبستگی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
23 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مرکز بهزیستی شهدای افسریه در سال 1397 بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، ۳۰ نفر از زنانی که دارای سبک دلبستگی ناایمن بودند (کسب نمره پایین تر از 10 در مقیاس سبک دلبستگی ایمن) و در مقیاس مکانیزم های دفاعی نیز نمرات آنها ۲ انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض ۸ جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی قرار گرفت. برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک دلبستگی سیمپسون (1990) و پرسشنامه مکانیزم های دفاعی آندروز و همکاران (1993) استفاده شد. داده های پژوهش توسط تحلیل کوواریانس چندمتغیری به وسیله نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمامی سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا و مکانیسم های دفاعی رشدیافته، رشدنایافته و روان آزرده زنان سرپرست خانوار شهر تهران (در سطح خطای 05/0) موثر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که درمان پذیرش و تعهد می تواند با آموزش مفاهیمی همچون شناسایی ارزش ها، ذهن آگاهی و عمل متعهدانه به عنوان یک درمان موثر برای بهبود سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی قلمداد شود.
پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
13 - 24
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 98-97 بود. روش : روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه که حجم نمونه به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای از چهار دبیرستان و براساس پیشنهاد تاپاچنیک و فیدل (2007) با بیش برآورد 230 نفر انتخاب شد. به همین منظور برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ هازان و شیور (1987)، استرس ادراک شده (1983) و تکانشگری بارت (1995) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات نیز، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: ضریب رگرسیون بین دو متغیر استرس ادراک شده و تکانشگری نشان داد که استرس ادراک شده به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند (01/0 p < ، 336/0=β). همچنین ضرایب رگرسیون بین دو متغیر سبک های دلبستگی و تکانشگری نیز نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن (01/0 p < ، 222/0-=β) به صورت منفی و در سطح 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: ﻧﺘﺎﯾﺞاﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ درک ﺑﻬﺘﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽﮐﻨﻨﺪه تکانشگری را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و مشخص شد استرس ادراک شده و ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ دو ﭘﯿﺶﺑﯿﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﺮای اقدام افراد به تکانشگری ﻣﺤﺴﻮب می شوند
پیش بینی رضایت جنسی بر اساس سبک های دلبستگی،سبک های هویت و مثلث عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
287 - 307
حوزه های تخصصی:
رضایت جنسی از مهم ترین مسائل در روابط زوجین است که می تواند در بقای رابطه تأثیرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رضایت جنسی توسط سبک های دلبستگی، سبک های هویت و مثلث عشق استرنبرگ می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش تمامی افراد متأهل شهر تهران در سال 1400، که از زمان ازدواج آنها پنج سال گذشته باشد، هستند که از این بین تعداد 416 نفر نمونه این پژوهش را تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های رضایت جنسی (کرمانی، 1386)، سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازن و شاور، 1987)، سبک های هویت (بروزنسکی، 1992) و مثلث عشق (استرنبرگ، 1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS-23 و همچنین از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان دادند مثلث عشقی، سبک های دلبستگی و سبک های هویت در افراد متأهل رابطه معناداری با رضایت جنسی دارند که هر کدام به ترتیب 28، 25و 19 درصد واریانس رضایت جنسی را تبیین می کنند. درنتیجه سبک های دلبستگی و هویت و مثلث عشق افراد می تواند در میزان رضایت جنسی افراد دخیل باشند.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
404 - 420
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه با پیگیری سه ماهه بود؛جامعه آماری زنان مراجعه کننده به مراکزمشاوره استان مازندران در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه سال 1399 بود که 42 زن داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه سبک های دلبستگی کالینز و رید (1990) و رضایت زناشویی انریچ (1987) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 زن انتخاب و در گروه آزمایشی هیجان مدار (15 زن) و گروه گواه (15 زن) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) قرار گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یا فته ها: نتایج حاکی ازتأثیر مداخله هیجان مدار بر سبک دلبستگی ایمن (21/3=F، 042/0=P) با اندازه اثر 10/0، سبک دلبستگی اضطرابی (13/2=F، 048/0=P) با اندازه اثر 06/0، سبک دلبستگی اجتنابی (76/7=F، 038/0=P) با اندازه اثر 14/0 و رضایت زناشویی (73/5=F، 024/0=P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: این مداخله موجب شد تا زنان گروه آزمایش تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و در نتیجه کاربرد موانع ارتباطی مذکور را متوقف کرده و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود بخشیده و تاب آوری خود را بالاتر ببرند؛ بنابراین مداخله مؤثری برای بهبود سبک دلبستگی ناایمن و اضطرابی و بهبود رضایت از زندگی زناشویی محسوب می شوند.
ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متأهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
311 - 338
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متاهل شاغل بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تبیینی با رویکرد مدل ساختاری بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداری تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، دلبستگی کولینز و رید(1996)، ویژگی های شخصیتی NEO-FFI، خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر پی آمدهای فردی (882/0=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر باورهای فرد (675/0=β) خودکارآمدی شغلی است. بدین ترتیب با توجه به این که بارهای عاملی همه نشانگرها بالاتر از 32/0 بود، می توان گفت همه آنها از توان لازم برای اندازه گیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به نتایج به دست آمده حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند بین طلاق عاطفی، سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی در زنان متاهل شاغل نقش میانجی داشته باشد.
تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متأهل: با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
445 - 460
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متاهل : با نقش واسطه ای تمایز یافتگی انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی طرح پژوهش توصیفی واز نوع همبستگی مدل یابی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام زنان و مردان متاهل جوان بین 20-35 ساله مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره در سطح شهر تهران بود با استفاده از روش نمونه گیریدر دسترس 480 نفر(289 نفر زن، 191 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس دلزدگی زناشویی پاینر(1996)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگ سالان کولینز و رید در سال (1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تمایز یافتگی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری برقرار است و چون بین سبک های دلبستگی نیز با تمایزیافتگی رابطه برقرار است، بنابراین تمایزیافتگی در رابطه ی سبک های دلبستگی با دلزدگی زناشویی نقش واسطه گری دارد البته تمایزیافتگی تنها برای رابطه ی سبک اجتنابی با دلزدگی نقش واسطه گری دارد زیرا با دو سبک دیگر رابطه ی معناداری ندارد. همچنین مدل مفهومی پژوهش بین تمایز یافتگی و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود داشت و تمایزیافتگی در رابطه با سبک های دلبستگی ناایمن (دوسوگر/اجتنابی) رابطه منفی دارد و از طرفی با سبک دلبستگی نا ایمن رابطه مثبت و معنی دار دارد و در ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت(p<0/05) نتیجه گیری: با توجه به رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی همچنین با توجه به نقش واسطه ای تمایزیافتگی در رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی نتیجه گیری می شود توجه به این دو متغیر در مداخلات پیش از ازدواج و زوجی مشاوران و روانشناسان حوزه خانواده در پیشگیری از اسیب های رابطه زوجین موثر است.
پیش بینی اضلاع مدل سه گانه خانواده ایرانی (احساس ما بودن- مرز منعطف- پیوستن) بر اساس سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک های دلبستگی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
515 - 533
حوزه های تخصصی:
مدل سه گانه ی خانواده ی ایرانی برای توصیف روابط همسران با یکدیگر و با خانواده های اصلی هر کدام از آنها شکل گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضلاع مدل سه گانه خانواده ایرانی بر اساس سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک های دلبستگی همسران بود. 404 نفر از افراد متأهل ساکن تهران (120 مرد و 284 زن) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که مولفه های سن ازدواج، طول مدت ازدواج، تنظیم شناختی هیجان و سبک-های دلبستگی همسران در کنار هم می توانند پیش بینی کننده ی اضلاع مدل سه گانه خانواده باشند. از بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تنها راهبرد فاجعه-آمیزخوانی قادر به پیش بینی معنادار احساس ما بودن با همسر، ارزیابی مرز بین همسر و خانواده همسر و پیوستن به خانواده همسر بود. از بین سه متغیر پیش بین دیگر نیز تنها متغیر طول مدت ازدواج قادر به پیش بینی احساس ما بودن با همسر بود و متغیرهای سن ازدواج و سبک های دلبستگی به لحاظ آماری مشارکت معناداری در این مدل نداشتند. بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که طول مدت ازدواج کمتر، استفاده از برخی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی در افراد متاهل می توانند در کنار یکدیگر اضلاع مدل سه گانه خانواده را پیش بینی کنند.
پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مؤلفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
535 - 550
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مولفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل افراد متاهل مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال 1399 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از آنها انتخاب و به ابزارهای مقیاس چندبعدی حسادت زناشویی، مقیاس تجدیدنظر شده دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه خود-متمایزسازی پاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین حسادت زناشویی با دلبستگی ایمن همبستگی منفی و با دلبستگی اجتنابی و اضطرابی همبستگی مثبت وجود دارد، و در سطوح خود-متمایزسازی، جایگاه خود با حسادت زناشویی رابطه مثبتی داشت و سه بعد دیگر یعنی واکنش پذیری عاطفی، هم آمیختگی با دیگران و گریز هیجانی با حسادت زناشویی رابطه منفی داشتند و از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اضطرابی پیش بینی کننده معناداری برای بعد شناختی حسادت زناشویی بود. می توان نتیجه گرفت که حسادت زناشویی به وسیله ابعاد دلبستگی و خود-متمایزسازی قابل پیش بینی است. بنابراین اقدام در جهت بهبود خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی می تواند باعث کاهش اثرات منفی حسادت زناشویی در زندگی زوجین شود.
بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجی گیری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دلبستگی ایمن، رفتارهای مراقبتی و مدارا با همسررا ارتقا می دهد. این رفتارها در افزایش سازگاری زناشویی و نشاط بخشی به زندگی زناشویی نقش دارد. لذا این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجیگیری سبک های مقابله ای انجام شد. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی- همبستگی است؛ جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان در حال تحصیل و متأهل دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بودند که حداقل 2سال از ازدواج آن ها گذشته بود. و با استفاده از فرمول کوکران برابر 385 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمت زناشویی تامپسون و واکر (OMEIS-2)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ)، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (BORRTI) و پرسشنامه سبک مقابله ای لازاروس (1988) پاسخ دادند و از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و مدل سازی به روش معادلات ساختاری استفاده شد. جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار EMOS و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد. یافته ها: طبق الگوریتم بارون-کنی، از آنجا که مسیر سبک های مقابله به صمیمیت زناشوئی معنی دار است، می توان نتیجه گرفت که سبک های مقابله نقش میانجی گری جزئی دارند. کل مدل 2/2 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. مقابله مساله مدار 4/2 درصد و مقابله هیجان مدار 5/4 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیر مستقیم تقریباً مقتصدتر از مدل های دیگر است . نتیجه گیری: شاخص های برازش مدل تحلیل مسیر پیش بینی صمیمیت زناشوئی براساس روابط موضوعی نشان داد که شاخص های برازش مدل اثرات غیرمستقیم بهتر از مدل های دیگر است. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیرمستقیم تقریبا مقتصدتر از مدل های دیگر است.
میزان تاثیرگذاری والدین (افسردگی، پرخاشگری و تحصیلات) در وابستگی نوجوانان پسر به مواد مخدر در استان سمنان
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۹
29 - 53
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر سمنان است. افراد مورد مطالعه ی تحقیق شامل 112 نوجوان معتاد و 112 نوجوان غیرمعتاد بودند. در این پژوهش، برای انتخاب نمونه ی معتاد از نمونه ی در دسترس و برای انتخاب نمونه ی غیرمعتاد از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: پرسش نامه ی افسردگی بک، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، پرسش نامه ی پرخاشگری سمنان و پرسش نامه ی دلبستگی به والدین و همسال. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه ی فرضیه های این پژوهش را تأیید کرد و نشان داد که وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان را می توان بر اساس متغیرهای افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارائه شده توسط این پژوهش به تفضیل مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی مهارت های اجتماعی در اختلال طیف اتیسم بر اساس سبک های دلبستگی: نقش میانجی تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
101 - 115
مقدمه: چگونگی تعامل والد- کودک نقش اصلی در تحول دارد و اکتساب مهارت های اجتماعی به روابط هیجانی مطلوب می-انجامد. هدف، تعیین نقش سبک های دلبستگی در پیش بینی مهارت های اجتماعی و تعیین نقش میانجی تنظیم هیجانی در این رابطه بود. روش: در مطالعه توصیفی- تحلیلی، 420 کودک 6 تا 8 سال دچار اختلال اتیسم از مراکز اتیسم شهر تهران، به شیوه در دسترس با پرسشنامه غربال گری طیف اتیسم و ماتریس های پیش رونده ریون، ارزیابی شدند. 102 کودک که 19 و بالاتر در پرسشنامه غربال گری طیف اتیسم و بالاتر از 70 در ماتریس های پیش رونده ریون، گرفتند انتخاب شدند و والدین به نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم ، مقیاس دلبستگی در کودکی میانه، و فهرست تنظیم هیجانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS Macro نسخه 24، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: سبک دلبستگی با مهارت های اجتماعی رابطه منفی و مستقیم (42/0- =r) داشت و با حرکت از دلبستگی ایمن به نا ایمن، مهارت های اجتماعی ضعیف قابل پیش بینی بود. تنظیم هیجانی با مهارت های اجتماعی، همبستگی مثبت (57/0=r) داشت. طبق تحلیل مسیر، با افزایش یک واحد تنظیم هیجانی، 89/0 واحد به مهارت های اجتماعی افزوده می شود. اگرچه، سبک های دلبستگی، تأثیر مستقیم بر مهارت های اجتماعی نداشت ولی نقش میانجی تنظیم هیجانی در ارتباط بین سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی تأیید شد. نتیجه گیری: با توجه به میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی می توان نتیجه گرفت که والدین نقش مهمی در ایجاد سبک دلبستگی ایمن دارند و به کودک کمک می کنند با تنظیم هیجانی، مهارت های اجتماعی را کسب کنند.
مدل علّی صمیمیت زن و شوهری بر اساس سبک های دلبستگی، خود شفقت ورزی و ذهن آگاهی در روابط عاشقانه زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل علّی صمیمیت زن و شوهری بر اساس سبک های دلبستگی، خود-شفقت ورزی و ذهن آگاهی در روابط عاشقانه زوجین شهرستان هلیلان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متاهلان شهرستان هلیلان در سال 1401 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط شفر و اولسون (1981)، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان سیمپسون (1990)، پرسشنامه خودشفقت ورزی نف (2003)، پرسشنامه ذهن آگاهی رابطه کیمز و همکاران (2018) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش مسیرهای غیر مستقیم دلبستگی ایمن به صمیمیت زن و شوهری با واسطه گری خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در روابط عاشقانه ؛ و دلبستگی ناایمن به صمیمیت زن و شوهری با واسطه گری ذهن آگاهی در روابط عاشقانه معنادار شدند. این مدل توانست 37/0 واریانس صمیمیت زن و شوهری را تبیین کند. نتایج نشان داد با توجه به یافته های پژوهش، صمیمیت زن و شوهری و سبک های دلبستگی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم رابطه دارند و خودشفقت ورزی و ذهن-آگاهی در روابط عاشقانه توانستند بین صمیمیت زن و شوهری و سبک های دلبستگی نقش واسطه ای ایفا کنند.
رابطه ی سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی: نقش واسطه ای تعدیل شده ی رفتارهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
307 - 317
زمینه و هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی نقش واسطه ای تعدیل شده ی رفتارهای دلبستگی خود و همسر (شامل همدم طلبی، پاسخ گویی و دسترسی پذیری) در رابطه ی بین سبک های دلبستگی (شامل ایمن، اجتنابی و اضطرابی) و رضایت زناشویی در بین زنان و مردان متأهل شهر تهران بود. مواد و روش ها: ۴۰۰ نفر از زنان و مردان متأهل شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس پرسشنامه های فرم کوتاه شده ی پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH)، مقیاس کوتاه دسترسی پذیری، پاسخگویی و همدم طلبی (BARE) و مقیاس تجدیدنظرشده تجارب روابط نزدیک (ECR-R) برای جمع آوری داده ها بین آن ها توزیع شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج رگرسیون نشان داد که رفتارهای دلبستگی خود و همسر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. همچنین در رابطه ی بین دلبستگی اضطرابی و رضایت زناشویی، همدم طلبی و دسترسی پذیری همسر نقش تعدیل گر داشته است. نتیجه گیری: با وجود دسترسی پذیری، پاسخگویی و همدم طلبی در زندگی زناشویی، شریک زندگی می تواند به فردی حامی و محافظت کننده تبدیل شود و به همسر خود احساس آرامش القا کند که این امر می تواند نیازهای روانی، عاطفی و جنسی زوجین را در کانون خانواده برآورده سازد و رضایت آن ها را افزایش دهد.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
117 - 136
هدف: هدف از این پژوهش تدوین مدل علّی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی، از نوع مطالعه همبستگی چند متغیری است. اما بدان جهت که درنهایت باید نتایج حاصل به صورت مدل بیان شود، از معادلات ساختاری استفاده شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران که در سال 1399 به مراکز مشاوره خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری به کار رفته در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای در دسترس (هدفمند) است، که به صورت تصادفی از بین مناطق مختلف شهری یک منطقه انتخاب، سپس از بین مراکز مشاوره در آن منطقه نمونه مورد نظر انتخاب شده اند. داده ها پرسشنامه های تعارضات زناشویی، براتی و ثنایی، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن وشیور و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری با تعارضات زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی/ دوسوگرا و طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ اما بین سبک دلبستگی ایمن و طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی وجود دارد. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است.
مقایسه میزان اختلال نافرمانی مقابله ای، خودمهارگری، و سبک های دلبستگی در کودکان با و بدون والد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: خانواده به عنوان زیربنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اختلال نافرمانی مقابله ای، خودمهارگری، و سبک های دلبستگی در کودکان با و بدون والد معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان 7 تا 12 ساله، با و بدون والد معتاد شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 62 کودک (31 کودک با والد معتاد و 31 کودک با والد غیرمعتاد) بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه علایم مرضی کودکان (گادو و اسپیرافکین، 1984)، مقیاس ارزیابی خودمهارگری (کندال و ویلکاکس، 1979) و پرسشنامه دلبستگی (کولینز و رید، 1990) بود. تحلیل داده ها با نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از روش آزمون t برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان داد که بین کودکان با و بدون والد معتاد در متغیرهای اختلال نافرمانی مقابله ای، خودمهارگری، و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) تفاوت معنادار وجود دارد (0/05 < p) و کودکان با والد معتاد، نمرات بالایی در اختلال نافرمانی مقابله ای، سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، و نمرات پایینی در خودمهارگری و دلبستگی ایمن به دست آوردند (0/05 < p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در کودکان با والد معتاد، اختلال نافرمانی مقابله ای بالا بوده و از سبک دلبستگی ناایمن و خودمهارگری پایین تری برخوردارند. بنابراین ضروری است توجه بیشتری نسبت به اثرات شیوه های تربیتی و فرزندپروری و پیامدهای آن شود.
بررسی نقش میانجی بینش شناختی در رابطه بین طرحواره های اولیه و سبک های دلبستگی با ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی: بررسی نقش واسطه ای بینش شناختی است. روش: طرح تحقیق حاضر از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد متأهل شهر اصفهان تشکیل می دادند که از این تعداد، 563 نفر به عنوان حجم نمونه بااستفاده از فرمول بارون کنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش شامل پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺰرﮔﺴﺎل ﮐﻮﻟﯿﻨﺰ و ریﺪ، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (فرم کوتاه)، پرسشنامه زوجی اینریچ و مقیاس بینش شناختی بک بود که از روایی وپایایی مناسبی برخوردار بودند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دلبستگی ایمن با ضریب رگرسیونی استاندار شده 245/ 0- بیشترین نقش را در پیش بینی ارتباطات داشت. که در حضور متغیر بینش شناختی هم با ضریب رگرسیونی استاندار شده 140/0- نقشی در پیش بینی ارتباطات دارد. همچنین بینش شناختی در رابطه ی بین طرحواره های اولیه و ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی نقش واسطه ای دارد. حد و مرز مختل با ضریب رگرسیونی استاندار شده 95/0 - بیشترین نقش را در پیش بینی ارتباطات داشت. متغیر گوش به زنگی با ضریب رگرسیونی استاندار شده192/0 - و متغیر خودگردانی با با ضریب رگرسیونی استاندار شده 089/0 در حضور متغیر بینش شناختی نقش معناداری در پیش بینی ارتباطات داشتند.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) بر سبک های دلبستگی در زنان دچار تعارضات زناشویی
خانواده از لحاظ قدمت، ابتدایی ترین و به لحاظ گستردگی، جهان شمول ترین نهاد اجتماعی است، این امر نشان می دهد که تشکیل خانواده یکی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان محسوب می شود. اولین گام برای ارضای این نیاز اساسی و طبیعی ازدواج است. به رغم خوشایند بودن پیوند ازدواج، رضایت زوجین به آسانی به دست نمی آید و در نتیجه قوی ترین پیوند انسانی یعنی ازدواج، در مستحکم ترین قرارگاه آن، یعنی سامانه خانواده، ممکن است در معرض خطر جدی قرار گیرد. پژوهش حاضر یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل دارای مراقبت های معمول یک پژوهش استاندارد است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آگاه شهر تهران در سال1401 تشکیل دادند. در این پژوهش از دو مقیاس دلبستگی بزرگسالان، مقیاس تعارض زناشویی کانزاس برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیری) و نرم افزار آماریSPSS-19 استفاده شد. در بخش اول یافته های توصیفی تحقیق و در بخش دوم یافته های تحقیق از چشم انداز آمار استنباطی ذکر شد.در اینجا از متغیر سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا استفاده شده است. در یافته های استنباطی، نرمال بودن توزیع داده ها یکی از مهم ترین پیش فرض های تمامی آزمون های پارامتریک از قبیل تحلیل کوواریانس است. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون شاپیرو- ویلک استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده برسبک های دلبستگی در زنان دچار تعارضات زناشویی تاثیر دارد.
نقش واسطه ای سرسختی روانشناختی در رابطه بین سبک های دلبستگی و آشفتگی روانشناختی در دوره شیوع کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه بین سبک های دلبستگی و آشفتگی روان شناختی در دوران شیوع ویروس کووید-19 انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که خود و یا اعضای درجه اول خانواده خود حداقل یک بار سابقه ابتلا به ویروس کووید-19 را بین ماه های اسفند 1399 تا آبان 1400 را داشتند که از این میان تعداد 384 نفر به صورت در دسترس و از طریق فضای مجازی به پرسشنامه های مقیاس سرسختی روان شناختی لانگ و گولت (LGHS)، مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (RAAS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-42) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و به وسیله ی نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد سبک های دلبستگی اثر مستقیم و معناداری بر سرسختی روان شناختی دارد، سبک های دلبستگی و سرسختی روان شناختی اثر مستقیم و معناداری بر آشفتگی روان شناختی داشته و همچنین نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی بین سبک های دلبستگی و آشفتگی روان شناختی معنادار است. نتیجه گیری: در دوران شیوع کووید-19، سبک های دلبستگی و سرسختی روان شناختی به طور مستقیم بر آشفتگی روان شناختی تأثیر داشته و سرسختی روان شناختی در رابطه بین سبک های دلبستگی و آشفتگی روان شناختی نقش واسطه ای را ایفا می کند.
رابطه بین سبک های دلبستگی بزرگسال با پیروی از درمان در بیماران مزمن: نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از چالش های اصلی درمان بیماری مزمن، تبعیت بیماران از دستورات درمانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش میانجیگرانه تاب آوری در رابطه بین در رابطه بین سبک های دلبستگی و تبعیّت از درمان در مبتلایان به بیماری مزمن بود. طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت و فشار خون استان گیلان درسال 1399 بود. تعداد 399 نفربه روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس دلبستگی کالینز و رید(RAAS)، مقیاس تاب آوری کونر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو انجام شد. پردازش داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر در محیط نرم افزار AMOS-24 و تحلیل بوت استراپ در برنامه Macro پریچر و هایز (2008) انجام شد. بین تبعیّت از درمان با تاب آوری و سبک دلستگی ایمن و اجتنابی رابطه مستقیم معنی دار یافت شد (01/0p<). اما بین تبعیّت از درمان با دلسبستگی دوسوگرا رابطه ای مشاهده نشد (05/0p>). برازش مدل میانجی پس از حذف دو مسیر غیرمعنادار بهبود یافت و با آزاد کردن خطای کوواریانس بین دلبستگی دوسوگرا با دلبستگی ایمن و اجتنابی برازش مطلوبی حاصل شد (00/1CFI=،086/0RMSEA=). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت تاب آوری در رابطه بین متغیرهای درونزا و برونزا به طورمعنی داری میانجیگری می کنند. ضریب تعیین مدل نهایی نشان داد تمامی متغیرهای برونزا و میانجی، 21 درصد از تغییرات تبعیت از درمان را پیش بینی می کنند. تاب آوری و الگوی دلبستگی در تبعیت بیماران از پروسیجر درمان دارای اهمیت هستند و پیشنهاد می شود در برنامه درمانی مبتلایان به بیماری مزمن مهارت ها و راهبردهای مقاومت در برابر استرس بیماری و افزایش ظرفیت مقابله سازگارانه با شرایط تهدید کننده زندگی گنجانده شود. شماره ی مقاله: ۲
بررسی رابطه ساختاری سبک های دلبستگی و ترومای دوران کودکی با گرایش به روابط فرازناشویی: نقش میانجی طرحواره های هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی در رابطه سبک های دلبستگی و ترومای دوران کودکی با گرایش به روابط فرازناشویی بود . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از 2061 نفر، 246 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی بزرگسالان تجدید نظر شده ( RAAS ، کولینز و رید، 1996)، پرسشنامه ترومای کودکی فرم کوتاه شده ( CTQ ، برنشتاین و همکاران، 2003)، مقیاس نگرش نسبت به روابط فرازناشویی ( ATERS ، واتلی، 2006) و مقیاس طرحواره های هیجانی ( LESS ، لیهی، 2002) بود. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری در قالب تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود نتایج بوت استرپ نیز نشان داد که مسیر غیرمستقیم سبک دلبستگی ایمن با گرایش به روابط فرازناشویی از طریق طرحواره های هیجانی انطباقی و غیرانطباقی معنادار بود (05/0> P ). مسیر غیرمستقیم سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا با گرایش به روابط فرازناشویی از طریق طرحواره های هیجانی انطباقی و غیرانطباقی معنادار بود (01/0> P ). مسیر غیرمستقیم ترومای دوران کودکی با گرایش به روابط فرازناشویی از طریق طرحواره های هیجانی انطباقی معنادار بود (05/0> P ). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره های هیجانی نقش واسطه ای را بین سبک های دلبستگی و ترومای دوران کودکی با گرایش به روابط فرازناشویی ایفا می کند. لذا لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری و مشاوره ای ضروری است.